شنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۷:۵۰
۰ نفر

ابراهیم فروزش: هنوز کسری از ثانیه نگذشته که چراغ قرمز سر چهارراه سبز شده، ولی راننده پشت سری چنان بوق ممتدی می‌زند که نگو و نپرس. از آینه نگاهی به پشت سرم می‌اندازم و همزمان حرکت می‌کنم.

ابراهیم فروزش:

پسر جوان را مي‌بينم كه آشفته حال همچنان بوق مي‌زند. حركت مي‌كنم و او هم كمي بعد و با سرعت زياد و بي‌توجه به قوانين با سبقت غيرمجاز از كنارم ويراژ مي‌دهد و مي‌رود. اين ميزان شتاب، اين همه عجله و وارد كردن فشار و استرس به ديگران براي چيست؟ شايد اين جوان كار واجبي داشته و به‌شدت ديرش شده بوده، ولي اولا اين موضوع هم چنين رفتاري را توجيه نمي‌كند.
دوم اينكه چنين اتفاق‌هايي فراوان در شهر رخ مي‌دهد و همه ما كم و بيش با آن مواجه مي‌شويم. آيا همه راننده‌هايي كه بي‌توجه به قوانين رانندگي مي‌كنند و در مواردي براي خود و ديگران حادثه مي‌آفرينند همه جملگي ديرشان شده بود.

فرض بگيريم كه اينطور باشد. همه ما كاملا در جريانيم كه ترافيك تهران چه وضعيتي دارد و بايد پيش‌بيني اين موضوع را از قبل انجام دهيم تا دير به سر قرارمان نرسيم. اين را هم مي‌پذيرم كه خيابان‌هاي پايتخت آنقدر انباشته از اتومبيل است كه با هر ميزان پيش‌بيني بازهم شهروندان گاهي غافلگير مي‌شوند. شهري كه هر روز به تعداد اتومبيل‌هايي كه در خيابان‌هايش تردد مي‌كنند افزوده مي‌شود و كسي نمي‌داند اين افزايش تا كجا ادامه خواهد داشت. نمي‌دانم با اين روندي كه طي مي‌كنيم آينده تهران چه خواهد شد. اما يك نكته مشهود و واضح وجود دارد؛ اينكه هيچ چيزي نمي‌تواند شكستن قانون را توجيه كند. به‌خصوص وقتي كه اين قانون‌شكني با تبعات احتمالي براي ديگران همراه باشد. چراغ قرمز كه سبز شد كمي تأمل كنيم و به اتومبيل‌هاي مقابلمان به چشم مانع نگاه نكنيم.

  • نويسنده و كارگردان
کد خبر 343081

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha