همشهری آنلاین: در سینمای ما برخی فروش یک فیلم سینمایی را دلیل موفقیت و اعتبار آن و برخی دیگر وجود مفاهیم و قصه را نشانه‌های موفقیت یک اثر می ‌دانند.

گینس

حقيقت آن است كه سينماي ايران بايد پرمخاطب شود تا بتواند رونقي به بدنه در حال احتضارش بدهد. اما اين روند يعني فروش زياد؛ در حال حاضر فقط و فقط با يك فرمول قابل دريافت است: ساخت فيلم در ژانر كمدي به همراه استفاده از بازيگران سرشناس.

فيلم گينس اولين ساخته محسن تنابنده دقيقا از فرمول بالا پيروي كرده است. و ظاهرا بسيار موفق هم بوده. گينش در شب اول اكران 75 ميليون تومان فروخت و اين رقم را طي ده روز به حدود يك ميليارد تومان نزديك كرد. اتفاقي كه نشان مي دهد مخاطب سينماي ايران فعلا فقط مي خواهد فيلم سهل و ممتنع ببيند و كمي تا قسمتي بخندد و دلش شاد شود. انتظاري كه بي شك حق او هم هست...

داستان گينش در باره سه برادر است. دو برادر كمي تا قسمتي جاه طلب و تا حدي كودن مزاج و يك برادر مخ تعطيل كه تخصص خاصي در شيشكي بستن دارد. كار اين سه؛ پرورش شترمرغ در حومه تهران است. در حالي كه اين سه قصد دارند هر طور شده پول و مال و منالي بهم بزنند ناگهان فكر بكري به سر آنها ميزند:اينكه اسم يكي از شترمرغ هايشان برود قاطي بقيه قهرمانان كتاب سال گينس...

      محسن تابنده پيش از اين در سينما سابقه فيلمنامه نويسي داشته است. دو فيلم هفت دقيقه تا پاپيز و كمدي چند مي‌گيري گريه كني از اين جمله‌اند. اما گينس اولين تجربه مستقل او در زمينه فيلمسازي متاسفانه به اعتبار وي چيزي نخواهد افزود.

به مانندتمام كمدي درام‌هاي ديگر اين مشخصات عوامل فيلم است كه تماشاگر را به ديدن فيلم ترغيب مي‌كند تا توصيه‌هاي ديگران. گينس تمام اين امتيازات را دارد كه مردم دسته به دسته به تماشايش بروند. حق با تماشاگران نيز هست.

تنابنده نويسنده قابل سينما و تلويزيون است و در كنار او نيز رضا عطاران  است كه از او بزرگتر و نام آور تر هم هست. اما مساله اينجاست كه تماشاگر وقتي به ديدن گينس مي‌رود حداقل انتظار دارد يك عطاران و تنابنده شبيه آنچه قبلا ديده مشاهده كند و يا يك داستان حداقل چفت و بست دار حداقل در حد پايتخت ببيند.

گينس اما هيچ كدام از اين ويژگي‌ها را نداشته و در بهترين حالت گينس يك داستان دو خطي است كه حتي توانايي تبديل شدن به يك تله فيلم كوتاه را نيز ندارد. داستانك‌ها در حد جوك‌گويي و هتاكي‌هاي بزن درويي است و پرداخت شخصيت‌ها آنچنان ناكارآمد است كه كه تماشاگر را به تعجب وا مي‌دارد.

جداي از فيلمنامه‌ي نسنجيده و پرداخت نشده گينس؛ ديالوگ‌ها ي فيلم نيز ضعيف و تك مضراب‌هاي ناهمگون هستند. گاهي هتاكي‌هاي بي مورد و بيشتر از آن؛ گفتارهاي جنسي و چارواداري موتور متحركه فيلم به حساب مي‌آيند  و بدتر از آن گاهي طنازي‌هاي شخصيت برادر كند ذهن كه حسين اسكندري نقش آن را بازي مي كند.در واقع تنابنده تصور كرده اگر چنين ديالوگ‌هايي را در دهان اسكندري با توجه به موقعيت فيزيكي و روحي‌اش بگذارد؛ در ادامه موقعيت كميك ايجاد كرده است. در حالي كه گينس اصلا فيلمي مربوط به كمدي اصيل موقعيت نيست و حتي كمدي كلامي شاخص نيز ندارد. اگر فحش و فحش كاري و حرفهاي مشمئز كننده در گينس وجود نداشت در حقيقت چيزي از همين داستان نيم بند نيز باقي نمي‌ماند.

روي ديگر ماجرا استفاده از گفتارهاي بشدت چند معنا است. چيزي شبيه آنچه در شبكه‌هاي اجتماعي وايبر و تلگرام اعضاي گروه به عنوان سرگرمي براي هم ارسال مي‌كنند. جملاتي عوامانه اما دو پهلو كه خنده دار اما هتاك است. گينش بشدت متكي به ادبيات الواتي بوده و هر سكانس از فيلم بدون اين لفاظي‌هاي مسخره قادر به خنداندن تماشاگر نيست.

بازي‌ها نيز در گينس طبعا به دليل نشان دادن يك فيلمنامه شاخص و نبود يك طرح كلي نظام‌مند و داراي داستانك‌هاي هدفدار بشدت ضعيف از كار درآمده است. شخصيت رضا عطاران در فيلم يك بيكاره سردرگم است كه معلوم نيست چكاره است. تنابنده نيز يكي از ضعيف‌ترين بازي هايش را به معرض تماشا گذاشته است. در واقع اين دو نفر كه سرمايه‌هاي سينماي ايران محسوب مي‌شوند در گينس شديدا با افت هنري مواجه شده‌اند.

با اينهمه گينس فروش فوق العاده‌اي كرده است. مردم فيلم را به دليل اعتبار سازندگان اثر ديده‌اند. بايد به سليقه مردم و مخاطب احترام گذاشت.اعتماد تماشاگر چيزي نيست كه اگر از دست برود به سادگي قابل جبران باشد.

کد خبر 305271

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha