دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۷:۳۶
۰ نفر

فاطمه خوش نما: آدم‌های عجیبی هستیم؛ تصمیم می‌گیریم به مسافرت برویم.

برنامه‌ريزي مي‌كنيم. بي‌گدار به آب نمي‌زنيم. فكر همه جايش را مي‌كنيم. همه آنچه امكان دارد به آنها نياز پيدا كنيم همراه سفرمان مي‌شود. احتمالات برايمان جدي مي‌شود. هر آنچه را فكر كنيم به كارمان مي‌آيد، مي‌چپانيم توي ساك يا صندوق عقب ماشين. تازه تا چند ساعت بعد از شروع سفر هم هنوز داريم توي ذهنمان ريز به ريز همه‌‌چيز را بررسي مي‌كنيم تا چيزي از قلم نيفتاده باشد و تا مي‌توانيم احتمال خطا را در معادلاتمان پايين مي‌آوريم. يادمان نمي‌رود قرار است دوباره برگرديم به همين خانه و حواسمان هست تا درش را چفت و بست بزنيم كه دزد به آن نزند و ايمني‌اش را تأمين مي‌كنيم.

آدم‌هاي عجيبي هستيم؛ تا از خانه دور شديم، كليدش را از شيشه وسيله نقليه‌مان به بيرون پرت نمي‌كنيم و بي‌خيال همه‌‌چيز نمي‌شويم. حواسمان هست سفرمان هر چقدر خوش، هر چقدر خوب، هر اندازه شاد يا سخت و كسل‌كننده باشد، موقتي است. براي همين نه به خوشي‌هايش دلبسته مي‌شويم و هوش و عقل از كف مي‌دهيم و نه با سختي‌ها و ناملايماتش، سفر را مي‌بازيم.

آدم‌هاي عجيبي هستيم كه حواسمان به اين چيزها هست اما يادمان رفته همه سر تا ته زندگي ما سفر است و ما آدم‌ها مسافران عجيب اين دنيا. هدف را گم كرده‌ايم و وسيله‌اش را سفت به‌خودمان چسبانده‌ايم. شايد هم گم نشده است، فقط جايشان را با هم عوض كرده‌ايم. هدفمان ديگر برگشتن به خانه با دست پر و پيمان و روي گشاده و خندان و كوله باري از خاطرات خوب نيست. هدفمان را در سفر دفن كرده‌ايم.

نه دلشوره روز برگشتن داريم و نه دست‌هاي خالي خودمان را مي‌بينيم. خيلي از ماها كليد خانه‌مان را گم كرده‌ايم. دلبسته چشم و دل كور همين سفر چند روزه‌ايم و يادمان رفته بايد برگرديم و يك «بي‌خيال عالم»به‌خودمان گفته‌ايم و زده‌ايم زير همه قوانين خوب خدا. به همديگر دلداري مي‌دهيم كه بزن و بخور و بگير و ببند و بي‌خيال. حالا چه‌كسي رفته و چه‌كسي ديده است؟

کد خبر 289992

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha