شنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۶ - ۱۹:۲۹
۰ نفر

یک توجیه برای قساوت‌های صدام‌حسین؛ انتشار کتابی با نام «فرزند رایش» در آمریکا

سایه شوم صدام‌حسین 3 ‌سال است که از سر منطقه خاورمیانه برداشته شده اما هنوز هم نام او گاهی و به بهانه‌ای سر زبان‌ها می‌افتد.[آغاز یک پایان در همشهری‌آنلاین]
آخرین بهانه‌ای که نام صدام‌حسین را به یاد آورد، انتشار کتابی با نام «فرزند رایش» در آمریکا بود که در آن ادعا شده 2 دیکتاتور و خونخوار تاریخ ـ صدام و هیتلر ـ با یکدیگر ارتباط خونی دارند و صدام فرزند نامشروع هیتلر است!
این‌طور که روزنامه حریت ـ چاپ کشور ترکیه ـ گزارش داده، در این کتاب ادعا می‌شود که مأموران مخفی نازی از تمام این جریانات اطلاع داشته‌اند و از قرار معلوم، مخبران نازی با اعزام نیرو به بیمارستان، صدام را به تکریت برده‌اند.

این ادعاهای کتاب فرزند رایش، حتی تئوریسین‌های مسائل جاسوسی و اطلاعاتی را هم شوکه کرده است.

نویسنده این کتاب ـ که هفته پیش در آمریکا روانه بازار شد ـ ادعا کرده که در سال 1936 یکی از زنان جوانی که هیتلر بی‌اخلاق با آنها رابطه داشت، حامله شد. این‌طور که گفته شده، حتی خود هیتلر هم از این ماجرا بی‌خبر بوده اما سرویس مخفی آلمان از بیم آنکه این نوزاد برای آن زن جوان دردسرساز شود،  او را  برای زایمان به بیروت منتقل کرد.

در همان زمان، مأمور سرویس اطلاعاتی آلمان ـ رینهارد هوفمان ـ در بغداد در حال مذاکره با یک جوان عرب به نام خیرالله طلغا بود. هوفمان با پرداخت مبلغ قابل‌توجهی پول به طلغا، از او می‌خواهد نوزادی را که در آوریل متولد خواهد شد، به یک خانواده مطمئن و مناسب بسپارد. او نیز برای نگهداری از کودک، خواهرش ـ صبحا ـ را که او نیز در آوریل وضع‌حمل می‌کرد، پیشنهاد داد.

معشوقه هیتلر، صدام را در 20 آوریل 7391 به دنیا آورد. 7 روز بعد، هنگامی که صبحا دچار درد زایمان شده بود، مأموران مخفی نازی وارد بیمارستان بیروت شدند و به‌زور، نوزاد (صدام‌حسین) را از آغوش مادرش جدا کردند. در همان شب، مأموران مخفیانه طفل را به تکریت برده و در زاغه خانواده فقیر طلغا گذاشتند. در همان اثنا، خیرالله در حال برنامه‌ریزی بود که کسی متوجه نشود خواهرش فرزند زن دیگری را به عنوان فرزند خود پذیرفته است.

در این بین، یک اتفاق عجیب افتاد؛ فرزند صبحا مرده به دنیا آمد و خود صبحا هم به خاطر خونریزی شدید، بی‌هوش شد. خیرالله از این فرصت استفاده کرد و فرزند هیتلر را به جای فرزند خواهرش گذاشت. نوزاد مرده را هم ماموران مخفی آلمانی از میان بردند. صدام هنگامی که بزرگ شد، ادعا کرد که نام پدرش حسین الماجد است و قبل از تولدش، آنها را ترک کرده است.

دایی صدام، خیرالله ـ که به نازی‌ها تعلق‌خاطر داشت و دیدگاه‌های افراطی درباره ملیت عرب داشت ـ در سال 1941 به نیروهای راشد علی ـ که علیه انگلیسی‌ها قیام کرده بودند ـ پیوست و به همین دلیل 6 سال را در زندان گذراند. او به عنوان رئیس دولت صدام و همچنین مدتی هم به عنوان شهردار بغداد ایفای نقش کرده بود.

این کتاب به دلایل دیگری هم اشاره می‌کند که می‌تواند حاکی از تعلق‌خاطر توجیه‌نشده و غریب هیتلر به عراق و عراقی‌ها باشد. آلمان نازی ارتباط گرمی با رهبران عراق داشت.

آدولف هیتلر در سال 1932 به پادشاه عراق یک مرسدس هدیه کرده بود. صدام بارها گفته بود که پدرش را نمی‌شناسد. کمتر کسی می‌تواند منکر تشابه ظاهری صدام و هیتلر به یکدیگر باشد. همچنین گفته می‌شود صدام‌حسین در تمام طول عمر خود از سوی آژانس‌های اطلاعاتی آلمانی محافظت می‌شده است.

با اینکه قساوت و توحشی که در صدام‌حسین سراغ داشته‌ایم، ممکن است متقاعدمان کند که به‌راحتی این ادعاها را بپذیریم اما باید کمی صبر کنیم تا صحت چنین ادعاهایی تایید شود.

کد خبر 39245

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز