چهارشنبه ۸ دی ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۶
۰ نفر

همشهری دو - بهاره جلالوند: خیلی‌ها از شنیدن اسمش می‌ترسند چه برسد به اینکه روزی بفهمند به آن مبتلا شده‌اند.

وحید جهانمیری‌نژاد

ويروسي به نام «اچ. آي. وي» (‌HIV) سال‌هاي زيادي است كه حسابي در دنيا جولان مي‌دهد، بي‌خبر از اينكه روزي مي‌رسد كه دانشمندان آن را از پاي‌درمي‌آورند و ديگر نمي‌تواند كسي را به بيماري ايدز مبتلا كند. اما تا آن روز برسد، راه پرپيچ وخمي در پيش‌رو است. يكي آزمايش‌اش مثبت مي‌شود و آن را مخفي مي‌كند، ديگري از ترس مثبت شدن پايش را در آزمايشگاه نمي‌گذارد، آن يكي مي‌گويد مبتلاست ولي طرد مي‌شود و هزارو يك داستان واقعي ديگر به‌دليل آن ويروس، شكل مي‌گيرد. حال در اين ميان پزشكي مثل «دكتر وحيد جهانميري‌نژاد»، بخش بزرگي از زندگي خودش را وقف اين مسئله مي‌كند. عوض كردن پانسمان، خون‌گيري از بيماران اچ.آي. وي مثبت يا مبتلا به ايدز، انگ‌زدايي، فرهنگسازي و... همگي تصويري از فعاليت‌هاي داوطلبانه و مؤثر او است. دكتر جهانميري‌نژاد هم‌اكنون از سوي وزارت بهداشت، مشاور فرهنگي‌هنري است و وظيفه اطلاع‌رساني در فضاي مجازي را نيز بر عهده دارد.

هر چه مي‌گذرد و فناوري پيشرفته‌تر مي‌شود، آدم‌ها نيز به محيط اطراف‌شان توجه كمتري نشان مي‌دهند و بيشتر افراد، فقط به فكر خودشان هستند. اما با اين حال، هنوز هم افرادي هستند كه تحت‌تأثير خودخواهي‌هايشان قرار‌نمي‌گيرند و براي خدمت به ديگران از هيچ كاري دريغ نمي‌كنند. دكتر وحيد جهانميري‌‌نژاد هم جزو همين گروه است و نمي‌تواند بي‌تفاوت از كنار خيلي از مسائل بگذرد. او درباره اينكه چطور فعاليت‌هاي داوطلبانه خود را در زمينه اچ.آي. وي و ايدز آغاز كرد، مي‌گويد:«علاقه زيادي به فعاليت‌هاي اجتماعي داشتم و زمان دانشجويي‌ام (اواسط دهه 70) با اوج گرفتن فعاليت‌هاي مطبوعاتي و اجتماعي، مصادف شد و من نيز فعاليت‌هاي اجتماعي خود را از همان زمان، آغاز كردم. آن موقع‌ها وارد مرحله باليني پزشكي شده بودم و بايد دوره باليني را در بخش‌هاي مختلف بيمارستان مي‌گذراندم. خوب يادم است كه در آن دوران، نسبت به بيماران ايدز و مبتلايان به اچ.آي‌.وي مثبت كه در بيمارستان بستري مي‌شدند، انگ و تبعيض شديدي وجود داشت تا جايي كه هيچ‌كسي حاضر نمي‌شد به اين بيماران خدمات بدهد. به همين دليل تصميم گرفتم فعاليت‌هاي داوطلبانه خود را با هدف مبارزه با انگ و تبعيض آغاز كنم.

نتيجه اينكه در آن زمان، از معدود كساني بودم كه در يكي از بيمارستان‌هاي شيراز، به‌صورت داوطلبانه از اين بيماران خون مي‌گرفتم. بسياري از مبتلايان بستري، در آن مقطع زماني به‌دليل اعتياد تزريقي و استفاده از سرنگ مشترك به اچ.‌آي.وي و ايدز مبتلا شده بودند و به همين دليل زخم‌هاي بسيار بدي روي بدن برخي از آنها وجود داشت و هيچ‌كسي هم حاضر به پانسمان آن‌ زخم‌ها نمي‌شد. يكي از بيماران روي كشاله ران خود، يك زخم عميق داشت كه كسي آن را پانسمان نمي‌كرد و با وجود اينكه در بخش من بستري نبود، تصميم گرفتم زخم او را به‌صورت روزانه، پانسمان كنم. تمام چيزهايي كه در دوران دانشجويي و بيمارستان ديدم باعث شد متوجه شوم كه چقدر اين افراد، دچار عوارض روحي و رواني شديد مي‌شوند و آسيب‌هاي اجتماعي در اين زمينه چقدر زياد است، به همين دليل موضوع پايان‌نامه‌ام را نيز در رابطه با ميزان آگاهي و نحوه نگرش مردم نسبت به اچ.آي.وي و ايدز انتخاب كردم. براي اين منظور هزار نفر را به‌عنوان جامعه آماري انتخاب كردم و يك نظرسنجي با نتايجي جالب به‌دست آمد. 95درصد افراد اين جامعه آماري بر اين باور بودند كه نسبت به مبتلايان اچ.آي.وي و ايدز بايد همدلي وجود داشته باشد و از آن طرف 65درصد همان جامعه آماري معتقد بودند كه اين دسته از افراد بايد از كار اخراج شوند، كه اين تناقضي بسيار بزرگ محسوب مي‌شد و متوجه شدم كه از نظر آگاهي و فرهنگي چقدر عقب‌هستيم. كار روي پايان‌نامه، حدود يك‌سال طول كشيد. همه اينها باعث شد كه تصميم بگيرم با جديت بيشتري در زمينه فرهنگي و آگاه‌سازي فعاليت كنم».

  • وقتي هنر حرف مي‌زند!

خيلي از افراد دوست ندارند مشكل‌شان به‌صورت كاملا مستقيم به آنها گفته شود و در بسياري از مواقع، درصورت گفتن موضوعي به شكل مستقيم، دچار اين سوء‌تفاهم مي‌شوند كه طرف مقابل هدفش سرزنش‌كردن است اما زماني كه يك موضوع خاص با كمك هنر مطرح شود، علاوه بر اينكه مردم آن را مي‌پذيرند، تأثير زيادي نيز مي‌گذارد. دكتر جهانميري‌نژاد نيز به همين دليل براي آموزش و فرهنگسازي در زمينه اچ.آي.وي و ايدز از هنر كمك گرفته است و مي‌گويد:«از زمان كودكي، علاقه زيادي به كارهاي فرهنگي و هنري به‌ويژه تئاتر و ادبيات داشتم به همين دليل تصميم گرفتم براي افزايش آگاهي مردم، از هنر، به‌ويژه تئاتر و فيلم كمك بگيرم و فعاليت‌هاي زيادي در اين زمينه انجام بدهم. بعد از اتمام پايان‌نامه و درسم از حدود سال 1383، به كمك دوستم «فريدون سليماني» و با حمايت‌هاي معاونت بهداشتي دانشگاه علوم پزشكي شيراز، شروع به توليد يكسري فيلم‌هاي آموزشي (تيزر) كرديم.

اين كارها به‌صورت‌هاي مختلف ادامه داشت تا اينكه در سال 1385يك جشنواره منطقه‌اي با عنوان نخستين جشنواره منطقه‌اي فيلم و عكس با موضوع آسيب‌هاي اجتماعي و اعتياد برگزار كرديم. كه «مرحوم كيارستمي» هم لطف كردند و در اين جشنواره حضور داشتند و اين موضوع برايشان آنقدر مهم بود كه به پخش فيلم‌شان اكتفا نكرده بودند. علاوه بر اين از سال 1385فعاليت در زمينه تئاتر را با دوستانم آغاز كردم و 20تئاتر عروسكي با عنوان «دادگاه رسمي است» رادر فضاي باز و روي صحنه، براي دانش‌آموزان مقطع راهنمايي و دبيرستان اجرا كرديم. پس از آن نيز نمايش «مه‌نوردي» را نوشتم و با دوستم «مسعود حيدري»، به‌صورت مشترك، كارگرداني كرديم كه علاوه بر اجراي عمومي، در نخستين جشنواره كشوري تئاتر روبان قرمز در كرمان نيز جزو نمايش‌هاي برتر شد. آن موقع‌ها هميشه دغدغه‌ام اين بود كه مخاطب بيشتري داشته باشيم به همين دليل با همكاري دانشگاه علوم پزشكي شيراز، يك تئاتر سيار را ايجاد كرديم كه در مناطق مختلف كشوربتوانيم فرهنگسازي و آموزش داشته باشيم. براي اين منظور پرده‌خواني را انتخاب كرديم و من به‌عنوان نويسنده اين تئاتر بودم و با كمك گرفتن از يك داستان‌ شاهنامه، نمايشنامه نوشتم. همچنين دوستم «سلمان فرخنده» (بازيگر) مسئوليت آموزش بازيگران را بر عهده داشت. برگزاري هزار نمايش در سراسر كشور، براي ما يك‌رؤيا محسوب مي‌شد ولي خوشبختانه اين‌رؤيا به حقيقت پيوست. ما توانستيم اين تعداد اجرا در سراسر كشور داشته باشيم و در هفتم آبان‌ماه 1395 اين كارپس از اجرا در 10استان، سرانجام در پرديس ملت تهران پايان يافت. اين تئاتر براي همه گروه‌هاي سني درنظر گرفته شده بود و در مدارس، مساجد، خيابان‌ها، پارك‌هاو... اجرا شد و تجربه‌ خوب و مثبتي به‌حساب مي‌آمد. اخيرا هم به كمك دوستان عزيزم، «غلامحسن احمدي» و «امين احمدي»، دو ويدئو كليپ را با هدف اطلاع‌رساني درباره ايدز، در فضاي مجازي انتشار داده‌ايم كه بيش از 100هزار بازديد داشته‌‌اند. اميدواريم با گذاشتن آنها در سايت رسمي وزارت بهداشت (hiv-sti.ir) بينندگان بيشتري داشته باشند.»

  • دست‌ در دست هم نهيم

اچ.آي.وي و ايدز، پير و جوان يا بزرگ و كوچك نمي‌شناسد و هر كسي مي‌تواند به آن مبتلا شود به همين دليل براي كنترل آن، بايد همه دست در دست هم بدهند و تنها مسئولان، نمي‌توانند جلوي پيشرفت آن را بگيرند و مردم نيز تا جاي ممكن بايد در اين راه گام بردارند. آقاي دكتر، به‌دليل دانستن اين موضوع، بعد از فارغ‌التحصيلي نيز در كنار دانشجويان‌ فعاليت‌هاي خود را ادامه داد؛ «بعد از اتمام تحصيل، يك هسته دانشجويي در دانشگاه علوم پزشكي شيراز با حمايت معاونت بهداشتي دانشگاه علوم پزشكي شيراز راه انداختيم كه دانشجويان رشته‌هاي مختلف عضو آن بودند. با حمايت‌هاي «خانم دكتر كازروني»، مدير گروه مبارزه با بيماري‌هاي واگير دانشگاه علوم پزشكي شيراز و بعد از گذراندن كارگاه‌هاي مختلف، مشاوره‌هاي چهره به چهره در پارك‌ها، مراكز خريد و جاهايي كه احتمال رفتار پرخطر وجود داشت، انجام مي‌داديم.»

  • در يك قدمي ويروس!

بيشتر افرادي كه پزشك مي‌شوند، روحيات خاصي دارند و از هيچ خدمتي دريغ نمي‌كنند. براي يك پزشك واقعي فرقي ندارد كه بيمارش ثروتمند است يا فقير، شمال زندگي مي‌كند يا جنوب، براي يك پزشك واقعي، تنها سلامتي و جان بيمار مطرح است. دكتر جهانميري‌نژاد هم يكي از همين پزشك‌ها به‌حساب مي‌آيد.

او در زمان خدمت‌رساني به يكي از بيماران، خودش در يك قدمي ويروس اچ.آي.وي قرار مي‌گيرد. او مي‌گويد:«حدود سال 1379يك بيمار از عسلويه كه در كما بود، با شك به ابتلاي مننژيت را به بيمارستان آورند و من تا صبح درگير آن بيمار بودم. براي گرفتن سي.تي.اسكن من را با آمبولانس، همراه با بيمار به بيمارستان ديگري فرستادند. حدود ساعت 5بامداد بود كه مشغول گرفتن نمونه خون از او شدم و به‌دليل خستگي زياد، سوزن سرنگ در دستم فرو رفت و دستم زخم شد. آن بيمار هم، فرداي آن روز به رحمت خدا رفت. بعد از اينكه نتايج آزمايشگاه را اعلام كردند، متوجه شدم بيمار به اچ.آي.وي، هپاتيت بي‌و هپاتيت سي مبتلاست و من هم موضوع را به پزشك ارشد و سرپرستار بخش اعلام كردم ولي متأسفانه به‌دليل عدم‌آگاهي، هيچ‌كسي به من نگفت كه بايد تا مدت يك‌ماه از داروهاي پيشگيري از اچ.آي.وي استفاده كنم تا درصورت مثبت بودن جواب آزمايشم به اچ.آي.وي مبتلا نشوم.

براي اينكه از ابتلا يا عدم‌ابتلاي خود آگاه شوم، آزمايش دادم و از بابت ابتلا به هپاتيت بي‌هيچ نگراني‌اي نداشتم چون واكسن آن را زده بودم و در رابطه با هپاتيت سي هم مطالعه كردم و متوجه شدم كه احتمال ابتلا در اثر زخم اينچنيني در حد 3درصد و احتمال ابتلا به اچ.آي.وي نيز 3/0درصد است به همين دليل دچار استرس و وسواس نسبت به ابتلا نشدم و جواب آزمايشم نيز منفي شد. نه‌تنها آن موقع، بلكه الان هم ترسي از اچ.آي.وي و ايدز ندارم چون راه‌هاي انتقال و پيشگيري از آن مشخص است. بسياري از مشكلات جامعه از همين ترس شروع مي‌شود. اگر مردم ترسي نداشته باشند و در شرايطي كه احتمال مي‌دهند به ويروس مبتلا شده‌اند، سريعا به مراكز مخصوص دانشگاه‌هاي علوم پزشكي مراجعه كنند، مي‌توان به راحتي جلوي پيشرفت ويروس را گرفت. اگرچه درمان قطعي براي اچ.آي.وي وجود ندارد ولي درمان‌ها به قدري پيشرفت كرده‌اند كه فرد زندگي عادي مي‌تواند داشته باشد و فقط بايد برخي مسائل را رعايت كند تا ويروس را به ديگران انتقال ندهد. از همه مهم‌تر اينكه آزمايش‌ها رايگان هستند و به‌صورت محرمانه انجام مي‌شوند پس در چنين شرايطي، ترس و نگراني مفهوم چنداني ندارد».

  • روبان قرمز؛ يار هميشگي دكتر!

اين روزها روبان قرمز را همه به‌عنوان نماد حمايتي‌اي براي اچ.‌آي.وي و ايدز مي‌شناسند. اين روبان بيشتر در روزجهاني ايدز، ديده مي‌شود اما آقاي دكتر يك كار ابتكاري جالب انجام داده و سنجاق سينه روبان قرمز را تقريبا هميشه روي لباس خود نصب مي‌كند. او مي‌گويد:«گاهي اين سوءتفاهم براي برخي از افراد وجود دارد كه تصور مي‌كنند تنها افرادي كه اچ.آي.وي مثبت هستند از اين روبان استفاده مي‌كنند به همين دليل متأسفانه برخي از افراد كه سنجاق سينه‌ام را مي‌بينند، با فاصله دورتري نسبت به من مي‌ايستند. البته به نسبت حدود 15سال پيش، وضعيت فرهنگي و آگاهي افراد خيلي بهتر شده است ولي هنوز هم جاي كار وجود دارد.

وقتي اين سنجاق سينه را مي‌زنم برخي از افراد كنجكاوي مي‌كنند و سر صحبت باز مي‌شود و مي‌توانم افراد را راهنمايي كنم. اين سنجاق سينه بارها باعث شده كه در اتوبوس، مترو و... بتوانم با مردم صحبت كنم و علاوه بر راهنمايي و آموزش، به نوعي فرهنگسازي انجام بدهم. بسياري از افراد برخوردهاي خوبي دارند و براي يادگيري و آگاهي علاقه نشان مي‌دهند ولي در عين حال پيش آمده كه به برخي از افراد بروشور داده‌ام و واكنش نشان داده‌اند كه چرا به من اين بروشور را دادي، ولي با صبر و حوصله زياد با همان افراد هم ارتباط مي‌‌گيرم. اين سنجاق سينه تقريبا هميشه همراهم است و تا جايي كه بتوانم در اين زمينه، آموزش چهره به چهره خواهم داد. به‌طور كلي فعاليت داوطلبانه در رابطه با پيشگيري، فرهنگسازي و انگ‌زدايي، فراز و نشيب‌هاي بسياري دارد ولي تا به حال هيچ‌وقت خسته نشده‌ام و به نوعي اين فعاليت داوطلبانه جزئي از زندگي‌ام شده است. خوشبختانه همسرم بيتا مرادي نيز، هميشه در اين فعاليت‌ها همراه من بوده و از دوران نامزدي با يكديگر در مراكز پرورش كودكان بي‌سرپرست هم به‌صورت داوطلبانه فعاليت مي‌كرديم و هر كمكي از دست‌مان برمي‌آمد، انجام مي‌داديم».

  • هيچ اجباري در كار نيست

انجام آزمايش اچ.آي.وي يك كار داوطلبانه محسوب مي‌شود و براي اينكه خود افراد با ميل و رغبت اين كار را انجام بدهند، بايد فعاليت‌هاي زيادي براي اين منظور انجام شود. دكتر جهانميري‌نژاد مي‌گويد:« متأسفانه برخي از پزشكان يا مراكز درماني و بهداشتي مختلف اين آزمايش را براي موارد گوناگون، به‌صورت اجباري انجام مي‌دهند كه چنين كاري غيرقانوني است، ضمن اينكه درصورت انجام آزمايش اجباري، فرايند مشاوره و آموزش براي آن دسته از افرادي كه اچ.آي.وي مثبت شوند، انجام نمي‌شود. اگر فرهنگسازي و آگاهي افراد در اين زمينه بالا برود، خودشان به‌صورت داوطلبانه آزمايش خواهند داد و ترس از آزمايش يا حتي ابتلا نيز از بين مي‌رود. براي اينكه انگ‌ و تبعيض از بين برود و فرهنگ افراد جامعه ارتقا پيدا كند، همه ارگان‌ها و سازمان‌ها، حتي خود مردم بايد تلاش كنند و بي‌تفاوتي نسبت به اين مسئله بايد كنار گذاشته شود در غيراينصورت اچ.‌آي.وي به اپيدمي تبديل خواهد شد و همه افراد جامعه، مستقيما درگير اين مسئله مي‌شوند. رسانه‌ها به‌ويژه صداو سيما، بيش از همه مي‌توانند در اين راه نقش مهمي را ايفا كنند و در كنار آن آموزش و پرورش نيز بايد به‌صورت مستمر يك برنامه آموزشي بگذارد و آموزش‌ها را به يك‌بار در سال محدود نكند. به اين شكل مي‌توان اميد داشت كه روزي روند پيشرفت ابتلا، به طرز چشمگيري كاهش پيدا كند».

کد خبر 356963

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha