دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۶:۴۹
۰ نفر

بهرنگ منتخبی: می‌گویند فقر آن است که بدانی فلانی در فلان عروسی چه پوشیده بود یا ریز جزئیات زندگی همه را از حفظ باشی، اما تاریخ مملکت‌ات را ندانی!

گرمابه عمومی

تاريخي كه گواه هويت، فرهنگ و دارايي‌هاي هر انساني است و خدا را شكر طاقچه افتخارات ما ايراني‌ها پر از اين گواهي‌هاست.خب حالا اگر سري به استان چكمه‌اي ايران هم بزنيم، مي‌رسيم به مركز آذربايجان‌غربي يعني اروميه؛ شهري پر از فرهنگ‌هاي رنگارنگ كه هر كدامش مجالي مي‌خواهد براي توضيح. استاني كه بيش از 1500 اثر تاريخي ثبت شده دارد كه دوتايش جهاني است.

بر سردر يكي از ورودي‌هاي اصلي بازار از سمت زيرگذر خيابان بعثت، تابلوي «بازار تاريخي اروميه» نقش بسته است. زير اين عنوان، نام «راسته ميرزا حسين آقا» كه اصلي‌ترين راسته بازار به شمار مي‌رود، نوشته شده و روي تابلوي نصب شده توسط ميراث فرهنگي در محل، تاريخچه مختصري از سرگذشت بنا نگاشته شده است؛ «مجموعه بازار قديمي شامل واحدهاي مختلفي است. از خصوصيات بارز اين مجموعه، سادگي معماري آن است. با وجود تفاوت‌هايي كه از نظر فرم در طاق‌ها و چشمه و گنبدهاي بازار مشاهده مي‌شود ولي مصالح تمام راسته بازارها و چهارسوها از آجر انتخاب شده‌اند و اكثراً حتي فاقد اندود ماده گچ نيز هستند. قديمي‌ترين بخش‌هاي باقي‌مانده بازار از دوره صفويه و به قولي سلجوقيان به بعد است - مخصوصا از دوره‌هاي زنديه و قاجاريه- و نمايانگر ذوق معماري دوره‌هاي مختلف است.»

اكثر دكان‌هاي اين بازار تاريخي، لباس مي‌فروشند؛ از لباس بچه گرفته تا لباس عروس و داماد و بعد هم كه نوبت به مغازه‌هاي فروش لوازم عروس و داماد مي‌رسد از حوله تا چمدان و... . يكي‌دو مغازه هم در ابتداي راسته به‌كار فروش سوغاتي اروميه يعني نقل و حلوا و عرقيات بيدمشك و بادرنجبويه مشغولند.

بعد از ورود به بازار از همين راسته، نخستين حمامش حمام تاريخي ميرزا عبدالله (تجلي) است. در امتداد همين راسته اگر پيش برويم، به يك سه راهي مي‌رسيم كه سمت راستش به مسجد اعظم و سمت روبه‌رويي به بازار طلافروشان يا همان سراي شجاع‌الدوله ختم مي‌شود. روبه‌رو هم يك حمام تاريخي ديگر قرار دارد كه الان بسته است و كار نمي‌كند و قول‌هاي متفاوتي درباره علت تعطيلي آن وجود دارد؛ يكي از بازاريان ميانسال مي‌گويد: «زمان جنگ، بمب درست روي حمام افتاد. البته شانس آورديم چون روي حمام نزديك به 2متر خاك وجود داشت كه جلوي موج انفجار را گرفت».

اين بازاري به حكايت بسته ماندن حمام اشاره مي‌كند و ادامه مي‌دهد: «حدود 10سال پيش قتلي در حمام اتفاق افتاد و خوني ريخته شد. بر پايه يك اعتقاد قديمي، اگر در يك حمام خون جاري شود، حكم بر تعطيلي آن مي‌دهند و اين اتفاق هم افتاد. البته شايعه‌اي مبني بر اختلاف مالي هم وجود دارد».

  • حمام قائم

اما مقصد گزارش ما جاي ديگري است؛ «حمام قائم» كه يك تابلوي مستطيلي كوچك بر سردرش دارد كه روي آن نوشته شده: «گرمابه عمومي و خصوصي قائم» و پايين‌اش انگار با 2 بار نوشتن واژه «مردانه» مي‌خواهد بگويد كه فضا خيلي مردانه است!

ديوارها و پله‌هايي كه به سمت پايين و محل حمام مي‌رود با سنگ‌هاي گرانيت سفيدرنگ كار شده و بساط واكسي در دومين پاگرد كه كمي بزرگ‌تر از اولي است، چيده شده.صاحب بساط واكسي وسايلش را به امان خدا و مردمان امانتدار سپرده و صندلي‌اش خالي است. وارد كه مي‌شويم، هر طرف پر از كمدهاي كوچكي است كه مشتري‌هاي حمام لباس‌هايشان را در آن گذاشته و وارد حمام مي‌شوند. سمت چپ، صاحب حمام پيراهن سياه پوشيده و يك لنگ (به زبان خودمان «فيته») روي پاهايش انداخته و قرآن مي‌خواند. اسمش آقاي سليمي است و وقتي ما را مي‌بيند، صدق‌الله‌العلي‌العظيم مي‌گويد و نگاهمان مي‌كند.

برايش توضيح مي‌دهيم كه براي چه آمده‌ايم و اجازه عكاسي مي‌خواهيم. هر چند معتقد است دردي از دردهاي او دوا نمي‌كند اما با سعه‌صدر اجازه عكاسي مي‌دهد. دور و بر صاحب حمام پر است از صابون، شامپوهاي كوچك و بزرگ، سنگ پا، لنگ، روشول، ليف و كيسه‌هاي رنگارنگ. همانطوري كه در ورودي حمام نوشته شده، پول خريد هر يك از اين وسايل جداگانه محاسبه مي‌شود. روي تابلوي كوچكي بغل دست صاحب حمام نوشته شده: «افراد كم درآمد به هر مبلغ مي‌توانند در اين گرمابه استحمام كنند». او يك جدول زير دستش دارد كه ساعت ورود و خروج افراد را در آن ثبت مي‌كند و وقتي مشتري رفت، جدول مربوط به آن مشتري را خط خطي مي‌كند. روبه‌روي جايي كه او نشسته حجره‌هاي كوچكي قرار دارند كه ديوارهايش از كمدهاي كوچك پر شده و يكي از اين حجره‌ها جايگاه دلاك پير حمام (كيسه‌كش و مشتمال‌دهنده حمام) است.

  • خاطراتمان اينجا جا مانده است

طاق‌هاي سنتي و به‌عبارتي جناقي، سقف اين حجره‌ها را تشكيل مي‌دهند. كف حمام با كاشي آبي و سبز كاشيكاري شده و سقف‌هاي جناقي بالاي سرمان با تركيبي از چند رنگ آبي و سبز رنگ‌آميزي شده است. انگار مي‌خواست فكر كنيم كه آسمان بالاي سرمان است.

از كنار حجره دلاك يك پله كه پايين برويم، به يك دالان ورود مي‌كنيم كه حدود 5متر طول دارد. آخر اين دالان، در كوچكي است كه به محل استحمام ختم مي‌شود. سمت چپ اين دالان، 2 محل پوشيده هم وجود دارد كه بالاي آن نوشته شده است؛ «خصوصي».

محل استحمام بزرگ است و 4دهنه حجره دارد. يك حوض مستطيل كوچك هم روبه‌روي ما به ديوار چسبيده. 3نفر در حمام در حال استحمام هستند كه يكي‌شان منتظر آمدن دلاك پير است كه بيايد براي كيسه‌كشي و مشت مال! پيش خودم به اين فكر مي‌كنم كه اگر روزي همين پيرمرد هم نباشد، چه‌كسي شغل او را ادامه مي‌دهد!

سمت راست همان دالان هم به جايي ختم مي‌شود كه 5دوش نصب شده است و مشتري‌ها بعد از استحمام، آنجا دوش مي‌گيرند.

تا همكار عكاسم مشغول به عكاسي مي‌شود، من هم سؤال‌هايم را از آقاي سليمي مي‌پرسم.بي مقدمه مي‌گويد: «مي‌خواهي از مشكلاتم برايت بگويم؟! اين قبض آب و برق و گاز من است. جمع‌شان مي‌شود بيشتر از 2 ميليون! هزينه‌ها بالا هستند و درآمد كم. خيلي تلاش كرده‌ام كه چون كارم خدماتي است، از اين هزينه‌ها كم شود اما كاربري تجاري برايم بريده‌اند و كسي نيست صدايم را بشنود. اجازه تغيير كاربري هم نمي‌دهند. از هر مشتري 5هزار تومان مي‌گيريم و روزي 20تا 30نفر مشتري داريم. حالا شما درآمد مرا حساب كنيد و اين هزينه‌ها را... .»

سليمي حرف‌هايش كه بيشتر شبيه گله است را اينطور ادامه مي‌دهد: «استحمام در اين مكان‌هاي سنتي بايد كم هزينه باشد تا اقشار كم‌درآمد و مهمانان بتوانند به اينجا بيايند. اما وقتي من حتي پول آب و برق و گاز را با اين زحمت تأمين مي‌كنم، به شخصه نمي‌توانم چنين اقدامي بكنم».

وي توضيح مي‌دهد: «اين شغل آبا و اجدادي ما بوده و هميشه قبل از اذان صبح در حمام باز است. قبل از اينها، مشتريان زيادي به حمام عمومي مي‌آمدند .»

آقاي سليمي با لحني غمناك و سوزناك مي‌گويد: «بئله گئتسه حاماملار دا، سينمالار كيمي تعطيل اولار... (اگر اينطور پيش برود، حمام‌ها هم مثل سينماها تعطيل مي‌شود)».

قديم ترها كه البته در مواردي تا همين 6، 5 سال پيش را هم شامل مي‌شد، ساقدوش و سولدوش، تازه داماد را به حمام دامادي مي‌بردند. از او درباره حمام دامادي مي‌پرسم، مي‌گويد: «قبل از اينها مراجعه‌كننده زيادي داشتم براي حمام دامادي...اما الان رفته رفته كم مي‌شود». بعد هم به سابقه 40ساله‌اش در اين شغل اشاره كرده و مي‌گويد: «از ده‌ها حمام سنتي بازار و اطراف آن فقط 2حمام داير است. پيش‌ترها حمام به‌صورت نوبتي و شيفتي براي خانم‌ها و آقايان داير بود كه در حال حاضر فقط براي آقايان داير است. شنيده‌ام كه نادرشاه افشار در اين حمام استحمام كرده است».

آقاي سليمي انگار خيلي مايوس است. اما من از در و ديوار اين حمام كه قديمي‌ها نام قراجه هم بر آن گذاشته‌اند، بوي كودكي‌هايم را مي‌شنيدم؛ آن روزها كه پدر، دست من و برادرم را مي‌گرفت و به حمام مي‌آورد. ياد آن روزهايي كه يك تخته مستطيلي كوچك دست پدر مي‌دادند و از روي آن شماره مي‌رفتيم حمام نمره. يكي‌يكي سر و تنمان را مي‌شست و مي‌رفتيم بيرون و بعد مي‌آمد و ما را مي‌برد به خانه... .

  • كاش تاريخمان حفظ شود

كاش مي‌شد اين حمام‌هاي سنتي كاركردشان را حفظ كنند و وقتي دست وراث صاحب حمام مي‌افتند، ميراث فرهنگي اجازه تغيير كاربري ندهد به آنها... كاش... همه اين گزارش پر از كاش شده است. مي‌گويند اگر مي‌خواهيد دختر بگيريد، به مادرش نگاه كنيد! من هم مي‌گويم اگر مي‌خواهيد تاريخ بومي يك شهر را بشناسيد، به بازارش نگاه كنيد. اجداد ما از وقتي فهميدند كه ديگر تعدادشان زيادشده و نياز به دادوستد پيدا كردند، رو به ايجاد مكاني آوردند كه اسمش شد بازار... اين بازارهاي تاريخي يك خاصيت مهم در دوره اسلامي پيدا كردند و آن وجود مساجد و حمام‌ها در آنها بود چون بناي اسلام بر پاكيزگي بود و ايمان. اروميه هم يكي از بزرگ‌ترين بازارهاي ايران و به قولي دومين بازار تاريخي سرپوشيده كشور را دارد كه يادگار صفويان است. هم مسجد دارد و هم حمام...اما در ميان غفلت همه ما اين آثار دارند از بين مي‌روند و خاطراتشان از ياد نسل من و شما زدوده مي‌شود.

  • حمام سنتي صرفه اقتصادي ندارد

گفت‌وگو با يك كارشناس ميراث‌فرهنگي درباره حمام‌هاي سنتي ايراني

درباره حمام‌هاي سنتي و دلايل به‌وجود آمدن آنها و كاركردشان حرف‌هاي زيادي وجود دارد. در اين رابطه با رضا حيدري، باستان‌شناس اداره كل ميراث‌فرهنگي، صنايع‌دستي و گردشگري آذربايجان‌غربي حرف زديم؛ كسي كه مي‌گويد مشتري ثابت حمام سنتي قائم اروميه است.

  • از سابقه وجود حمام در ايران و چگونگي شكل‌گيري آنها بگوييد.

سابقه حمام‌هاي عمومي در ايران به دوران هخامنشي مي‌رسد. در كاوش‌هاي تخت‌جمشيد، جايي كشف شده كه به محل دفع آب‌هاي زائد مشهور شد. البته ايرانيان نسبت به حفظ پاكي آب از زمان زرتشتيان نيز معتقد بودند و پاكيزگي از اصول اصلي فرهنگ آنها بوده است. بعد از اسلام اما اهميت پاكيزگي ميان مردم ايران بيشتر نمود پيدا كرد و مردم معتقد به اصول دين و احاديث نبوي، حمام‌ها را در كانون توجه خود قرار دادند. امروز هم حدود 237حمام عمومي در كشور فعال هستند.

  • چه زماني نخستين حمام‌ها در استان آذربايجان‌غربي به‌وجود آمد؟

طبق شواهد موجود، آنچه بشود آن را ساختار يك حمام ناميد مربوط به 700سال پيش يعني دوران ايلخاني است. دهه80، يك هيأت ايراني در مجموعه تخت سليمان تكاب كاوش‌هايي داشت كه ساختار يك حمام در آن نمايان شد. اين حمام تقريبا همه عناصر ساختاري يك حمام با معماري ايراني را داشت. در همين سال‌ها كاوش باستان‌شناسي ديگري در قلعه‌قاپان كه يك بافت تاريخي در ماكو است، صورت گرفت و در نهايت حمامي متعلق به دوران صفويه كشف شد كه با سنگ‌هاي مرمر تزيين شده بود. البته اين حمام تا دوران قاجار مورد استفاده بوده و بعدها مدفون شده و بعد از كشف، حالا ديگر حال و روز خوبي ندارد. از اين دست حمام‌هاي تاريخي تقريبا در همه شهرهاي استان داريم البته با فرم‌هاي اغلب متنوع و تاريخ‌هاي متفاوت.

  • چرا بيشتر حمام‌ها را داخل بافت بازارها ساخته‌اند؟

مسجد را هم به اين بحث اضافه كنيد. در خود اروميه ده‌ها حمام فعال بود كه بيشتر آنها در بافت بازار و محل كسب و كار بود و مساجد نيز در كمترين فاصله با حمام‌ها مستقر بودند. مردم مذهبي و مسلمان، به پاكي كسب و كار، تن و روان اهميت يكساني مي‌دادند و همين موضوع باعث مي‌شد بعد از كار، در نزديك‌ترين محل استحمام كرده و با تني پاك به مسجد مي‌رفتند.

  • حالا مشتري اين حمام‌هاي سنتي كم شده‌اند...

بله خب... چون در همه خانه‌هاي امروزي حمام وجود دارد و افرادي كه امروز از اين حمام‌ها استفاده مي‌كنند، يا مسافر هستند و يا واقعا مي‌دانند كه چه لذتي دارد! هر چند اين افراد اندك هستند. در خود اروميه تنها چند حمام به كاركرد خود ادامه مي‌دهند و بقيه تغيير كاربري داده‌اند.

  • از تغيير كاربري گفتيد. بيشتر حمام‌هايمان تبديل شده‌اند به موزه و رستوران. خود من مهمان رستوراني بودم كه قبلا البته كاروانسراي سنگي زنجان بود.

در اروميه، صاحبان حمام‌ها بين يك سه‌راهي گرفتار شده‌اند؛ ماندن در حالت سنتي، مدرن شدن و تغيير كاربري... و در اين بين، معمولا گزينه سوم را انتخاب كرده‌اند. چون ماندن در حالت سنتي صرفه اقتصادي ندارد و مدرن شدن نيز هزينه‌هايي دارد كه بعد از اتمام كار، درآمدهاي حاصل جاي آن هزينه‌ها را نمي‌گيرد. براي تغيير كاربري هم مراحلي هست كه بايد با حفظ بنا انجام شوديا بايد ميراث فرهنگي وارد گود شده و بنا را خريداري كند و يا خود مالك همزمان با حفظ اصالت بناي تاريخي و اخذ مجوز، آن را تبديل به كاربري ديگري كند.

کد خبر 302212

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار فرهنگ عمومی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha