همشهری آنلاین - یکتا بینیاز: این شبها سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران، میزبان نمایش قلعهی حیوانات است. نمایشی که بر اساس نمایشنامهای از بهروز غریبپور بر روی صحنه رفته است. در سال ۱۳۸۴، بهروز غریبپور، داستان مشهور جورج اورول را به فرم نمایشنامه درآورده و نشر اندیشهسازان آن را چاپ کرده است. عارفه آزرمی و سعیده خوشنژاد این نمایشنامه را به روی صحنه آوردهاند. آنها در این نمایش از سایهبازی، ویدئو، ماسک، حرکات موزون و موسیقی زنده استفاده کردهاند. تا کنون این نمایش در دو سالن تئاترشهر کرج و دیوار چهارم اجرا رفته است و تا ۱۳ دی ۱۳۹۸ در سالن استاد انتظامی اجرا میرود. گفتوگویی کردهایم با دو کارگردان جوان این کار و دربارهی مصائب و شیرینیهای کار پرسیدهایم.
- این گروه چه سالی شکل گرفت و تا به حال چه کارهایی انجام داده؟
خوشنژاد: گروه فانوس هنر با تأسیس آموزشگاه هنرهای نمایشی فانوس هنر در سال ۱۳۹۲ به عنوان اولین سالن خصوصی استان البرز در مهرشهر کرج پایهریزی شد. بنده همراه جمعی از هم دانشکدهایهای خود در رشته نمایش تصمیم گرفتیم وارد عرصه آموزش تاتر شویم و در سال ۱۳۹۱ آموزشگاه فانوس هنر را تاسیس کردیم و طی فراخوان مرکز هنرهای نمایشی برای ثبت گروههای فعال عرصه تئاتر، گروه فانوس هنر ثبت شد. از جمله کارهای اجرا شده توسط این گروه میتوان به رویداد فراموش شدگان، ماه و پلنگ، همسایهها، ابلوموف، در بسته، بن بست لالایی، کلفتها، شازده کوچولو و ... اشاره کرد.
- فضای تئاتری کرج چطور است؟ جدی گرفته میشود؟
خوشنژاد: در مورد فضای تئاتر کرج باید چند مورد را مد نظر داشت؛ یکی اینکه کرج یکی از شهرستانهای استان تهران بوده و هنوز از نظر ساختاری و اداری و زیرساختهای فرهنگی نتوانسته در حد و قواره یک استان ظاهر شود و دیگر اینکه اکثر افرادی که به شکل حرفه ای در پی اجرای نمایش هستند به فکر اجرا در تهران اند. همین مسائل باعث شده کرج از تمام پتانسیلهای بالقوه خود در زمینه نمایش و حتی هنرهای دیگر نتواند به خوبی استفاده کند. بالطبع تاتر کرج آنچنان که باید رشد نکرده و نگاه مسئولان به این عرصه هم، همراه با مهر نیست.
- کار قلعهی حیوانات چطور شروع شد؟
آزرمی: حدود دو سال پیش بنده و خانم خوشنژاد در هنرستان هنرهای زیبای کرج به ترتیب دروس کارگردانی و بازیگری را تدریس میکردیم، به همین منظور ترجیح دادیم برای فهم بهتر و کاملتر این درسها درکنار آموزشهای تئوریک، در فضای اجرایی و عملی هم در کنار هنرجویان باشیم، به همین خاطر این متن پر پرسوناژ با فضایی فارغ از جنسیت را انتخاب کردیم تا امکان اجرا در دبیرستان دخترانه را داشته باشد. جرقهی اجرای این نمایش از اینجا بود و در ادامه این تئاتر با تغییراتی در اجرا و در بازیگران، به کمک بازیگران حرفهای همراه با هنرجویان آموزشگاه فانوس هنر به اجرای دوم و سوم و چهارم رسید.
- آیا به متن آقای غریبپور وفادار بودید؟
آزرمی: تا حد زیادی بله، روح نمایشنامه به شکل کامل حفظ شده، اما از آنجا که این نمایشنامه بیشتر برای اجرای عروسکی نوشته شده و زمان اجرای آن طولانی است، تغییراتی برای کمتر کردن کاراکترها و زمان اجرا در متن داده شد.
- کار کردن با بازیگران آماتور چه سختیها و مزیتهایی دارد؟
خوشنژاد: کارکردن با بازیگران آماتور یا به عبارت دیگر بازیگرهای تازه کارجذابیت و سختیهای ویژه خود را دارد. اکثر نمایشهایی که در گروه فانوس هنر تولید میشود با حضور هنرجویان این آموزشگاه است. ما در این آموزشگاه مبنا را بر آموزش تا اجرا با توجه به مقوله زیست_تئاتر گذاشتهایم. یعنی هنرجوی آموزش پذیر در کنار آموزشهای تئوری و عملی خود، ملزم به بازی یا حضور در چندین نمایش با اجرای عموم است تا آنچه را در کلاس آموخته به محک تجربه در صحنه واقعی اجرا بیازماید. بر این اساس اجراهای ما ادامهی آموزش در آموزشگاه فانوس هنر است و اعتقاد داریم که این آموزش مداوم و پایان نیافتنی است. از دیگر سو بازیگران تازه کار بر اساس طبیعت نوجویی و تجربه گرایی خود را درگیر قالبهای سفت و محکم و قبض شده نمیکنند و اینجاست که خلاقیت شکوفا میشود و ما از این اتفاق بهترین استفاده را میکنیم. بسیاری از لحظات جذاب در نمایشهایی که به صحنه برده ایم حاصل همین امر است که خلاقیتها را مدیریت و جهت دهی مناسب کرده ایم.
- برگردیم به نمایش قلعه حیوانات، چرا ماسکهایتان نصف صورت را میپوشاند؟
آزرمی: دلیل انتخاب نیمه ماسک نیمه صورت در این نمایش آن بود که تا حد امکان، قدرت انتخاب تماشاگر را بالا ببریم و به ایشان فرصت تصمیم گیری دهیم که ترجیحشان در دیدن کدام بخش اجراست؟ همراهی با ماسک یا با چهره ی تماشاگر.
- آیا این شکل ماسک سازی سبب سردرگمی مخاطب نمیشود؟
آزرمی: شاید این تکنیک کمی بین تماشاگر و اجرا فاصله بیندازد و از همذات پنداری صرف تماشاگر جلوگیری کند، اما این فاصله چیزی بود که در شیوه ی اجرائی مان به دنبال آن بودیم.
- در انتخاب موزیک، چرا از موزیک خارجی استفاده کردید؟ آیا موسیقی ایرانی به فضاسازی شما کمک نمیکرد؟
آزرمی: همانطور که در خلاصه ی نمایش آمده است، این نمایش حکایتی است آزاد از هر زمان و مکان؛ استفاده صرف از موسیقی ایرانی، فضای کار را محدود و جهت دار میکرد و این امر با ذهنیت ما فاصله داشت، اما در بخشی از اجرا نیز از قطعه ی "آگرین" استاد حسین علیزاده عزیز بهره بردیم.
- اگر از ابتدا به جای کار با نوجوانان دبیرستانی، قرار بود نمایش را با بازیگرانی حرفهای پیش ببرید، آیا نمایش به گونهای دیگر اجرا میشد، یا شبیه چیزی میشد که ما امروز شاهد آن هستیم؟
آزرمی: پاسخ به این سوال قدری مشکل است، چون از بدو امر دلیل انتخاب ما برای برگزیدن این متن، امکانی بود که نمایشنامه قلعه حیوانات برای کار با این گروه سنی از لحاظ تعدد نقشها و عدم تاکید بر جنسیتی خاص فراهم می کرد، شاید اگر این محدودیت وجود نداشت و از اول بنا بود با بازیگران حرفه ای به سراغ این متن برویم شکل کارگردانی و فضاسازی متفاوت می شد، شاید تاکید بر بازیهای فردی و استفاده از بدن بازیگران بیشتر در شکل اجرایی جای میگرفت، یا شاید میزانسنهای شکل گرفته در اجرا پیچیده تر و پر تحرک تر می شد، اما چون سنگ بنای این اجرا در آن زمان گذاشته شد و در اصطلاح پازل قلعه ی حیوانات با این نگاه چیده شد، ورود بازیگران حرفه ای تر جزئیات کار را تغییر داد، اما کلیات اجرا به همان شکل سابق باقی ماند.
- به نظر میرسد که در نمایش شما چندان به طراحی صحنه توجه نشده است، آیا این کار عمدی بوده یا به خاطرکمبود امکانات؟
آزرمی: در واقع هر دو. از یک طرف فضای مینیمالی که در طراحی صحنه و لباس ما وجود دارد اتمسفری را ایجاد میکرد که با تحلیل ما از متن هم خوانی داشت، از طرف دیگر چون این تئاتر به شکل مستقل تهیه شده و حمایت مالی نداشتیم، محدودیت امکانات نیز وجود داشت.
- آیا در این اجرا از کسی تاثیر پذیرفتید و چه کسانی از شما حمایت کردند؟
آزرمی: بزرگترین حامی ما استاد بهروز غریبپور عزیز بودند که از همان ابتدای امر که برای کسب اجازهی استفاده از متن به ایشان مراجعه کردیم با رویی گشاده و محبتی پدرانه پذیرای ما بودند و پس از آن در هر دوره از اجرا نیز پیگیر کار ما و بازخورد تماشاگرانمان بودند. به جز ایشان اساتید گرانقدری چون جناب آقای دکتر میرجلال الدین کزازی، جناب آقای اصغر همت، جناب آقای هوشنگ هیهاوند لطف بسیاری به ما، گروه فانوس هنر، و اجرای قلعه حیوانات داشتند. جز این در حدود ٢ سال پیش بنده به دیدن نمایشی از استاد مسعود دلخواه به نام "مفیستو" رفتم، در آن اجرا به جز نکات ارزشمند و آموزنده ی بسیاری که برای من به عنوان یک مخاطب تئاتر وجود داشت، حضور دراماتیک موسیقی در صحنه، تاثیر بسیاری ایجاد می کرد، یکی از مولفههای اثرگذار موسیقی، شعر نویسی استاد دلخواه بر ملودیهایی آشنا مثل قایقرانان رودخانه ولگا و پالیوشکا پولیه بود، هنگامی که بنا شد ما قلعه ی حیوانات را به صحنه ببریم، خاطره ی آن اجرا برای من زنده شد، و چون این دو آهنگ با فضای کار ما و تحلیل ما همخوانی بسیار داشت، با پیروی از کار استاد دلخواه عزیر، ما نیز شعرهای موجود در نمایشنامه را بر اساس این دو ملودی، بازنویسی کردیم.
- خانم آزرمی شما در این نمایش هم کارگردان بودهاید و هم یکی از بازیگران، تجربهی کارگردانی و بازیگری به شکل همزمان، برای شما چگونه بود؟
آزرمی: تجربهای سخت اما شیرین! شاید بتوان گفت تنها در زمان اجرا در برابر تماشاگر، این امکان برای من فراهم می شود که دست از کارگردانی بردارم و بازیگر باشم! اما در آن دقایق هم نگرانیهای کارگردانی برای ریتم مناسب، هماهنگی نور و صدا، بازی و لحن درست بازیگران و... همراهم بود و هست، اما به هر حال لذتی که در هنگام بازی در نمایش برای من به دست می آید، باعث می شود مشکلات اجرا را که در مقام کارگردان تجربه می کنم کمتر احساس کنم یا تلخی مشکلات در مقام کارگردان، با شیرینی بازی در مقام بازیگر تلطیف شود. اگرچه در تمام این مراحل دل قرصی بزرگ من حضور خانم خوشنژاد در کنار اجراست که اگر بنده در درون نمایشم و امکان دیدن خیلی چیزها را ندارم، ایشان از بیرون نظاره گر همه چیز هستند و اصلاحیههای لازم را وارد میکنند.
- نمایش قلعه حیوانات چهار بار اجرا شده، در این اوضاع کمرمقی تئاتر، چطور این اتفاق برای شما ممکن شده است؟
خوشنژاد: در مورد استقبال از نمایش قلعه حیوانات توجه به یک نکته اساسی در هنر تئاتر بسیار کمک کننده است و آن اینکه از یونان باستان تا کنون در تئاتر غرب، و در ایران قبل از اسلام تا دوران معاصر، هنرهای نمایشی در امتداد و ادامه داستانسراییهای پیش از خود بوده و هست. تراژدیهای یونانی در ادامه سنت و فرهنگ ایلیاد و ادیسه است. تعزیه و نمایشهای ایرانی ریشه در داستانها و اسطورههای ایران پیش از اسلام دارد. در دنیای معاصر با نگاهی به آثار دراماتیکی که اقبال توجه تماشاگر را داشته اکثراً اقتباس از رمانهای شناخته شده اند. همین امر در مورد قلعه حیوانات نیز مصداق دارد. رمان جورج اورول بسیار شناخته شده و ملموس برای ماست. نمایشنامه استاد غریبپور به خوبی این رمان را به قالب درام درآورده است. پس استقبال از چنین اثری دور از ذهن نباید باشد.
- و سخن آخر...
آزرمی: در پایان بر خودمان لازم میدانیم تا از همراهی و همدلی بسیار خوب اهالی محترم خانهی هنرمندان ایران کمال تشکر را داشته باشیم. روی گشاده، حسن خلق، و تلاش پیگیرانهی اهالی خانهی هنرمندان به خصوص جناب آقای لاریان، سرکار خانم مزینانی، جناب آقای دکتر حسینی، جناب آقای بیات و دیگر دوستان همدل خانه هنرمندان ستودنی است اما متاسفانه علی رغم تلاش بی دریغ این دوستان برای ارائهی بهترین خدمات به گروههای اجرایی، عدم امکانات حداقلی و مناسب مثل امکانات نوری سالن استاد انتظامی، قرارگیری اتاق فرمان درجایی نامناسب، نبودن پردهی پروجکشن دائمی در سالن و... سبب به وجود آمدن مشکلاتی در اجرا میشود که به نظر بنده شایسته است شورای شهر و نهادهای دولتی و مسئول با کمک به این قبیل سالنهای خوش نام و پرخاطره، امکانات تجهیز سالن استاد انتظامی را نیز فراهم آورند.
نظر شما