چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۸
۰ نفر

همشهری دو - مینا فرقانی: قبل‌ترها کسی که صاحب ایده و فکر خاصی نبود، وقتی اظهارنظر عجیبی ارائه می‌کرد، وبلاگ‌داران به شوخی می‌گفتند «اگر اسم خودت را سرچ کنی، گوگل هیچ صفحه‌ای را پیدا و پیشنهاد نمی‌کنی!».

وبلاگستان

 در روزگاري كه تقريبا اصلي‌ترين مرجع سايبري كسب اطلاعات، صفحات وب بودند، اين حقيقت، براي شنونده اين جمله، سخت و گران مي‌آمد. وبلاگ‌نويسان در وبلاگ‌ها و وب‌سايت‌ها مي‌نوشتند، مي‌خواندند، خوانده مي‌شدند، بازخورد مي‌گرفتند، بازخورد مي‌دادند، همديگر را به حلقه‌ها و چالش‌هاي وبلاگي پخته و بامفهوم دعوت مي‌كردند و اتفاقات خوبي را رقم مي‌زدند. بلاگرهاي فرهيخته كه بيش از نوشتن، مي‌خواندند و به كيفيت نوشته‌ها توجه ويژه‌اي داشتند، براي بهبود وضعيت و محتواي وبلاگستان فارسي تلاش مي‌كردند و مسيري روشن پيش روي خود مي‌ديدند؛ چرا كه مخاطباني دقيق و منتقد داشتند كه فضا براي دريافت بازخورد و تعامل با آنها باز بود و همين تعامل با مخاطب، وبلاگ‌ها و وب‌سايت‌ها را در يك روند بهبود مستمر قرار مي‌داد. آنچه در سال‌هاي اخير اتفاق افتاد مهاجرت وبلاگ‌داران و البته وبلاگ‌خوانان، از صفحات جهاني وب به گروه‌ها و كانال‌هاي محدود شبكه‌هاي اجتماعي و پيام‌رسان بود. وبلاگ‌داران كه گاهي براي نوشتن يك مطلب 800 واژه‌اي، 8هزار واژه مطالعه مي‌كردند و براي مخاطب، عصاره‌اي مفيد از آن مي‌نوشتند با ديدن فضاي مينيمال‌پسند و كم‌عمق شبكه‌هاي اجتماعي و پيام‌رسان، از نوشتن (و بعضي حتي از خواندن) دلسرد شدند كه اين، خطري جدي براي حال و آينده وبلاگستان فارسي است.

  • از كجا معلوم راست بگويند؟!

اكنون براي پيش پا افتاده‌ترين موضوعي، كلي كانال و گروه در شبكه‌هاي اجتماعي و پيام‌رسان (از جمله تلگرام) وجود دارد كه هم دسترسي به آنها ساده‌تر است و هم محتواي خلاصه و كوتاه‌تري دارند. نگراني از آنجا آغاز مي‌شود كه هر كسي با هر سطحي از معلومات مي‌تواند كانال يا گروهي راه بيندازد و با تبليغات بيشتر و روش‌هاي عجيب، مخاطب بيشتري جذب كند؛ اما مخاطب بيشتر لزوما به معني دانشمند بودن صاحب‌‌نام و نشان كانال و صحت اطلاعات منتشره نيست! آنچه در بيشتر كانال‌ها و گروه‌ها به چشم مي‌خورد، بيش از آنكه توليد و به‌روز شدن محتوا باشد، كپي از منابع دست‌چندمي است كه گاهي حتي از رده خارج و فاقد اعتبار علمي است! درحالي‌كه در دنياي وب، اقشار مختلف از مشاغل مختلف، از مطالعات، مشاهدات و تجربيات خود مي‌نوشتند كه بسيار آموزنده و قابل‌اعتمادتر بودند.چه بسيار وبلاگ‌هاي مادرانه، كسب‌وكار، معلمي، خانه‌داري‌و... كه نويسندگان پركار و خوانندگان پركارتر داشتند.

  • خطر بي‌حوصلگي مزمن مخاطب

دنيا، دنياي مينيمال است! اين را بسياري از وبلاگ‌نويسان مي‌گويند و براساس همين استدلال، تمام حرف‌هايشان را در چند كلمه خلاصه مي‌كنند و مي‌نويسند.اما همه حرف‌ها قابل فشرده‌سازي و مختصر‌ شدن نيست؛ گاهي بعضي جملات را بايد توضيح و بسط داد و حسابي جا انداخت! فضاي وب، مظلومانه و مطيع، پذيراي مينيمال و ماكسيمال بود! اما شبكه‌هاي اجتماعي، بيش از فضاهاي پيشين، به بي‌حوصلگي مخاطب دامن مي‌زنند و او را از واژه‌ها و كاراكترهاي جدي و عميق دور مي‌كنند! خستگي چشم‌ها براي دنبال كردن كلمات در صفحه كوچك موبايل، مي‌تواند دليلي براي اين باشد كه مخاطب، بيشتر به‌دنبال عكس و فيلم است و حوصله خواندن ندارد! با اسباب‌كشي وبلاگ‌نويسان به شبكه‌هاي اجتماعي، شاهد به خاك و خون كشيده شدن بي‌سابقه سوژه‌هاي نوشتن، به‌دست افراد هستيم. سوژه‌اي كه مي‌توانست موضوع يك پست آموزنده، دقيق و چالشي باشد، در چند واژه خلاصه مي‌شود، يك عكس را هم به آن سنجاق مي‌كنند و به‌مدت محدودي در معرض ديد مخاطبان خسته قرار مي‌گيرد! اما نويسنده، ذهن خود را تخليه كرده، بدون آنكه حق مطلب را ادا كرده باشد و وظيفه خود را در قبال توليد محتواي بلاگستان فارسي به انجام رسانده باشد.

  • به خانه برمي‌گرديم

در كانال‌هاي تلگرامي، ادمين محترم، متكلم‌وحده است؛ مانند كسي كه بلند بلند داد مي‌زند و چيزهايي مي‌گويد و حاضران محكومند به شنيدن؛ هر نظري بدهند؛ چه موافق و چه مخالف، شنيده نمي‌شود و در واقع مهم هم نيست! ادمين كانال در برزخ شبكه ظاهرا اجتماعي و واقعا انفرادي، در عايقي محصور شده كه تعامل و تبادل‌نظر او با مخاطبانش را مختل مي‌كند. حرف‌هاي او از محدوده خاصي فراتر نمي‌رود؛ چون محتواي شبكه‌هاي مجازي در جست‌وجوهاي وب گزارش نمي‌شود و به اين ترتيب بخش عظيمي از مخاطبان بالقوه محتواي توليد شده، از دست مي‌روند. اما با بازگشتن به دنياي وب، تا حد زيادي از اين عايق عبور مي‌كنيم و دوباره جهاني مي‌شويم! نيازي نيست در آغاز اين بازگشت شكوهمندانه، يك سايت حرفه‌اي راه بيندازيم و تمام وقت‌مان را بر آن معطوف كنيم. كافي است همان وبلاگ‌هاي قديمي‌مان را خانه‌تكاني كنيم و سر و ساماني بدهيم، و دوباره شروع به خواندن و نوشتن كنيم. براي نوشتن دنبال موضوع خيلي ويژه‌اي نباشيم و سخت نگيريم! كم‌كم چَم و خَم وبلاگ‌نويسي دوباره دست‌مان مي‌آيد!

اگر نگران كمبود وقت هستيد، وبلاگ را به‌صورت گروهي اداره كنيد.با چند نفر از دوستان‌تان كه در حوزه مورد نظرتان با شما اشتراك دارند، يك وبلاگ گروهي راه بيندازيد. هر كدام از شما مي‌توانيد هفته‌اي يك مطلب براي وبلاگ بنويسيد؛ با اين روش، هم از يكنواختي جلوگيري مي‌كنيد و هم وبلاگ‌تان چندبار در هفته به‌روز مي‌شود!
به هر حال، وبلاگستان فارسي را دريابيد كه علائم حياتي‌اش بدجوري نگران‌كننده است.

  • مرگ يك وبلاگستان

در گيرودار رشد كانال‌هاي يك‌طرفه تلگرامي و تبديل شدن آنها به متكلم وحده، شاهد خاك خوردن وبلاگ‌هايي هستيم كه سال‌ها، صبورانه، زحمت تجربه كردن و درس‌آزموده شدن صاحبان‌شان را كشيده‌اند؛ كليك خورده‌اند و گاهي ديتابيس از دست داده‌اند! و تعامل بين وبلاگ‌خوانان و وبلاگ‌داران را برقرار كرده‌اند تا بلاگرها را به عرصه رسانده‌اند و تحويل جامعه تلگرام داده‌اند! اما بلاگرهايي كه حافظه تاريخي بهتري دارند، يادشان نمي‌رود كه چه بلايي بر سر ياهو360 آمد، گودر چگونه به زباله‌دان نت پيوست‌ و...! بلاگرهاي آينده‌نگر، هنوز حضور در فضاي وب را پرثمرتر و بي‌خطرتر از شبكه‌هاي اجتماعي مي‌دانند آنها مخاطب وفادار وبلاگ خود را كه مي‌توانند با او تبادل‌نظر و تعامل داشته باشند به مخاطب لحظه‌اي و رهگذر شبكه‌هاي اجتماعي نمي‌فروشند و تمركز فعاليت خود را به تلگرام، اينستاگرام و... منتقل نمي‌كنند.

بلاگرهاي باتجربه دنياي وب، تعهد خود را به وبلاگستان فارسي و مخاطبان تشنه آن فراموش نمي‌كنند و يادشان نمي‌رود چگونه براي سرپا كردن و رونق بخشيدن به بلاگستان فارسي زحمت كشيدند و عرق ريختند و خواندند و نوشتند تا نتايج جست‌وجوي كليدواژه‌هاي فارسي، پر و پيمان باشد و خجالت‌مان ندهد! مسلما براي احياي وبلاگستان فارسي، چاره‌اي جز بازگشتن به آن نداريم!

کد خبر 340565

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha