چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۵
۰ نفر

دکتر اسماعیل امینی: حکمت جعلی، جملاتی است که به‌نظر می‌آید اندیشه عمیقی را بیان می‌کند؛ گاهی به نثر و گاهی به نظم.

دکتر اسماعیل امینی

اينگونه نوشته‌ها شبيه جملات بزرگان است اما ساختگي است و بيش از آنكه حرف تازه‌اي را بيان كند، چيزهايي را مي‌گويد كه دل خواننده را خوش كند به‌نحوي كه خواننده تصور كند تصورات و انديشه‌هايي كه او در ذهنش داشته، چقدر شبيه اين حرف‌هاست؛ مثل رمال‌ها و فالگيرها كه حرف‌ تازه‌اي براي گفتن ندارند و فقط بلدند باب دل مشتري حرف بزنند. مثلا به عروس‌هاي جوان مي‌گويند كسي قدر هنر و سليقه تو را نمي‌داند غيراز مادر مهربانت. يك نفر از اطرافيانت هست كه به تو حسودي مي‌كند، احتمالاً زني جوان است كه روي صورتش خال دارد.
عروس بينوا هم با اين حرف‌ها احساس مي‌كند كه فالگير، حرف دل او را زده است.
اگر به شعرها و نوشته‌هايي كه بيانگر حكمت جعلي هستند نگاه كنيد به‌سادگي مي‌توانيد تشخيص بدهيد كه هركدام از آنها براي چه نوع سليقه‌اي نوشته شده است. برخي از مخاطبان پرشمار اين نوع آثار، عبارتند از:
- پيرانِ پر حوصله‌اي كه به ياد گذشته طلايي، آه مي‌كشند و به جوانان مي‌گويند كه زمان آنها با پولي كه امروز يك جفت كفش مي‌خرد، مي‌توانستي يك خانه 100متري بخري؛ يعني كساني كه در تونل زمان زندگي مي‌كنند.
- جوانان و نوجواناني كه تجربه دوستي‌ها و دلدادگي‌هاي ناخوشايند داشته و سرخورده‌اند و دوست دارند به زمين و زمان و عشق و عاشق و به‌ويژه به معشوق، فحش بدهند.
- تازه به دوران رسيده‌هايي كه پول و ماشين گران قيمت و لباس خارجي دارند و بعضي‌شان حتي تحصيلات دانشگاهي دارند، دكتر و مهندس و مديركل و استاد دانشگاه هستند اما اهل مطالعه نيستند. پس تلاش مي‌كنند كه فقر مطالعه و دانش عمومي خود را به‌نحوي جبران كنند. آنها از فلسفه و عرفان و شعر حرف مي‌زنند؛ از فردوسي و مولوي و حافظ و نيما و فروغ و شاملو حرف مي‌زنند. پس بايد از اين بزرگان چيزي خوانده باشند. تهيه‌كنندگان حكمت جعلي، لقمه آماده مورد نياز اين جماعت را با شعرهاي سطحي و ساده‌لوحانه، تدارك ديده‌اند و به راحتي زير اين شعرهاي سطحي مي‌نويسند: شاهكاري از مولوي! حتما بخوانيد. شعري جنجالي از سيمين بهبهاني كه به‌خاطر آن نام سيمين از فهرست شاعران معاصر سانسور شد! شعري جديد و بسيار زيبا از فروغ فرخزاد!
مثلاً يكي از شاهكارهاي تازه يافته فردوسي! كه در هيچ نسخه‌اي از شاهنامه او نيست و به قلم فردوسي‌هاي جعلي معاصر، اخيراً نوشته شده اين سطرهاي سست و ناتندرست است:
چو ناكس به ده كدخدايي كند
كشاورز بايد گدايي كند
به يزدان كه گر ما خرد داشتيم
كجا اين سرانجام بد داشتيم
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگي كردن و زيستن
اگر مايه زندگي بندگي است
دو صد بار مردن به از زندگي است
بيا تا بكوشيم و جنگ آوريم
برون سر از اين بار ننگ آوريم

کد خبر 385525

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha