چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳ - ۰۶:۵۹
۰ نفر

سارا زیباکلام: یک‌بار منزل یکی از اقوام دیدم که دختر یک‌و‌نیم‌ساله آنان تمام کشوی لباس را با سرعتی باورنکردنی خالی کرد و تا دانه آخر رخت‌های تمیز را روی موکت انداخت.

Messy Playroom

آن زمان خودم هيچ تجربه‌اي از يك بچه يك‌و‌نيم ساله نداشتم و تمام مدت آن مهماني، در عجب بودم كه چرا مادر بچه، جلوي او را نمي‌گيرد. باور نمي‌كردم كه چنين كاري چقدر مي‌تواند دشوار باشد! صحنه‌هايي شبيه به اين را بعد از آن، تا پيش از اينكه پسر خودم به آن سن برسد، بارها ديدم.

پسرم كه به 2 سالگي نزديك مي‌شد، به انواع اسباب‌بازي‌هاي خودش نگاه هم نمي‌كرد. كتاب‌هاي فراوان قفسه‌هاي كتابخانه، سبدها، قابلمه‌ها و ساير ظروف كابينت‌ آشپزخانه، محتويات كمدها و كشوهاي شخصي بزرگ‌ترها و تمامي لباس‌هاي داخل آنها، سرگرمي‌هاي او بودند.

كتابخانه‌ها ابتدا در‌هاي شيشه‌اي داشت. يك‌بار با يك پرش يكي از آن درها را طوري با شتاب بست كه درجا شكست! بار ديگر هنوز 2سال و نيمش هم نشده بود كه يك ليوان را طوري به يكي از در‌هاي كتابخانه پرتاب كرد كه خرد شد. شخصا با شوكي كه تجربه كردم در عرض يك ساعت تمام درهاي قفسه‌هاي كتاب را يكي يكي باز كردم و به انبار منتقل كرديم‌شان. قدم بعدي اين بود كه كتاب‌ها را از جلوي دستش دور كنيم چرا كه ديگر از جمع‌آوري كتاب‌هايي كه تمام كف هال را مي‌پوشاند و جايي براي راه رفتن نمي‌گذاشت تا چندين بار در روز، ناگزير بوديم.

از مشورت با انواع مشاوران تربيتي كودكان، در همان ابتدا به «بكن- نكن‌ها» و اصول و هنجارهاي تربيتي حتي براي آن سن پايين، معتقد بوديم اما نهايتا به اين نتيجه رسيديم كه وقتي ميزان رفتارهاي كودك كه ما آنها را نوعي تخلف مي‌دانيم، از حد بگذرد، ديگر ميزان عبارات نهي‌كننده او، از طاقت يك آدم بزرگ هم خارج مي‌شود، چه رسد به كودكي كه تمام هستي كوچكش در آن سنين، از طريق لمس و تجربه و خطر كردن معنا مي‌شود.

ناچار رفت‌وآمدها را 3-2 سالي تا جايي كه مي‌شد محدود كرديم تا خانه براي كودك بشود جهان رشد و تجربه آزادترش. قضيه از به‌كار‌بردن ابزار ايمن‌ساز محيط خانه براي كودكان، خيلي فراتر بود. با هوش و توان عجيب اين نسل، فرزند ما خيلي زود حتي فهميد كه چگونه بايد با اهرم‌سازي‌، محافظ پريزهاي برق را از جا درآورد!

براي ما شرايط، زماني كمي آرام‌تر و راحت‌تر شد كه تصميم گرفتيم در كنار پذيرفتن، دانستن و عمل‌كردن به بسياري از اصول تربيتي و روانشناختي كودك، خلقت او را بيشتر بپذيريم و به‌عنوان يك انسان در حال تكامل و رشد به او نگاه كنيم نه كودكي در زنجير دائمي «بكن- نكن‌هاي» ما. ظروف شكستني را به كابينت‌هاي بالا منتقل كرديم بنابر اين از وسواس و نگراني بيشتر خودمان هم جلوگيري شد، لذا كودك، چند ماهي از كابينت قابلمه‌ها به‌عنوان غار تنهايي خودش بهره برد و اتفاقا به جاي عصباني شدن بي‌جهت، وقتي او ميان قابلمه‌هاي داخل كابينت خوابش مي‌برد، اوج زيبايي و شيريني زندگي را چشيديم.

اين فقط يك پيشنهاد است كه در تجربه شخصي ما، برايمان بسيار كارآمد بود؛ شايد گاهي به جاي اينكه سختي‌هاي برهه‌هاي مختلف زندگي را براي خود غيرقابل تحمل كنيم، فقط با اندكي تغيير در ديدگاه و نگاه خودمان به زندگي، همه‌‌چيز سهل و شيرين شود.

کد خبر 272876

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha