یکشنبه ۵ دی ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۳
۰ نفر

همشهری دو - موژان اردانی: بیماری ‌ام اس امروز در کشور ما شیوع نسبتا بالایی دارد و در حال حاضر حدود ۷۰‌هزار نفر در سراسر ایران با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

کارآفرینی

 مبتلايان به اين بيماري غالبا سني بين ۲۵ تا ۴۰ سال دارند و زنان معمولا 2 برابر مردان به آن دچار مي‌شوند. طيف سني اين بيماري طوري است كه وقتي افراد مي‌خواهند شغلي انتخاب كنند با آن مواجه شده و كم‌كم آنها را با مشكلات عديد‌ه‌اي روبه‌رو مي‌كند. اشتغال اين افراد مي‌تواند آنها را در معيشت و درمان كمك كند و همزمان، از انزوا نجات دهد. با محمدرضا وحدت، كارآفريني كه با تاسيس يك سازمان مردم‌نهاد براي اين بيماران اشتغال‌زايي كرده هم‌صحبت شده‌ايم. او به جهت فعاليت‌هايي كه در حوزه كارآفريني و نيز محيط‌زيست انجام داده سال گذشته در جشنواره كارآفريني استان خراسان شمالي 2‌مقام كسب كرده و كارآفرين برتر اين استان شده ‌است. وحدت از شروع اين كار و چالش‌هايي كه با آنها برخورد كرده مي‌گويد.

  • درد مشترك؛ نقطه آغاز يك ايده 

من در ۴۵‌سالگي به بيماري ‌ام‌ اس مبتلا شدم. شروع بيماري من با حمله همراه نبود و بسيار ساده با نشانه‌هاي خفيف خود را نشان داد. مدتي بعد كه بيماري‌ام قطعي شد و مجبور به استفاده از داروهاي آن شدم كم‌‌كم با خود اين بيماري و نيز با باقي بيماران‌ ام‌اس آشنا شدم. رفته‌رفته متوجه شدم كه داشتن يك شغل چقدر مي‌تواند به گذران زندگي عادي اين بيماران كمك كند. كمي بعد تصميم گرفتم كه كاري براي آنها بكنم. با دوستاني كه مي‌توانستند من را ياري كنند مشورت كردم تا بتوانيم زمينه اشتغال را براي اين افراد فراهم كنيم. خود من در شرايطي گرفتار اين بيماري شدم كه سال‌ها از تشكيل دادن خانواده‌ام مي‌گذشت و به جهت اشتغال هيچ مشكلي نداشتم اما خيلي دوست داشتم حداقل كاري كه از دستم برمي‌آيد براي اين افراد انجام دهم. با چالش‌هاي شروع كار مواجه بوديم كه هنگام بازگشت از سفري از تهران به سمت بجنورد در فرودگاه به موضوع جالبي برخوردم. وقتي به فرودگاه مهرآباد رسيديم براي ورود به در اصلي بايد حدود 200متر پياده مي‌رفتم، راننده‌اي كه من را مي‌رساند، گفت كه اگر كارتي داري نشان بده تا مجبور نباشي اين راه را پياده بروي. من هم كارت انجمن ‌ام اس را داشتم، وقتي آن را نشان دادم، بالابر مخصوص براي ما باز شد. باز شدن اين بالابر و عبور ما از دروازه خيلي براي من انگيزاننده بود؛ به اين مفهوم كه اگر بيماران دچار محدوديت‌هايي هستند، در عوض در جامعه تعريف‌هايي وجود دارد كه براي اين بيماران فرصت‌هايي ايجاد مي‌كند. باز شدن اين در دنياي جديدي را پيش روي من قرار داد. در واقع كاري كه ما بايد انجام مي‌داديم همين بود؛ استفاده از فرصت‌هايي كه در دسترس قرار داده شده‌اند.

  • توانمندي‌ها را شناسايي كرديم

ما در ابتدا با طرح اين موضوع كه مي‌خواهيم براي بيماران خاص كارآفريني كنيم حمايت شديم. من پيش‌تر سابقه فعاليت‌هاي نيكوكاري ديگري هم داشتم. در جمع خيرين براي شروع اين كار فراخوان گذاشتيم و با كمك آنها توانستيم دفتري بگيريم و آن را تجهيز كنيم تا محيط كار را فراهم كنيم. من حدود ۲۷‌سال در شركت گاز سابقه كار داشتم و در عين حال تحصيلات ارشدم در زمينه كسب و كار بود كه از اين تجربه و دانش استفاده كردم تا بتوانم الگويي براي كارآفريني ايجاد كنم. سپس به انجمن‌هاي بيماران خاص كه در حيطه تأمين دارو و درمان بيماران خاص فعاليت مي‌كردند اما رويكرد اشتغال‌زايي نداشتند اعلام كرديم كه اگر بيماري را مي‌شناسند كه نيازمند كار است به ما معرفي كنند. شروع كار ما از بيماران ‌ام اس بود و در اساسنامه خود هم ذكر كرديم كه گروه هدف ما بيماران خاص با اولويت بيماران ‌ام‌ اس هستند. پس از آن مصاحبه‌هاي شغلي انجام داديم تا ببينيم كه اين افراد چه آموزش‌هايي ديده‌اند، چه علايق و چه توانمندي‌هايي دارند و در عين حال با چه محدوديت‌هايي دست و پنجه نرم مي‌كنند. با بررسي اين موارد، آموزش‌هاي عمومي براي آنها درنظر گرفتيم؛ مثل آموزش‌ اي‌سي دي ال. سپس با توجه به مهارت‌هاي افراد جذب‌شده و نيز با درنظر گرفتن نيازمندي‌هاي جامعه، كار را شروع كرديم. در واقع به نيازمندي‌هاي جامعه و توانمندي‌هاي خودمان فكر كرديم. خياطي يكي از كارهايي بود كه برخي از بيماران در آن مهارت داشتند. آنها همچنين در دوره‌هاي تخصصي خياطي و سراجي شركت كرده و مشغول توليد كيف‌هاي چرمي و دوخت كيسه‌هاي پارچه‌اي شدند. در واقع ما به جاي ماهي‌دادن ماهيگيري را به اين گروه آموختيم.

  • بازار را خودمان ساختيم

 با شرايط حاكم بر اين بيماران، تنها آموختن ماهيگيري به آنها كافي نيست بلكه بايد بازار فروش ماهي را هم براي آنها فراهم كرد. در‌واقع پس از اينكه اين افراد توانمند شده و شروع به‌كار مي‌كنند بايد بازار كاري هم براي آنان آماده كرد. ما نيز سعي كرديم با معرفي محصولات آنها در نمايشگاه‌ها، بازارچه‌هاي خيريه و فروشگاه‌ها بازاريابي كنيم. علاوه بر آن تماس‌هايي با سازمان‌هاي مختلف گرفته و با تبليغ محصولات‌‌مان از آنها سفارش كار گرفتيم. ما فروشگاهي براي فروش محصولات خود به‌طور مشخص نداريم اما محصولات توليدي اعضا را در بخش‌هاي مختلف عرضه مي‌كنيم كه در حال حاضر اين فرايند در حال انجام است و فروشگاه‌هاي متعددي محصولات ما را مي‌فروشند. يكي از اين مكان‌ها فروشگاه زنجيره‌اي شهروند تهران است كه يك كانتر در اختيار بچه‌هاي ما گذاشته و ما در آن كيسه‌هاي پارچه‌اي توليدي‌مان را به مردم عرضه مي‌كنيم. اكنون در حال پيگيري هستيم كه اين كيسه‌ها در اين فروشگاه زنجيره‌اي به‌عنوان كالاي مستقل در دسترس باشند. خوشبختانه از اين كانتر خيلي استقبال شد. در ابتدا قرار بر اين بود كه فقط يك روز برپا باشد اما مردم آنقدر علاقه نشان دادند كه آن يك روز، تا امروز ادامه داشته ‌است.

  • يك عمر با كيسه پارچه‌اي

يكي از محصولاتي كه ما توليد و فكر كرديم كه بازار خوبي دارد كيسه‌هاي پارچه‌اي بود كه بتواند جايگزين كيسه‌هاي پلاستيكي شوند. استفاده از كيسه‌هاي پلاستيكي براي محيط‌زيست مشكلات زيادي ايجاد مي‌كنند. اگر بخواهيم به‌طور مختصر بگوييم اين كيسه‌ها مناظر شهرها را زشت مي‌كنند. باعث آبگرفتگي مي‌شوند، كيفيت خاك را از بين مي‌برند و بسياري از جانوران اين كيسه‌ها را به جاي مواد غذايي مي‌خورند كه باعث بيماري آنها مي‌شود. مسئله ديگر اين است كه عمر اين كيسه‌ها ۲۰ دقيقه بيشتر نيست اما براي توليدشان سرمايه كلاني مصرف مي‌شود. به همين جهت ما در مسير كارمان يك رويكرد زيست‌محيطي هم پيدا كرديم. در واقع مؤسسه ما كه يك سازمان مردم‌نهاد كارآفرين بود سعي كرد مردم را با مضرات كيسه‌هاي پلاستيكي آشنا كرده وكيسه‌هاي پارچه‌اي را به‌عنوان جايگزين به آنها معرفي كند. خوشبختانه استقبال از اين كيسه‌ها در حال افزايش است. امسال نسبت به سال گذشته حدود ۴ تا ۵ برابر شده‌ و بازار خوبي پيدا كرده‌است، تا حدي كه ما بازار فروش خود را از شهر بجنورد به شهرهاي بزرگ منتقل كرده‌ايم و در مشهد، تهران و اصفهان فروش داريم. علاوه بر اين در شهرهاي مختلف در حال معرفي اين محصول هستيم. براي آشنايي بيشتر مردم با داستان كيسه‌هاي پارچه‌اي يك كمپين با نام «هر خانواده ايراني، يك كيسه پارچه‌اي» راه‌اندازي كرديم. سازمان محيط‌زيست استان هم در يك حركت با حمايت معنوي خود، با همكاري ما، لوحي را با عنوان «آشيانه سبز» در اختيار فروشگاه‌هايي كه كيسه‌هاي پارچه‌اي مي‌فروشند قرار داد. در واقع هر فروشگاهي كه كيسه‌هاي پارچه‌اي ما را ارائه كند يك آشيانه سبز محسوب مي‌شود. در كنار توليد اين محصول ما يكسري فعاليت‌هاي تبليغي و آگاهسازي‌ در بحث محيط‌زيست انجام داده و به اساسنامه سازمان خود علاوه بر كارآفريني براي بيماران خاص 2 مورد ديگر هم اضافه كرده‌ايم؛ يكي توليد محصول سازگار با محيط‌زيست و ديگري ترويج فرهنگ و اخلاق زيست‌محيطي است كه اين دو مورد ما را وارد فضاي جديدي كرده‌اند. حالا علاوه بر شركت در نمايشگاه‌هاي عمومي كه مي‌توانيم محصولات خود را در آنها عرضه كنيم در نمايشگاه‌هايي با محوريت محيط‌زيست نيز حضور پيدا مي‌كنيم.

  • چالش‌هاي موجود در مسير ما

يكي از چالش‌هاي كار اين است كه ما بيماراني داريم كه توانايي كار كردن را دارند اما توانايي روحي شروع كار را ندارند. در واقع ما علاوه بر توانمند‌سازي‌ حرفه‌اي بايد به توانمندسازي روحي آنان نيز بپردازيم. بيماري‌ ام ‌اس طوري است كه خيلي از افراد نمي‌خواهند بيان كنند كه به آن مبتلا هستند. اولين باري كه مي‌خواستيم در رسانه حضور پيدا كنيم بسياري از بچه‌ها از ما خواستند كه تصويرشان در گزارش ديده نشود. وقتي خود من به‌عنوان الگو جلوي دوربين ايستادم، ترس بچه‌ها از بين رفت. مي‌توان با يك الگوي مناسب به بيماران خاص و مردم نشان بدهيم كه اين افراد با وجود بيماري و محدوديت‌هاي جسمي در جامعه فعاليت مي‌كنند و بيماري، آنها را محدود نكرده‌است. يكي ديگر از چالش‌هايي كه وجود دارد تبليغات غلط رسانه‌ها در مورد اين بيماري ا‌ست. براي مثال مدتي پيش يك فيلم در مورد خانمي كه دچار بيماري ‌ام‌ اس مي‌شود ساخته شده‌ بود. اين فيلم نشان مي‌داد كه فرد مبتلا پس از چند ‌ماه مجبور است روي ويلچر بنشيند اما در واقع اينطور نيست. بسياري از مبتلايان اين بيماري زندگي عادي دارند؛ سر كار مي‌روند و احتياجي به نشستن روي صندلي چرخدار هم ندارند. اين تصاوير كه با نگاه ترحم آميزي آميخته شده اين بيماران را اذيت مي‌كند. همين تبليغات باعث شده كه خيلي از بيماران نخواهند بيماري خود را بروز دهند، خود من سال‌ها بيماري‌ام را كتمان مي‌كردم.

کد خبر 356562

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha