یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۹
۰ نفر

میترا شکری: روحانی ۳۵ساله‌ای که در تهران زندگی می‌کند سال‌هاست با روشی جذاب مفاهیم دینی را به بچه‌ها آموزش می‌دهد.

ذوق می‌کنند  و یـاد می‌گیرند

 شغل خانوادگي اين مرد سفالگري است. او هم تصميم گرفته با همين شيوه و در قالب بازي‌هاي جذاب، كودكان را براي يادگيري مفاهيم ديني آماده كند. وقتي سر كلاس او حاضر مي‌شوي، هيچ‌چيز شبيه به كلاس‌هاي قرآن و معارف نيست. آنجا شبيه كلاس سفالگري است با تعداد زيادي بچه كه هر كدام با ذوق و شوق كلماتي را كه ياد گرفته‌اند مي‌سازند و به اين شكل آنها را در ذهن‌شان حك مي‌كنند. گفت‌وگوي ما را با اين مرد خوش‌ذوق بخوانيد.

  • خيلي دوست داريم بدانيم وقتي شما در لباس روحانيت مشغول سفالگري و بازي با كودكان مي‌شويد، ديگران چه فكري مي‌كنند؟

همانقدر كه اين مسئله براي شما جذاب است، ديگران هم خيلي درباره‌اش از من سؤال مي‌پرسند. خيلي از دوستان مي‌گويند اين كاري كه مي‌كني و بازي و خنده با بچه‌ها ممكن است ‌شأن لباسي كه داري را پايين بياورد اما من بچه‌ها را دوست دارم. به‌نظرم ‌شأن لباس هم پايين نمي‌آيد و در واقع من به هدفم كه آموزش و تبليغ است، مي‌رسم. هدف من از درس خواندن در حوزه علميه جذب كردن ديگران به سوي مفاهيم ديني است، من هم به اين شكل كودكان را به سوي مفاهيم قرآني و ديني جذب مي‌كنم و خدا را شكر تا الان جواب گرفته‌ام.

  • درباره روش تلفيقي آموزشي كه داريد توضيح مي‌دهيد؟

از كلاس سوم راهنمايي تصميم گرفته بودم كه در حوزه درس بخوانم. پسر عموي من طلبه بود و راهنمايي‌هايي كه از ايشان گرفته بودم باعث شده بود من در تصميم خودم راسخ‌تر شوم. به اين ترتيب از سال 77تا سال 84 در حوزه‌علميه مشغول تحصيل شدم و به شكل رسمي و غيررسمي در كلاس‌ها و دوره‌هاي مختلف شركت كردم. از آن به بعد كار را به شكل جدي‌تردنبال كردم. سفالگري شغل پدري و جد من بود. از همان دوران كودكي با اين مقوله آشنايي داشتم و علاوه بر آن به‌كار با كودكان هم علاقه نشان مي‌دادم. هر بار كه مهماني مي‌رفتم معمولا كودكان را به من مي‌سپردند تا آنها را سرگرم و به انجام كاري مشغول كنم.

به سفارش اساتيد مشغول كار با كودكان شدم و شروع كردم به ياد دادن مفاهيم ديني به آنها. بعد از مدتي تصميم گرفتم اين مفاهيم را در قالب سفالگري به بچه‌ها آموزش بدهم و به شكل رسمي از سال 83 كارم را شروع كردم. شيوه كار من به اين شكل است كه وقتي آيه‌ قرآني مي‌خوانيم و آن ‌را ياد مي‌گيريم سعي مي‌كنيم آن ‌را بسازيم. ميوه‌هاي قرآني، حيواناتي كه در قرآن از آنها نام برده شده و خيلي مسائل ديگر از اين دست هستند. به‌طور مثال يك روز كه سوره «تين» را مي‌خوانيم شروع مي‌كنيم به ساختن زيتون و انجير. يا اگر درباره مسجد صحبت كنيم شكلي شبيه به مسجد مي‌سازيم. اشياي ساخته شده از سفال را به همان اسم عربي نامگذاري مي‌كنيم يا آيه‌هايش را حين انجام كار مدام تكرار مي‌كنيم به شكلي كه بعد از تمام شدن كار سفالگري، همه سوره مورد نظر را از حفظ مي‌شوند.

  • كارتان را از كجا شروع كرديد؟

اوايل فقط براي فرزندان خادمين حرم حضرت عبدالعظيم اين كار را انجام مي‌دادم كه جمع‌شان به 30-20نفر مي‌رسيد اما مدتي بعد از سوي مدارس و آموزشگاه‌ها براي اين كار دعوت شدم و با حضور در نمايشگاه قرآن، نمايشگاه كتاب و... اين كار گسترش پيدا كرد و در حال حاضر اغلب روزها در جايي مشغول هستم.

  • فقط در تهران؟

بله اما به شهرستان‌هاي اطراف هم مي‌روم، مثلا كرج، قزوين، شهريار و... .

  • غير از كار سفالگري چه مي‌كنيد؟

اجراي جشن تكليف، جشن الفبا، جشن نماز و مسائل شادي از اين دست.

  • بچه‌ها براي كار در سفالگري ذوق دارند؟

گل سفال از 2ماده طبيعي خاك و آب تشكيل شده كه هر كدام به تنهايي آرامش‌بخش هستند و هر دو در كنار هم ماده‌اي ايجاد مي‌كنند كه كار با آن را لذت‌بخش‌تر مي‌كند. زماني كه بچه گل سفال را در دست مي‌گيرد در يك لحظه 3حس خوب را درك مي‌كند؛ يكي فقط حس بازي كردن است، ديگري ساخت يك شئي و در آخر خلق كردن. البته اين كلاس‌ها فقط براي بچه‌ها نيست. خيلي از بزرگ‌ترها هم براي حضور در آن اعلام آمادگي مي‌كنند.يادم هست آقايي بود كه به من مراجعه كرد و گفت من مدام در خانه با همسرم دعوا مي‌كنم. بعد از كمي صحبت قرار شد در كلاس‌هاي ما شركت كند. الان مدتي است در خانه‌اش هم گوشه‌اي را به اين كار اختصاص داده و به جاي اينكه الكي به چيزي گير بدهد و دعوا راه بيندازد، وقت آزادش را با سفال كار مي‌كند چون مقوله بسيار لذت‌بخشي است و تا وارد آن نشويد متوجه نمي‌شويد من چه مي‌گويم. زماني كه بچه‌ها با سفال كار مي‌كنند علاوه بر يادگيري قرآن و مفاهيم ديني، هيجانات و احساسات مضاعف خود را هم خالي مي‌كنند كه اين به آرامش آنها كمك بسيار زيادي مي‌كند. بچه‌ها با هيجان زياد وارد كلاس مي‌شوند و بعد از گذراندن يك يا 2ساعت با آرامش بيشتر كلاس را ترك مي‌كنند و با وسايلي كه ساخته‌اند به خانه مي‌روند.

البته كار ما فقط به سفال ختم نمي‌شود. ما با كاردستي و وسايل ديگر هم سازه‌هاي قرآني مي‌سازيم و مفاهيم را آموزش مي‌دهيم. گاهي اوقات بچه‌ها چيزهايي مي‌سازند كه به‌نظر خودشان خيلي زيبا و جذاب است در حالي‌كه چنان هم اينطور نيست اما ما هم تشويق مي‌كنيم و به آنها مي‌گوييم شيئي كه خلق كرده‌اند بسيار زيباست ولي اگر اين قسمت‌ها را به شكل ديگري بسازند زيباتر هم مي‌شود. به اين شكل مي‌توانيم كمك كنيم كه بچه‌ها سازه بهتري بسازند و از تماشاي چيزي كه خلق كرده‌اند لذت ببرند.

  • خودتان هم فرزند داريد؟

بله يك پسر 4ساله دارم. او از كودكي با سفال آشناست. البته سنش براي يادگيري مفاهيم قرآني كم است و فقط با سفال بازي مي‌كند اما از آنجا كه مادرش در خانه براي او وقت مي‌گذارد و با هم سفالگري مي‌كنند تقريبا خيلي از فوت و فن‌هاي كار را ياد گرفته است.

  • پسرتان سر كلاس‌هاي شما حاضر مي‌شود؟

گاهي اوقات او را همراه خودم مي‌برم اما سنش كم است و اذيت مي‌كند. البته جالب است كه گاهي سر كار بچه‌هاي ديگر مي‌رود و ايرادات آنها را برطرف مي‌كند. به آنها مي‌گويد مثلا اين كار را بكن تا سازه‌ات زيباتر شود. خلاصه براي خودش استادي است.(خنده)

  • برخورد بچه‌ها با گل چطور است؟

خيلي‌ها ياد گرفته‌اند كه گل آدم را كثيف مي‌كند، لباس‌ها را خراب مي‌كند و... البته اين حرف درست است اما گل سفالگري با گلي كه با خاك و آب درست مي‌شود متفاوت است و به هيچ عنوان كثيفي ايجاد نمي‌كند. وقتي بچه‌ها وارد كلاس مي‌شوند معمولا دوست ندارند به گل دست بزنند.من سعي مي‌كنم با لبخند و شوخي سر صحبت را با آنها باز كنم و با گل حركاتي انجام بدهم كه برايشان جذاب است. گل را بالا مي‌اندازم و مثل آشپزها آن‌را روي دست مي‌گردانم و كلي كارهاي ديگر انجام مي‌دهم تا بچه ذوق دست‌زدن به گل را در خودش بيدار كند. بعد از چند دقيقه او هم گل را در دست مي‌گيرد و ديگر نمي‌شود جدايشان كرد. براي ياد دادن سفالگري به بچه‌ها با توجه به وسواسي كه در اين زمينه وجود دارد نياز است با آنها رابطه خوب و شادي برقرار كنيم.

  • گل مخصوصي داريد؟

بله. گل مخصوص سفالگري را از همدان كه شهر خودمان است سفارش مي‌دهيم.

  • خاطره‌اي از حضور بچه‌ها داريد كه هميشه در ذهنتان باشد؟

يادم هست يك پسربچه معلول كه بسيار پرخاشگر بود توسط مادرش به كلاس‌هاي ما آمد تا آنجا آموزش ببيند. اوايل دور ميزش خط كشيده بود و مي‌گفت هيچ‌كس نبايد وارد قلمرو من شود. اگر كسي نزديكش مي‌شد او را هل مي‌داد و دعوا مي‌كرد. اما مدتي كه از بازي او با گل و آشنايي‌اش با اين مقوله گذشت رفتارش عوض شد و توانست رابطه خوبي با ديگر بچه‌هايي كه در كلاس بودند برقرار كند و براي خودش دوست پيدا كرد. او مدت زيادي سر كلاس‌ها حاضر نشد اما همين كه رفتارش كمي بهتر شد براي من خاطره خوبي به يادگار گذاشت.

  • محل كار شما جاي خاصي است؟

نه معمولا در خانه فرهنگ‌ها، مدارس، فرهنگسراها مشغول هستم. هر جا كه دعوت به همكاري شوم مي‌روم و كار را شروع مي‌كنم. البته به غيراز كار با كودكان، من به مربيان هم آموزش مي‌دهم. آنها وارد كلاس‌ها مي‌شوند و در 4جلسه مسائل اصلي را ياد مي‌گيرند و با ساخت 15نمونه سفال كلاس را ترك مي‌كنند و براي برگزاري كلاس‌هاي خودشان آماده مي‌شوند. در كلاس‌هاي آموزشي مهم‌ترين مسئله اين است كه مربي ياد بگيرد به سرعت كار كند چون وقتي مربي كند باشد بچه خسته مي‌شود و تمايلي براي يادگيري از خودش نشان نمي‌دهد.

  • خانوادگي به‌كار با سفال علاقه داريم

حجت‌الاسلام زراعتيان زماني كه تصميم گرفت اين كار متفاوت را انجام بدهد، باعث شد افرادي به او نكاتي را بگويند؛ «گاهي اوقات همكارانم نكته‌هايي درباره اين نوع فعاليت مي‌گويند درحالي‌كه من فكر مي‌كنم چون هدفم آموزش است هر كاري كه لازم باشد مي‌كنم تا كودكان به يادگيري آموزه‌هاي ديني علاقه‌مند شوند.»

از زراعتيان مي‌خواهيم كمي درباره زندگي خصوصي‌اش صحبت كند و اينكه همسرش نسبت به‌كار او چه احساسي دارد؛ «نزديك به 6سال است كه با همسرم ازدواج كرده‌ام و يك پسر 4ساله دارم. همسرم مانند خودم خيلي به بچه‌ها علاقه‌مند است و اين را مي‌شود از تبحري كه پسرم در زمينه سفالگري به‌دست آورده فهميد. من تقريبا هر روز ساعات زيادي را در محل كارم مي‌گذرانم و چون پسرم يك تنه كلاس را با شيطنت‌هايش روي سرش مي‌گذارد نمي‌توانم او را با خودم همراه كنم اما مادرش كه در سفالگري از من پيشي گرفته است با او در خانه تمرين مي‌كند.» برايمان جالب است ديگر تفريحات خانواده كوچك زراعتيان را مرور كنيم. او مي‌گويد: «منهاي سفالگري كه در خانه جزو تفريحات اصلي ماست، رفتن به پارك، قدم‌زدن، كتاب خواندن و... را در روزهاي تعطيل انجام مي‌دهيم. گاهي اوقات هم در روزهاي تعطيل بچه‌هاي همسايه، دوستان و اقوام كه براي بازديد به خانه‌مان مي‌آيند را دور هم جمع مي‌كنيم و مشغول آموزش مفاهيم ديني با سفالگري يا درست كردن كاردستي هستيم. ممكن است ديگران فكر كنند كودكي زمان مناسبي براي يادگيري سفالگري نيست اما من چون خودم از 5سالگي در لالجين همدان اين هنر را شروع كردم كاملا مي‌دانم لذت اين هنر خصوصا براي كودكان چقدر جذاب است.»

کد خبر 299397

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha