سؤال اصلي والدين در تربيت فرزند اغلب اين است كه تا چه اندازه بايد به كودك يا نوجوان آزادي عمل و استقلال داد؟روانشناسان يه اين نتيجه نرسيدهاند كه رويكردهاي كنوني براي تربيت فرزند اشتباه است؛ چراكه ما آنها را طوري تربيت ميكنيم كه از كامپيوترها انتظار داريم. بايد طوري فرزندان را آموزش دهيم كه در اجتماع بهتر باشند و بتوانند در روابط انساني موفق عمل كنند و در نتيجه شهروند خوبي براي جامعه محسوب شوند.
كتي هيرشپاسك، استاد دانشگاه تمپل فيلادلفيا در اينباره ميگويد: ما طوري بچهها را تربيت ميكنيم كه تبديل به كامپيوتر شوند. كامپيوترها در حال پيشرفتند طوري كه روزي ميرسد در همه حوزهها از انسان نيز برتر باشند. اين روش تفكر، تعريف ما را از موفقيت در داخل و خارج از مدرسه تغيير داده است و از فرزندانمان چيز ديگري انتظار داريم.
بر اين اساس بايد بهترتيب اهميت روي مهارتهاي همكاري، برقراري ارتباط، محتوا، تفكر انتقادي، نوآوري خلاقانه و اعتمادبهنفس تغيير رويكرد دهيم. همكاري به بچهها ياد ميدهد كه چگونه در بيرون و داخل مدرسه با سايرين ارتباط برقرار كنند. برقراري ارتباط شامل صحبت كردن، خواندن، نوشتن و گوشدادن است. محتوا ارتباط را ميسازد. شما چيزي ياد نميگيريد اگر نحوه فهميدن زبان و خواندن را ياد نگرفته باشيد. اين با حرف زدن و خواندن معمولي فرق ميكند.
تفكر انتقادي به محتوايي كه خواندهايد، برميگردد؛ اينكه شما با خواندههايتان و اطلاعاتي كه بهدست آوردهايد، چه خواهيد كرد. نوآوري خلاقانه قدم بعدي است؛ شما براي خلق يك چيز جديد بايد در دانستن چيزي ديگر به اندازه كافي خوب باشيد. محققان معتقدند تعامل اجتماعي ميان والدين و فرزندان به جاي انواع امكانات و آنچه در مدرسه آموزش ميدهند، تنها چيزي است كه باعث رشد اين 6 مهارتها در آنها ميشود. آنچه امروز با كودكان انجام ميدهيم در 20سال آينده خود را نشان ميدهد.
نظر شما