سه‌شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶ - ۱۹:۱۳
۰ نفر

آزاده مختاری: «روز جنایت، روز سیاهی بود و به خاطریک گوشی که مقتول به من امانت داده بود و من گم کرده بودم درگیرشدیم و با چاقو به او ضربه‌ای زدم!»

این ادعای  جوان 20 ساله‌ای است که یک هفته بعد از قتل دوستش، هنگامی که برای خواندن خطبه عقد با دختر‌ مورد علاقه‌اش، قدم به محضر گذاشته بود بازداشت شد.

شامگاه نخستین روزهای آبان‌ ماه، ساکنان منطقه‌ای در غرب تهران با شنیدن فریادهای 2 جوان متوجه نزاع شدید آنها شدند، ولی قبل ازاینکه کسی قادرباشد برای خاتمه درگیری اقدامی کند، یکی از جوانان با چاقو ضربه مرگباری به جوان دیگر وارد کرده و متواری شد.

کارآگاهان اداره 10 آگاهی پایتخت– ویژه قتل – و قاضی محمد حسین شاملو، بازپرس جنایی با اطلاع از موضوع، درمحل وقوع جنایت حاضر شده وتحقیقات گسترده‌ای را برای شناسایی مخفیگاه متهم فراری که جوان 18 ساله‌ای به نام حمید بود ، آغاز کردند.

کارآگاهان اداره 10 آگاهی درمسیر تحقیق روی این پرونده متوجه شدند صبح روزجنایت نیز درگیری بین متهم به قتل و مقتول که با یکدیگر دوست بودند رخ داده بود، اما پلیس با اطلاع ازموضوع وارد ماجرا شده بود.

مأموران با حضور درمحل، از حضور دختر جوانی در خانه حمید اطلاع پیدا کرده بودند و با انتقال دخترو پسرجوان به دادسرا، قاضی 10 روز به آنان مهلت داده بود به عقد یکدیگر در آیند.

در حالی که تحقیقات برای دستگیری جوان فراری ادامه داشت، این فرضیه که ممکن است جوان متهم به قتل بخواهد از هر فرصتی برای ازدواج با دختر مورد علاقه‌اش استفاده کند قوت گرفت و به این ترتیب کارآگاهان تحقیقات خود را بر این موضوع متمرکز کردند.

 در این بررسی‌ها بود که کارآگاهان جنایی متوجه شدند، حمید و دختر مورد‌علاقه‌اش قراراست عصر دوشنبه در محضری در جنوب تهران به عقد یکدیگردر بیایند، بدین ترتیب با هماهنگی بازپرس شاملو  مأموران به دفتر رسمی ثبت ازدواج و طلاق رفته و متهم را  بازداشت کردند.

سرهنگ کارآگاه سعید لیراوی معاون جنایی آگاهی پایتخت، با اعلام خبر دستگیری این جوان گفت: متهم بعد ازدستگیری مدعی شد ازهمان هنگام ارتکاب قتل تصمیم داشتم خودم را به پلیس معرفی کنم، ولی ترس مانع آن بود که خودم را تسلیم کنم، تا اینکه تصمیم گرفتم بعد ازمراسم عقد خودم را تسلیم پلیس کنم.

حمید درخصوص انگیزه اش از قتل گفت: چند روز قبل از جنایت، مقتول که از5 سال پیش با هم دوست بودیم، گوشی تلفن همراهی به من قرض داد که من آن را گم کردم، صبح آن روز بر سر همین مسئله با هم درگیر شدیم که با آمدن پلیس، مأموران متوجه حضور دختر مورد علاقه‌ام در خانه‌مان شدند و ما به همراه خانواده هایمان به دادسرا رفتیم.

بعد از آنکه قرار شد تا 10 روز مدرک عقدمان را بیاوریم، به خانه برگشتیم اما درحالی ‌که خانواده نامزدم در خانه ما بودند، در مقابل خانه‌مان بار دیگر سر همین موضوع با مقتول درگیر شدیم که من کنترلم را از دست داده و ناخواسته این جنایت را مرتکب شدم.

کد خبر 35355

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز