یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵ - ۰۷:۱۲
۰ نفر

همشهری دو - سیدمهدی سیدی: نقل است که یک مسافر مسلمان، در شهر دهلی وارد یک مغازه قصابی شد.

مقداري گوشت طلب كرد. صاحب مغازه يك شقه گوشت گوسفندي جدا كرد و روي ترازو گذاشت تا براي مشتري، وزن كند. اما مدام به سمت طاقچه بالاي سرش نگاه مي‌كرد. مسافر با كنجكاوي پرسيد: چيزي آن بالاست كه مدام به آن نگاه مي‌كني؟ گفت: من يك بت‌پرستم. هر صبح كه از خانه بيرون مي‌آيم، بت‌ام را لاي پارچه‌اي پيچيده و به مغازه مي‌آورم، روي سكوي بالاسرم قرارش مي‌دهم و حين وزن كردن گوشت‌ها، مدام به آن نگاه مي‌كنم تا مدام او را ناظر رفتار خود بدانم و به‌خاطر نظارت او، خطا نكنم و سر مردم را كلاه نگذارم.

بت‌ها هيچ اراده و تواني ندارند، فقط مجسمه‌هايي از سنگ و چوب و فلز هستند در شكل‌هاي مختلف! و چه براي عقوبت دادن و چه در پاداش دادن، ناتوان و عاجزند. اما به هر تقدير اين ماجراي نوع انسان است كه هرگاه خود را در معرض نگاه‌هاي ديگران ببيند، مراقبت‌هايش را بيشتر مي‌كند. شايد اين داستان، تمثيلي نمادين باشد از حساسيت انسان به نگاه ديگران!

احتمالا اين حس بارها و بارها براي هر كدام از ما رخ داده است. فرقي نمي‌كند، حتي اگردر يك آسانسور هم متوجه نصب دوربين مداربسته شده باشيم، آن‌وقت كوچك‌ترين حركت‌هايمان را مراقبت مي‌كنيم. مؤدب‌تر مي‌ايستيم و نوعي از نگراني و اضطراب در چهره ما آشكار مي‌شود چرا كه حدس مي‌زنيم ممكن است يكي بعدا فيلم آن را ببيند.

براي همين است كه انسان هركجا كه احساس خلوت يا تنهايي كند، چه بسا درصد خطاها و غفلت‌هايش بالا برود و برايش خطرآفرين شود. البته چالش ديگر انسان‌ها براي خوب بودن، آن است كه برخي در اثر استمرار خطاها آنچنان جري مي‌شوند كه ديگر جمعيت و خلوت براي آنها تفاوت نمي‌كند و حتي در برابر انبوه نگاه‌هاي ديگران نيز مرتكب خطاهاي فاحش مي‌شوند. اما به هر تقدير نمي‌شود نفوذ چشم‌هاي بينا بر فرايند تربيت را منكر شد.

يادمان باشد عالم پر است از دوربين‌هاي خدا. بد نيست اين آيه را حفظ و گهگاه زير لب زمزمه كنيم و به آن بينديشيم، خيلي زود معجزه‌اش را در زندگي مي‌بينيم: «أَلَمْ يَعلَم بِأَنّ َاللَّهَ يَري؛ آيا انسان نمي‌داند كه خدا او را مي‌بيند؟»(علق - 14).

کد خبر 351758

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha