شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۶
۰ نفر

همشهری دو - مرجان فاطمی: لاله‌های قرمز روی طاقچه را برق انداخت، رومیزی‌های ترمه را صاف و صوف کرد، گل‌های صورتی و سفید را با دقت توی گلدان‌ گذاشت و دوتکه نبات، داخل فنجان‌های خالی نشسته وسط سینی نقره‌ای انداخت.

صدای پای او

در قوري را بلند كرد و بو كشيد تا مطمئن شود عطر دو پر گل بهارنارنجي كه صبح از درخت سر كوچه چيده بود داخلش پخش شده باشد. همه‌‌چيز آماده بود. تا 10دقيقه ديگر وقتي عقربه بزرگ و كوچك روي 12به هم مي‌رسيدند، سر مي‌رسيد. مطمئن بود كه مي‌آيد؛ اين‌بار ديگر شك نداشت.

مي‌آمد و مثل آن موقع‌ها مي‌نشست روي صندلي كنار پنجره، دستش را مي‌زد زير چانه، چاي مي‌خورد و نگاهش را پخش مي‌كرد روي گلدان‌هاي شمعداني چيده‌شده كنار حياط. يادش نمي‌آمد اين چندمين سال است كه يك روز مانده به عيد، رأس ساعت 12منتظرش مي‌ماند. مطمئن بود امسال، با همه سال‌ها فرق مي‌كند. مي‌دانست امسال، سفره هفت‌سين را كنار او مي‌چيند و همراه او به سال جديد سلام مي‌كند. يك دقيقه تا 12مانده بود. پنجره را باز كرد، هواي تازه همراه عطر شكوفه‌هاي بهارنارنج و چاي تازه‌دم، توي هم مي‌پيچيد. چشم‌هايش را بست و شمرد: يك، 2، 3، .....58، 59... كليد توي در چرخيد؛ صداي پاي خودش بود؛ خودِ خودش...

کد خبر 364630

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha