پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۲:۳۴
۰ نفر

وحید سعیدی - احمد رنجبر: موضوعات پیرامون رضا میرکریمی آنقدر زیاد است که برای حرف زدن درباره همه آن ها وقت کم می‌آوری. البته جا برای چاپ آن.

او مدیر عامل خانه سینما است، فیلم آخرش " به همین سادگی همین چند روز پیش ها جوایز اصلی جشنواره را درو کرد. روز جمعه هم قرار است در سه سانس در تالار اندیشه اکران شود و از اواخر اسفند هم اکرانش در سینما ها شروع می‌شود. در کنار این‌ها، پروژه ملی فرش به تهیه کنندگی او نیز این روزها بر پرده سینماها نشسته. با او درباره همه این‌ها حرف زدیم.

  • آقای میرکریمی، شما در مدت مدیریت‌تان در خانه سینما تمام تلاش‌تان این بوده که بین خانه سینما و صنوف مختلف یک نوع آشتی و مصالحه ایجاد کنید. احساس من این است که تلاش دارید این مصالحه را هم با بدنه دولتی سینما تداوم دهید. حالا سئوال من این است که اگر میرکریمی مدیرعامل خانه سینما نبود آقا واقعا «به همین سادگی» را به جشنواره می‌دادید؟

به هر حال من در جشنواره شرکت می‌کردم نه به خاطر این که جشنواره فجر یک مدیریت دولتی پشت آن است، بلکه به خاطر این که جشنواره فجر محل آشتی مردم و طبقات مختلف فرهنگی جامعه با سینمای ایران است. یک جشن عمومی است که مردم در آن سهم دارند و درست است که سیاستگذاران سال به سال به این هویت مردمی این جشن لطمه می‌زنند، ولی من به عنوان یک فیلمساز نمی‌خواهم چنین فرصتی را از سینمای ایران بگیرم.

  • به عنوان مدیرعامل خانه سینما خودتان اصولا آدمی نیستید که اهل تنش‌زایی باشید؟

بله. من تمام تلاشم را در جشنواره امسال کردم که هیچ فیلمی حذف نشود. بحث‌های چند ساعته تا نیمه‌های شب با مدیران جشنواره و کسانی که احساس نگرانی بیهوده‌ای درباره بعضی از فیلم‌ها می‌کردند، داشتیم راجع به جزئیات فیلم‌ها با آنها حرف می‌زدم و همه اعتبار و آبروی فرهنگی و هنری‌ام را گذاشتم و گفتم به واسطه همه این‌ها می‌گویم که این فیلم‌ها آن معانی که شما برداشت می‌کنید را ندارند و حساسیت شما بی‌مورد است.

  • با این حال چند فیلم که اتفاقا شاخص هم بودند در نهایت از جشنواره کنار گذاشته شدند؟

متاسفانه علی‌رغم همه قول‌هایی که به من داده شد زمانی که در سفر کربلا بودم چند فیلم حذف شدند و دیگر دوست ندارم درباره آن صحبت کنم، ولی درباره شرکت یا عدم شرکت خودم باید بگویم بیرون کشیدن فیلم از جشن خانه سینما یا جشنواره اصلا روش درستی نیست.

بهتر است به جای آن بیاییم و حرف‌هایمان را بزنیم. باید همه تلاش‌ کنیم تا جشنواره فجر دوباره به جایگاه مناسبی برسد که هم صبغه حرفه‌ای خوبی داشته باشد و هم بین مردم آبرومند باشد و در نتیجه اعتبارش را بین اهالی سینما، دولت و مردم بازیابد.

  • اگر موافق باشید درباره «به همین سادگی» یک سئوال کلی بپرسم و بعد از آن بپردازیم به مستند فرش ایرانی. شما از آن زمانی که «مدرسه همت» را ساختید نشان دادید که سینمای قصه‌گو را دوست دارید. هرچند فضای فیلم‌تان خاص بود، ولی به هر حال شما یک فیلمساز قصه‌گو هستید. چه اتفاقی افتاده که به سمت سینمای موقعیت رفته‌اید؟

این ناشی از دو چیز می‌تواند باشد. یکی دل‌مشغولی شخصی‌ام به این موضوع است که تجربیات دیگری هم داشته باشم و یک بخشی هم ربطی به من ندارد و آن فضای عمومی رسانه‌ای کشور است. متاسفانه در شرایط کنونی خیلی به سینمای قصه‌گو آن هم از نوع کاملا نازل و سطحی آن تن می‌دهند و می‌خواهند خیلی مستقیم سطحی‌ترین عواطف مخاطب را تحت تاثیر قرار دهند و شعور مخاطب را کاملا تعطیل فرض می‌کنند.

متاسفانه این رویه هم در سینما و هم در تلویزیون رو به افزایش است. همین مسئله باعث شده فیلم‌ها و سریال‌های قصه‌گو به قدری سطحی شوند که بسیاری از مخاطبین فرهنگی با آثار ایرانی بیگانه شوند. طبیعی است که در چنین شرایطی من واکنش نشان دهم. واکنشی که من به نوبه خودم می‌توانم نشان بدهم این است که بگویم می‌توان سطوح باشعور مخاطب را هم تحت تاثیر قرار داد.

  • برای چنین منظوری چرا سینمای موقعیت را بر می‌گزینید؛ بهتر نیست همان سینمای قصه‌گو را با کیفیت بالا پی بگیرید که حتی بتواند الگویی برای دیگران شود؟

به هر حال شاید این قالب خیلی غیرمتعارف به نظر برسد ولی قطعا رویه همیشگی من نیست. اتفاقا پروژه بعدی من کاری کاملا متفاوت و با پروداکشن فراوان است. به همین سادگی یک واکنش منطقی برای امروز است.

  • شما در تهیه مستند فرش ایرانی خیلی موفق عمل کردید و کارگردان‌های صاحب‌نامی با سلیقه‌های مختلف گردهم آوردید. این پروژه چگونه به تولید رسید؟ و اصلا چرا تهیه‌کننده این کار شدید؟

واقعیت این است که آقای منوچهر محمدی در مرکز ملی فرش مشاور امور تبلیغی و فرهنگی بود. این پیشنهاد آنجا شکل گرفته بود، بعد سراغ من آمدند. فکر کردند تنها کسی که برای گردهم آوردن کارگردان‌ها در این پروژه ملی مناسب است، من هستم.

  • ایده ساخت پروژه توسط 15 کارگردان هم از قبل مطرح شده بود؟

نه، آنها فقط می‌خواستند تعدادی فیلم از چند کارگردان درباره فرش ساخته شود. من هم تعداد آثار را افزایش دادم و هم تایم فیلم‌ها را پایین آوردم، تا کارگردان‌ها بتوانند لابه‌لای برنامه کاری‌شان این پروژه را به انجام برسانند. دقیقا هم این‌گونه شد.

اگر تایم کارها بالا می‌بود، ما خیلی از این کارگردان‌ها را از دست می‌دادیم و یا حداقل چند سالی وقت می‌برد. به هر حال این تایم کم و این آزادی عملی که برای ساخت، انتخاب ایده، نوع قالب به آنها داده شد و مهم‌تر از همه کمترین نظارتی که روی کارشان وجود داشت، باعث شد همکاری داشته باشند.

  • مرکز ملی فرش نگران نتیجه کار نبود؟

به هر حال کار به نوعی سفارشی است و وقتی نظارت نباشد احتمال می‌رود نتیجه چیز دیگری شود.

اتفاقا نگران بودند. یادم می‌آید در بحث‌های اولیه مرکز ملی فرش سئوال می‌شد که ما چگونه بر محتوا و کیفیت آثار نظارت داشته باشیم؟ من در جواب آنها گفتم ما افرادی را انتخاب می‌کنیم که همگی امتحان خود را پس داده‌اند و اسم‌شان نشانگر یک شخصیت و جایگاه سینمایی- اجتماعی است.

کافی است که برای نظارت از آنها بخواهیم آخر فیلم‌هایشان را امضا کنند. یعنی با دست خط خودشان یک جمله درباره فرش بنویسند و امضا کنند و همین هم شیوه نظارتی ما بر این آثار بود. به هر حال هیچ کس حاضر نیست امضای خود را خراب کند. در واقع با این امضا مسئولیت کارش را به لحاظ کیفی، فرهنگی و محتوایی به عهده می‌گیرد.

  • آقای میرکریمی، این الگوی موفق نمی‌تواند به شکل کلان در سینما مورد  استفاده قرار گیرد؟ آیا اگر هر کسی مسئول و پاسخگوی کار خودش باشد، نتیجه بهتری حاصل نمی‌شود؟

ای کاش اینگونه بود. ای کاش کسانی که به عنوان ناظر و مراقب، سینما را می‌پایند از این شیوه توأم با اعتماد استفاده می‌کردند و برای امضای افراد اهمیت قایل بودند و کارنامه آنها را به عنوان اعتبار و سرمایه‌شان مدنظر قرار می‌دادند.

این طوری شاید شرایط‌مان خیلی بهتر می‌شد. متاسفانه در شرایط کنونی با هر سابقه‌ای باز برای کار بعدی مواجه می‌شویم با تعدادی آدم که اصلا معلوم نیست از کجا وارد سینما شده‌اند؟ با چه سلیقه‌ای می‌خواهند تو را کنترل کنند؟ و آیا اصلا زبان مشترک سینمایی دارید یا نه؟

  • شما همزمان با پروژه فرش دو پروژه اپیزودیک هم داشتید. یکی درباره کارگردانان و یکی راجع به پشت صحنه فیلم‌های مهم. اتفاقا برای ساخت هر دو سراغ کارگردان‌های جوان رفتید، دلیل آن چه بود؟

درباره پروژه سینماگران هدف ثبت تجربیات و داشته‌ها و دانش و موقعیت اجتماعی افرادی بود که در سینما سهم مهمی داشتند. برای این منظور رابطه شاگرد و استادی خیلی خوب بود؛ یعنی یک جوان راجع به کسی که پیشکسوت است و کلی تجربه دارد فیلم بسازد. جدا از این که فیلمی تولید می‌شود که دیگران از آن  استفاده می‌کنند، یک سند تاریخی برای خود فیلمساز می‌شود. ضمن این که در این فرایند تجربه کارگردان پیشکسوت هم منتقل می‌شود و می‌تواند در آینده نقش موثری برای او داشته باشد. کما این که همین گونه هم شد.

  • نظارت‌تان در این دو پروژه بالطبع بیشتر بود. نه؟

بله. این جا با پروژه فرش فرق می‌کرد. از ابتدای طرح هم راش‌ها و  هم مونتاژ را می‌دیدم. بارها اصلاحیه می‌فرستادم و سعی می‌کردم کار از یک میزان مقبولیتی برخوردار باشد. درباره «یک فیلم، یک تجربه» هم همین‌طور. محور این پروژه بر افراد نبود. بلکه فیلم‌های موفق سالیان اخیر را می‌خواست یک بار آنالیز کند و ببیند چرا یک فیلم موفق می‌شود؟ چه ملاحظاتی انجام می‌شود که یک فیلم می‌تواند موفق باشد و در تاریخ سینمای ایران بماند؟ در «یک فیلم، یک تجربه» فقط با فیلمساز یا آن فردی که قرار است راجع به او فیلم ساخته شود، مواجه نبودیم؛ بلکه با مجموعه عواملی که فیلم را ساخته‌اند کار داشتیم. هر کدام از تجربیات خودشان می‌‌گفتند.

  • چرا ادامه پیدا نکرد؟

واقعا تجربه خوبی بود، ولی متاسفانه حامیان مالی پروژه‌ها اواسط کار پشیمان شدند. درباره «یک فیلم، یک تجربه» شبکه چهار خیلی اذیت‌مان کرد و هنوز هم قسط آخرمان را نداده است. درباره کار سینماگران هم با تغییر مسئولان در سازمان فرهنگی هنری شهرداری کار نیمه‌تمام رها شد و من هزینه زیادی کردم که معلوم نیست مطالباتم را باید از کی بگیرم؟

  • آقای میرکریمی، چند ماه دیگر دو سال مدیرعاملی شما در خانه سینما به پایان می‌رسد. قبلا گفته بودید که نمی‌خواهید دیگر این سمت را قبول کنید. حالا که خانه سینما به یک سرانجامی رسیده دلتان می‌آید آن را رها کنید یا کار فیلمسازی این اجازه را به شما نمی‌دهد؟

دلم که نمی‌آید. راستش هیچ وقت دوست ندارم کاری را نیمه‌تمام رها کنم. قدم‌های بزرگی در این دو سال برای خانه سینما برداشته شد. صنوف زنده شدند، اعضای فعال آنها که با خانه سینما قهر بودند آشتی کردند، مجموعه مراسمی که در این دو سال برگزار شد معادل ده سال مراسمی بود که در خانه سینما انجام شده بود. هزینه و عملکرد مالی‌‌مان چندین برابر سال‌های گذشته شد.

شوراها فعال شدند. خانه سینما در بسیاری از موضوعات مهم حضور جدی پیدا کرد. اولین حرکت اجتماعی صنفی جدی خودش را درباره سی‌دی قاچاق در طول حیات سینمایی ایران به رخ کشید. زیرساخت‌ها را اصلاح کردیم. به غیر از بازسازی ساختمان اصلی ساختمان دیگری را در خیابان وصال با حمایت شهرداری به زودی افتتاح می‌کنیم. به طور کلی توان خانه سینما خیلی رشد کرده. بارها از اعضای صنوف خواسته‌ایم برای بیمه اقدام کنند.

  • با وجود داشتن این کارنامه موفق چرا کارتان را در خانه سینما ادامه نمی‌دهید؟

اولا من هیچ مشوقی برای ماندن ندارم. همه دوستان می‌گویند سینمایت را رها نکن. در ثانی هیچ حمایت جدی از طرف جاهایی که باید حامی باشند وجود ندارد. و دائم به جای تشویق به فکر کنترل کردن هستند و این که از بین انبوه کارهایی که انجام شده ایرادها را بیرون بکشند. این اصلا با روحیه من سازگار نیست. و مهمتر از همه این که من می‌خواهم فیلم بسازم. ضمن این که سهمم را به تشکیلات صنفی پرداخته‌ام و در آینده هم کاملا از خانه سینما جدا نمی‌شوم و حتما در شورای مرکزی کانون هستم.

  • حالا برخلاف مدیرعامل‌های قبلی شما در این حدفاصل مدیریت‌تان یک گریزی زدید و به همین سادگی را ساختید. با کسب این تجربه موفق نمی‌توانید در آینده هر دو کار را با هم انجام دهید؟

البته سابقه خانه سینما می‌گوید کسانی که مدیرعامل بوده‌اند حضور مستمر نداشته‌اند و کارهای فردی‌شان را انجام داده‌اند. این یک پست افتخاری بوده ضمن این‌که اصلا قرار نبود اینجا فعالیت ویژه‌ای انجام شود.

 آن حجم کار به مدیرانی که کارگردان بودند اجازه می‌داد به راحتی به کار فیلمسازی بپردازند. ولی این مطلوب من نیست. اینجا یک آدم تمام‌وقت را می‌خواهد. به  همین سادگی تنها تجربه‌ای بود که می‌شد همزمان با مدیرعاملی خانه سینما انجام داد.

 خیلی نگران بودم که چه اتفاقی برای فیلمم خواهد افتاد که برای اولین بار بدون تمرکز آن را می‌سازم. فرض بر این که کار بعدی من خارج از تهران باشد، بعید می‌دانم این دو کار را بتوانم با هم انجام دهم.

با توجه به  این که «به همین سادگی» پروداکشن کوچکی دارد، اما اتفاقاً کارگردانی این فیلم تمرکز بیشتری می‌طلبد.

دقیقا همین طور است که می‌گویید. به لحاظ پروداکشن قابل کنترل است، ولی به لحاظ کارگردانی و تمرکز لازم برای رعایت تداوم حسی قصه و پرداختن به جزئیات و درونیات به اندازه لازم یک کاری بود که به شدت تمرکز لازم داشت و من نگران همین بودم که کار از دستم در نرود.

  • پروژه بعدی را کی شروع می‌کنید؟

بعد از به همین سادگی تصمیم برای ساخت «رستم و سهراب» جدی‌تر شده. یک پروژه طنز کودکان هم دارم که باید منتظر شرایط بود. دوست دارم در اولین فرصت تولید یکی از کارها را شروع کنم.

همشهری امارات

کد خبر 45384

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز