سه‌شنبه ۲۵ دی ۱۳۸۶ - ۱۸:۰۸
۰ نفر

دکتر ابراهیم متقی: هم‌اکنون تهدیدات آمریکا علیه ایران تبدیل به شعارهای تکراری شده‌اند که بیشترین اثر آن‌را می‌توان در ایجاد فضای روانی علیه سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ایران دانست.

«عملیات روانی» صرفا در شرایطی امکان‌پذیر است که اجرایی‌سازی آن هیچ‌گونه مخاطره‌ای را برای کشورها ایجاد نکند.

اگر اعمال تهدید منجر به مخاطره امنیتی برای واحدهای سیاسی شود، در آن شرایط، «عقلانیت‌امنیتی» ایجاب می‌کند که کشورها از به‌کارگیری چنین الگویی خودداری کنند.

برنامه سفر  بوش به کشورهای حوزه خلیج‌فارس را می‌توان آماده‌سازی افکار عمومی بین‌المللی جهت تحرک انتخاباتی جمهوریخواهان دانست.

ادراک عمومی جامعه آمریکا بر این امر قرار دارد که تیم سیاست خارجی و امنیتی جورج بوش، هیچ‌گونه اقدام مؤثری برای امنیت و منافع ملی آمریکا انجام نداده‌اند.

بنابراین، سفر جورج بوش به کشورهای خاورمیانه را می‌توان نشانه‌ای از هویت‌یابی سیاسی جمهوریخواهان دانست. این سفر در شرایطی انجام گرفته است که رقابت‌های انتخاباتی آمریکا در حوزه ایالتی برگزار می‌شود.

در این مرحله، گروه‌های اجتماعی طرفدار هر حزب، مبادرت به شناسایی افرادی می‌کنند که نامزد حزب را در جولای 2008 برای انتخابات نوامبر 2008 آمریکا معرفی کنند.

به عبارت دیگر، هم‌اکنون کاندیدای متعدد هر حزب تلاش دارند تا طیف گسترده‌تری از طرفداران خودرا به کنوانسیون انتخاباتی حزب دمکرات و جمهوریخواه وارد سازند. درنتیجه این امر، «هیأت انتخاب‌کنندگان نامزد حزبی» از طرف طرفداران هر حزب تعیین می‌شود.

بنابراین، می‌توان تأکید داشت که سفر خاورمیانه‌ای بوش به‌عنوان ابتکار جدیدی برای عبور از ناکارآمدی امنیتی در خاورمیانه محسوب می‌شود.

در این شرایط، گفتمان عمومی بوش باید در جهت نیل به اهداف و مطلوبیت‌هایی باشد که با منافع امنیتی آمریکا در خاورمیانه و خلیج‌فارس همخوانی داشته و از این طریق، کارآمدی جمهوریخواهان را در حوزه سیاسی و راهبردی آمریکا  ارتقا دهد.

آنچه را بوش با عنوان پایانی اشغال سرزمین‌های فلسطینی مطرح کرده است را می‌توان به‌عنوان گزینه سیاسی و امنیتی دانست که موقعیت بوش و حزب جمهوریخواه را در خاورمیانه افزایش داده و به این ترتیب، آنان را برای حل مخاطرات سیاسی و امنیتی آمریکا ترغیب می‌کنند.

در چنین شرایطی، جایگاه خاورمیانه برای امنیت ملی آمریکا زمانی تثبیت می‌شود که نشانه‌های تهدید نیز وجود داشته باشد. آمریکایی‌ها به‌گونه‌ای عمل می‌کنند که اگر چنین نشانه‌ای وجود نداشته باشد، مبادرت به تولید آن می‌کنند.

این روند را می‌توان در سال‌های گذشته و در ارتباط با پرونده هسته‌ای ایران نیز مورد مطالعه قرار داد. هرگاه که آمریکا با «بحران مشروعیت» و «ناکارآمدی‌های اجرایی» روبه‌رو می‌شود، از چنین انگاره‌هایی استفاده خواهد کرد. قطعا این‌گونه ادبیات تهدیدآمیز در آینده نیز تداوم خواهد یافت.

زمانی‌که بوش سفر منطقه‌ای خود را آغاز کرد، این سؤال وجود داشت که هدف اعلامی آمریکا  از انجام این سفر چه خواهد بود؟ آنچه به‌عنوان تهدید ایران مورد توجه آمریکایی‌ها قرار گرفته را می‌توان به‌عنوان داستان پوششی چنین سفری تلقی کرد.

طبعاً برای جدی نشان دادن تهدید، مقامات سیاسی و اجرایی آمریکا مبادرت به به‌کارگیری ادبیات تهاجمی علیه ایران می‌کنند. این‌گونه ادبیات به‌مفهوم آن است که آمریکا برای توجیه افکار عمومی منطقه و نظام بین‌الملل از این ادبیات استفاده خواهد کرد.

به‌کارگیری این ادبیات، نمی‌تواند قدرت ملی آمریکا را به‌گونه‌ای افزایش دهد که ریسک انجام اقدامات مخاطره‌آمیز را برای حمله به ایران مورد پذیرش قرار دهد. بنابراین، نیازی به متقاعدسازی دولتمردان آمریکایی برای نشان دادن ذهنیت ثبات‌گرای ایران وجود ندارد.

بهتر است این‌گونه تصاویر با انگیزه نقد سیاست‌های تبلیغاتی و عملیات روانی آمریکا منتشر شود.

کد خبر 41874

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز