شنبه ۴ شهریور ۱۳۸۵ - ۱۵:۰۰
۰ نفر

دکتر نوذر شفیعی: احمد رشید، تحلیل‌گر معروف پاکستانی در یکی از نوشته‌های اخیر خود، شدت ناامنی و بی‌ثباتی‌های افغانستان را طی یکی دو ماه اخیر، حادترین شرایط پس از سال 1380 یعنی از زمان مداخله آمریکا در افغانستان توصیف کرده است.

 حتی آن‌ را با سال 1996 یعنی یکی از مراحل حساس درگیری‌های افغانستان مقایسه کرده است. این تحلیل‌گر پاکستانی درباره چرایی و چگونگی تشدید ناامنی‌های افغانستان توضیح زیادی نداده است اما اگر تحلیل و برداشت وی از تحولات افغانستان را به واقعیت نزدیک بدانیم، چند علت استراتژیک و چند علت تاکتیکی در تشدید این بی‌ثباتی موثر بوده است.

 الف) علت استراتژیک مهم‌ترین دلایل استراتژیک تشدید ناامنی‌ها در افغانستان را باید متأثر از خطاهای مهمی دانست که در استراتژی آمریکا در افغانستان وجود دارد. یکی از این خطاها به سیاست آمریکا در برخورد با مواد مخدر ناشی می‌شود.

 آمریکا به‌ دلایل مختلف علاقه‌ای به مبارزه جدی با مواد مخدر در افغانستان ندارد. یکی از کلیدی‌ترین علت‌ها آن است که واشنگتن تصور می‌کند مبارزه با مواد مخدر می‌تواند شورش‌های اجتماعی را علیه این کشور در افغانستان تشدید کند، زیرا در غیاب کشت جایگزین و در شرایطی که مواد مخدر یکی از راه‌های موثر امرار معاش مردم افغانستان است، اعمال فشار برای قطع این منبع درآمد به نارضایتی‌ها منجر می‌شود.

اشکال کار در این است که بیش از خود مردم افغانستان، مافیا و قاچاقچیان مواد مخدر از تولید این مواد در افغانستان نفع می‌برند و عمده‌ترین مافیا و قاچاقچیان مواد مخدر نیز نیروهای مسلح ضدحاکمیت در افغانستان یعنی طالبان هستند.

 بدین ترتیب مواد مخدر در اصل عامل عمده‌ای است که چرخ اقتصاد جنگی طالبان را به حرکت درمی‌آورد و امکان تداوم مبارزه را برای آنها فراهم می‌کند. دومین خطای استراتژیک آمریکا به مسائل فرهنگی مربوط می‌شود.

 پس از سال 1380 آمریکا تحرک فرهنگی گسترده‌ای را در افغانستان آغاز نمود که هدف اصلی این تحرکات درهم‌شکستن بسیاری از سنت‌های بومی و محلی افغانستان است. از دید آمریکا بافت سنتی جامعه افغانستان باعث قطبی شدن این جامعه شده و همین عامل در تشدید جنگ داخلی افغانستان موثر بوده است.

 واشنگتن برای غلبه بر این مسئله سنتی، به ترویج شبکه‌های رادیو و تلویزیونی ساختارشکن در افغانستان مبادرت ورزید. یکی از این شبکه‌ها، شبکه تلویزیونی طلوع است که برنامه‌هایی پخش می‌کند که با سنت‌های بومی قوم پشتون که رگه‌های قبیله‌ای و سنتی در آن زیاد است، در تضاد می‌باشد.

 این تضاد بین سنت و مدرنیسم عملاً فضای اجتماعی را در میان قومیت پشتون به سود طالبان تغییر جهت داده است. از دید سنت‌گرایان پشتون، خط‌مشی‌های فرهنگی طالبان به‌رغم بسیاری از مشکلات بر خط‌مشی مدرنیته آمریکایی ارجحیت دارد.

سومین خطای استراتژی آمریکا در افغانستان، توجه به عامل امنیت و کم‌توجهی به عامل اقتصاد است. به‌عبارت دیگر در استراتژی آمریکا، جایگاه افغانستان یک جایگاه امنیتی است. توجه به عامل امنیت باعث نادیده گرفتن بحث بازسازی اقتصادی شده است. این در حالی است که بازسازی اقتصادی در اصل روی دیگر سکه صلح در افغانستان است.

 فراموش نکنیم که از دید مردم افغانستان، امنیت دیگر به‌معنی «نبود جنگ» نیست. بلکه امنیت مفهوم وسیع‌تری از جمله رفاه و آموزش را نیز شامل می‌شود. درست است که پس از سال 1380 جنگ در افغانستان کم‌رنگ شده است اما کمبود رفاه به‌شدت در این کشور احساس می‌شود. به‌عبارت دیگر شاهد نوعی شکاف بین انتظارات مردم افغانستان و واقعیت‌های موجود در این کشور هستیم. این تضاد و شکاف خودبه‌خود مایه دلسردی مردم از آمریکا و نوعی گرایش نسبی به سمت طالبان شده است.

 ب) علت تاکتیکی اولین علت تاکتیکی به فصل گرما در افغانستان مربوط می‌شود که همواره شرایط را برای کسانی که جنگ چریکی را سرلوحه قرار داده‌اند، فراهم می‌سازد. بنابراین فصل تابستان فصل مناسبی برای انتقام‌گیری طالبان است.

 دومین علت به فشار دولت افغانستان بر نیروهای خارجی به‌ویژه آمریکایی‌ها مربوط می‌شود. دولت افغانستان صراحتاً کشورهای غربی را به کم‌کاری در افغانستان متهم کرده، به‌گونه‌ای که آنها علاقه‌ای به سرکوب طالبان ندارند. این فشارها، کشورهای غربی را بر آن داشته، تحرک بیشتری از خود نشان دهند. سومین علت به مخدوش شدن اعتبار ناتو مربوط می‌شود.

 این سؤال به‌طور جدی مطرح است که آیا ناتو واقعاً توان مقابله با طالبان را ندارد؟ برای رفع این شبهه، ناتو سعی کرده است شدت و دامنه عملیات خود را توسعه دهد و بر حملات خود بیفزاید

کد خبر 2881

پر بیننده‌ترین اخبار آسیا و اقیانوسیه

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز