دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۲ - ۰۷:۳۱
۰ نفر

همشهری آنلاین: روزنامه‎های آخرین روز دی ماه، موضوعاتی همچون سخنرانی رئیس جمهور در جمع مردم خوزستان، اجرای ارکستر سمفونیک آمریکا پس از گذشت ۵۰ سال در ایران و همچنین سفر جک استروا را موضوع سرمقاله‎های خود قرار دادند.

حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان با تیتر"به کجا می‌رویم ؟" نوشت:روزنامه کیهان؛۳۰ دی

1 - رئیس جمهور کشورمان در جمع مردم خوزستان می‌گوید «می‌دانید توافقنامه ژنو یعنی چه؟ یعنی تسلیم قدرت‌های بزرگ جهان در مقابل ملت ایران» و چند ساعت بعد، «جی کارنی» در پاسخ به خبرنگاران که نظر دولت آمریکا را درباره دیدگاه آقای روحانی پرسیده بودند می‌گوید «سخنان رئیس‌جمهور ایران مصرف داخلی دارد» و تاکید می‌کند «این مسئله نه برای ما تعجب‌برانگیز است و نه باید باعث تعجب شما بشود. آنچه مقامات ایرانی می‌گویند اهمیتی ندارد، بلکه آنچه انجام می‌دهند مهم است»!

بعد از امضای توافقنامه ژنو- سوم ‌آذرماه جاری/ 24 نوامبر 2013- مقامات آمریکایی، از جمله باراک اوباما، جان کری و «وندی شرمن» در مصاحبه‌های پی‌درپی تصریح می‌کنند که در توافقنامه حق غنی‌سازی برای ایران به رسمیت شناخته نشده است- منظورشان غنی‌سازی صنعتی است که مطالبه اصلی کشورمان است و نه تحقیقاتی- و در مقابل آقای دکتر ظریف وزیر محترم امور خارجه کشورمان اعلام می‌کند که اظهارنظر مقامات آمریکایی عاری از واقعیت است و مصرف داخلی دارد و تاکید می‌کند که دولتمردان آمریکایی برای قانع کردن کنگره، لابی‌صهیونیستی و تندروهای آمریکا، به اینگونه اظهارات خلاف واقع درباره توافقنامه ژنو متوسل می‌شوند و با لفاظی تلاش می‌کنند نگرانی‌های داخلی خود را حل کنند.»

پس از توافق اخیر ایران و گروه کشورهای 5+1 درباره تفسیر ابعاد و جزئیات اجرایی توافقنامه ژنو- برنامه اقدام مشترک JPA‌- آقای دکتر عراقچی مذاکره‌کننده محترم و ارشد تیم هسته‌ای کشورمان، این توافقنامه را غیرقابل انتشار دانست و گفت «پس از توافق ژنو، مذاکراتی درباره چگونگی اجرای آن انجام دادیم که نتیجه آن برداشت‌های مشترک به صورت شفاهی بود و در قالب ‌NON  PAPER و به عنوان سند غیررسمی مکتوب شد». آقای عراقچی در ادامه می‌گوید «انتشار این سند، به معنای رسمیت دادن به آن است» و توضیح نمی‌دهد که اگر این سند «غیررسمی»! است چرا قرار است اجرای توافقنامه ژنو دقیقاً براساس آن صورت پذیرد؟!

و اما، بر خلاف نظر آقای عراقچی که متن توافق جدید را «غیر‌قابل‌انتشار» و حتی به زیان هر دو طرف مذاکرات دانسته بودند، کاخ سفید علاوه بر آن که متن کامل توافق یادشده را به کنگره تسلیم کرد، خلاصه‌ای 4 صفحه‌ای که اصلی‌ترین محورهای مورد توافق ایران و 1 + 5 در آن آمده‌بود را نیز منتشر کرده و در اختیار خبرگزاری‌ها قرار داد.

در پی این اقدام دولت آمریکا، سرکار خانم افخم سخنگوی وزارت امورخارجه کشورمان این بیانیه را «یکسویه» نامیده و گفت: «بیانیه کاخ‌سفید، برداشت یکسویه و یک جانبه‌ای از توافقات غیررسمی اخیر بین کارشناسان ایران و 5+1 می‌باشد و به هیچوجه ملاک ارزیابی یا قضاوت در مورد نحوه اجرای توافق ژنو نیست» و...

2- با توجه به نمونه‌های یادشده، آیا این پرسش بدیهی و منطقی در ذهن مردم کشورمان پدید نمی‌آید که واقعیت ماجرا چیست؟ و چرا بسیاری از آنچه که برای مردم ایران- و در مواردی حتی برای نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی- ناگفتنی است، از نگاه حریف محرمانه نیست؟! مسئولان محترم هسته‌ای کشورمان تقریبا در تمامی موارد یاد شده، قبل از انتشار متن توافقات از سوی حریف، انتشار آن را «محرمانه»! تلقی کرده و یا به مصلحت ندانسته بودند! و بعد از آن که طرف مقابل تفسیر خود از اسناد مورد اشاره -FACT  SHEET- را با صدور بیانیه و به گونه‌ای آشکار اعلام کرده است، مذاکره‌کنندگان کشورمان، این بیانیه‌ها را «یکسویه»، «غیرقابل اعتماد» و «دارای مصرف داخلی» معرفی کرده‌اند که باید گفت؛

الف: اگر متن‌های یاد شده غیر قابل انتشار بوده است چرا طرف مقابل بلافاصله دست به انتشار آن زده و می‌زند؟!

ب: چنانچه حریف در جریان مذاکرات متعهد می‌شود که متن مذاکرات و یا محتوا و جزئیات توافق‌ها محرمانه بماند ولی به تعهد خود عمل نکرده و دست به افشا و انتشار آن می‌زند، چرا با مشاهده اولین تخلف و عهدشکنی حریف، باز هم و برای چندمین بار، تعهدات طرف مقابل را می‌پذیریم و نهایتاً خود را در موضع انفعال قرار می‌دهیم؟!

ج: در عصر ارتباطات و در فرهنگ و قواعد شناخته شده آن، کسی که در اعلام نظر خود  پیشدستی می‌کند، برگ برنده بیشتر و مؤثرتری در اختیار خواهد داشت و با این پیشدستی، طرف مقابل را به موضع انفعال می‌اندازد. چرا که از این طریق، افکار عمومی را به نفع خود شکل می‌دهد و طرف دیگر را به جای پرسشگری که موضع برتر در اینگونه چالش‌هاست، به نقطه پاسخگویی، یعنی چند پله پایین‌تر می‌کشاند. متأسفانه و علی‌رغم احترامی که برای تیم محترم مذاکره کننده کشورمان قایل هستیم، باید گفت، در موارد یاد شده، از حریف رو دست خورده و عرصه افکار عمومی را برای شانتاژ و یکه‌تازی دشمن باز گذاشته‌اند!

د: طی چند ماه گذشته و تقریباً در تمامی موارد، بعد از آن که حریف دست به انتشار متن‌های - به اصطلاح- محرمانه زده است، تیم محترم هسته‌ای کشورمان، متن‌های منتشر شده را «یکسویه»، «غیر قابل اعتماد» و «دارای مصرف داخلی» دانسته‌اند ولی این انتظار منطقی و طبیعی را در افکار عمومی بی‌پاسخ گذاشته‌اند که در مقابل ادعای «یکسویه» حریف، واقعیت دو سویه چیست؟ و در حالی که می‌دانند و به تجربه دریافته‌اند، طرف مقابل اهل ادعاهای یکسویه است چرا در اعلام واقعیت دو سویه پیشدستی نمی‌کنند تا به جای خود، حریف را در موضع انفعال قرار دهند؟!

بدیهی است که مردم به تیم هسته‌ای مذاکره‌کننده کشورمان اعتماد و اطمینان دارند و دیدگاه و نظر آنان را به همان اندازه قابل قبول می‌دانند که ادعای حریف را فریبکارانه و به دور از صداقت تلقی می‌کنند.

3- «مذاکره» در عرف شناخته شده سیاسی، عرصه معامله است و معامله، میدان «بده و بستان» است. وقتی کار به مذاکره می‌کشد، هر یک از دو سوی مذاکره، در مقابل امتیازی که می‌دهند، امتیاز می‌گیرند و پایان مذاکره هنگامی است که طرفین، از مجموعه «داده‌ها» و «گرفته‌ها» به نقطه «توافق» می‌رسند.

بنابراین، برای ارزیابی دقیق یک توافقنامه باید مجموعه آنچه «داده‌ایم» را با مجموعه آنچه «گرفته‌ایم» مقایسه کنیم و تنها در این صورت است که می‌توان توافق به دست آمده را «مثبت» یا «منفی» ارزیابی کرد.

مسئولان محترم کشورمان در ارزیابی خود از توافقنامه ژنو و یا متن اخیر موسوم به برنامه اقدام مشترک - JPA - از «داده‌ها» کمتر سخن می‌گویند و بیشتر به «گرفته‌ها» اشاره می‌کنند تا آنجا که رئیس‌جمهور محترم در اظهاراتی که- با عرض پوزش- اغراق‌آمیز به نظر می‌رسد، اعلام می‌کند «توافق ژنو، یعنی تسلیم قدرت‌های بزرگ جهان در مقابل ملت ایران»! اما، وقتی به متن توافقنامه مراجعه می‌شود، آنچه «داده‌ایم» در مقابل آنچه «گرفته‌ایم» نه فقط قابل مقایسه نیست، بلکه بسیار کم‌اهمیت‌تر و ناچیزتر از آن است که با واژه «برد- برد» کمترین تناسبی داشته باشد، چه رسد به این که، توافقنامه یاد شده را «تسلیم قدرت‌های بزرگ جهان در مقابل ملت ایران» بدانیم. قدرت‌های بزرگ جهان صدالبته که بارها طی سی و چند سال گذشته، به اجبار- و نه به اختیار- در مقابل ملت ایران سر تسلیم فرود آورده‌اند اما در تمامی این موارد، ایستادگی و استقامت ملت ایران کارساز بوده است که فهرست آن نیز به درازا می‌کشد و شرح مبسوط و جداگانه‌ای می‌طلبد.

آیا توافقنامه ژنو که اجرای آن از امروز آغاز می‌شود، در این فهرست جای دارد؟! متأسفانه شواهد موجود حکایت دیگری دارند و این بیم جدی هست که حریف در مقابل برخی از کوتاه آمدن‌های ما، گام‌های بیشتری به جلو بردارد. به عنوان مثال، اوباما در توضیح توافقنامه ژنو تصریح کرده بود که در گام اول 6 ماهه، مبلغ 7 میلیارد دلار از دارایی‌های بلوکه شده ایران آزاد خواهد شد ولی در متن اعلام شده اخیر، این مبلغ به 4/2میلیارد دلار، آن هم در هشت قسط تنزل یافته است! و یا برنامه تحقیق و توسعه- R&D- ایران در توافق اولیه به رسمیت شناخته شده بود، اما در توافق جدید، حریف حتی نصب یک سانتریفیوژ در بخش روزمینی نطنز که مخصوص تحقیق و توسعه است را نپذیرفت! و موارد دیگری که سرنوشت راکتور آب سنگین اراک، افزایش فراقانونی مداخلات آژانس، پذیرش تلویحی بازرسی‌ها در سطحی بسیار فراتر از پروتکل الحاقی و... از جمله آنهاست و نیاز به تجدیدنظر و پیشگیری ضروری و به‌موقع مسئولان محترم دارد.

قدمی برای «دوستی»

فرهاد فخرالدینی رهبر ارکستر در یادداشتی به موضوع حضور و اجرای ارکستر سمفونیک آمریکا در ایران پرداخت و نوشت:شرق؛۳۰ دی

اگر  خبر حضور و اجرای «ارکستر سمفونیک پیتسبورگ» آمریکا بعد از 50سال در ایران صحت داشته باشد، خبر بسیار خوبی است. اهمیت حضور ارکستر سمفونیک «پیتسبورگ» جدا از هر برداشت دیگری، در این است که نفس این کار قدمی است برای «دوستی»؛ قدمی بسیار مهم و تاثیرگذار. دولت‌ها خوب است که ملت‌ها را با تبادلات فرهنگی و هنری ارتباطشان نزدیک کنند. گفت‌وگو، بهتر از جنگ است و موسیقی هم نوعی گفت‌وگو است. با زبان موسیقی می‌توان به تفاهم رسید.موضوع مهم این است که مناسبات فرهنگی و هنری دشمنی‌ها را به دوستی تبدیل می‌کند.

بهتر است که ملت‌ها با مبادلات هنری با هم دوست و صمیمی باشند؛ چرا که از این طریق ملت‌ها بهتر به قابلیت‌های هم پی می‌برند. خیلی از کشورها به‌درستی تاریخ پرافتخار ما را نمی‌شناسند و از میان این کشورها، آمریکا شناخت خوبی از فرهنگ ما ندارد. قطعا وقتی آنها قابلیت‌های هنری و فرهنگی را بشناسند نظر درست‌تری نسبت به ما در همه زمینه‌ها خواهند داشت. البته ما هم تاریخ آمریکا را به‌طور متوسط می‌شناسیم اما آنها چیزی از فرهنگ ما نمی‌دانند چون ما تلاشی برای شناساندن آن نداشته‌ایم. به‌هرحال وقتی این گروه موسیقی به ایران آمدند، خواهند دید که فرهنگ ایران یک فرهنگ پربار و دیرینه است، همین‌طور با کتابخانه‌ها و آثار و ابنیه ایران آشنا می‌شوند و به این نکته پی می‌برند که ایران آن کشوری نیست که درباره‌اش صحبت می‌شود. به اعتقاد من آمدن این گروه خیلی اتفاق تاثیرگذاری برای دو طرف است. اجرای گروه‌های موسیقی برجسته ایران در آمریکا هم، می‌تواند به همان حد مهم باشد و همین‌جاست که این بیت حافظ معنا پیدا می‌کند: «درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد / نهال دشمنی بر کن که رنج بی‌شمار آرد.»

روایت انگلیسی«استراو» از تهران

مرتضی گلپور در روزنامه قانون در رابطه با سفر جک استروا نوشت:روزنامه قانون؛۳۰ دی

سفر اخیر جک‌ استراو، وزیر‌خارجه پیشین انگلستان به ایران، پیام‌ها و پیامدهایی برای کشور به دنبال داشت. بخش مهم این سفر، روایت او از مشاهداتش در ایران است که در یک رسانه انگلیسی منتشر شد. یادداشت استراو در این باره را می‌توان ادامه سنت سفرنامه‌نویسی خارجی‌ها دانست، گزارش‌هایی از سفرهایشان و آنچه در ایران دیده و شنیده‌اند برای خوانندگان و مخاطبان مشتاق در کشورهای مبتوعشان. گرچه آنچه استراو نوشت، دقیقا همان سفرنامه نویسی نیست، اما برخی شاخص‌هایش را دارد؛ ارائه تصویری از ایران شرقی برای مخاطبان غربی و ارائه مقایسه‌ای از وضعیت فعلی و دیروز ایران برای کسانی که دوست دارند بدانند ایرانیان چگونه می‌اندیشند. همچنان که در اغلب این نوشته‌ها، وضعیت کشور مقصد با وضعیت کشور مبدا و راهی که رفته است، سنجیده می‌شود. استراو هم در این یادداشت خود اشاره می‌کند که ایران در حال توسعه است، ساخت‌وسازها در حال افزایش است و باد جدیدی در سپهر سیاست ایران وزیده است. البته در بعد سیاسی، به نظر می‌رسد روند دیپلماسی، در همان جهتی حرکت می‌کند که استراو، پیشنهاد می‌کند یا ترجیح می‌دهد: یعنی ادامه مذاکرات و برداشتن گام‌های اساسی برای حل مسئله هسته‌ای. اما جدا از بخش‌های سفرنامه‌ای مقاله استراو، نکاتی در نوشتار وزیر اسبق خارجه انگلستان بود که هم نشان‌دهنده بیماری‌های مزمن ساختارهای بوروکراتیک ایرانی است و هم کژکارکردهای تصمیم‌سازی‌های سازمان‌های دولتی. به عبارت دیگر، از این سفرنامه‌ انگلیسی‌ها، تا سفرنامه‌های دیگر خارجیان در دوران پیش از مشروطه، می‌توان دریافت که فاصله جامعه ایرانی با جوامع غربی، هنوز حفظ شده است. درست است که ایران در سال‌های پس از مشروطیت پیشرفت‌های شگرفی را تجربه کرده است و به جامعه‌ای مدرن تبدیل شده، اما این بدان معنی نیست که فاصله با کشورهای خواستگاه مدرنیته به حداقل رسیده باشد. شاید به دلیل همین فاصله و ناامیدی از رسیدن به این کشورها باشد که برخی در سال‌های اخیر، از تبدیل ایران به ژاپن و این اواخر چین سخن گفته اند. این فاصله را می‌توان از آنجا فهمید که استراو از وارد شدن 500 دستگاه خودروی پورشه به ایران، باوجود تحریم‌ها خبر می‌دهد و درعین حال ادامه می‌دهد که داروهای ضد سرطان به سختی یافت می‌شود. این واقعیت بیان شده از سوی این مرد انگلیسی، نه تنها نقدی بر وضعیت مدیریتی کشور است، بلکه پیامی‌برای کشورهای طرف مقابل ایران نیز با خود دارد. یعنی مدیریت ناکارآمد ایرانی‌ها برای ایجاد یک وضعیت خودتحریمی‌برایشان کافی است. مسئولان درباره چرایی کمبود دارویی در کشور عنوان می‌کنند که گرچه ایران در بخش دارو تحریم نبوده، اما توان نقل و انتقال پول‌های خرید دارو را نداشته است. از این رو، باید از آنان پرسید پول پورشه‌های وارداتی چگونه تامین شده است؟ جک استراو، ساخت‌وسازهای گسترده در تهران را همراه با کمبود شدید دارویی در کشور دید، یعنی نگاهی به نسبت یکپارچه و تاحدودی دقیق از واقعیت جامعه، سیاست و برنامه‌ریزی ایرانی، درسی که انتظار می‌رود سیاست‌ورزان ایرانی از این وزیر کهنه‌کار انگلیسی بیاموزند. نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد، نحوه رفتار رسانه‌های افراطی اصولگرا، نسبت به واقعیتی است که حتی از چشم‌های یک خارجی دور نمانده است. کمبودهای دارویی به همراه واردات پورشه، محصول مدیریت دولت قبل بوده است، امری که نه این رسانه‌ها و نه سیاست‌ورزان طرف آنها، حاضر نشدند حتی یک بار در این زمینه، از دولت قبلی زبان به انتقاد بگشایند. در پس‌زمینه سفر استراو به تهران، می‌توان تناقض‌های دیگری را نیز یافت. پس از اوج گرفتن مذاکرات ژنو و سپس تفاهمنامه حاصل از آن، برخی از رسانه‌های افراطی، هر اظهارنظر مسئولان خارجی در نقد و رد این تفاهمنامه را به عنوان تیتر یک رسانه خود انتخاب می‌کردند. حال باید از این رسانه‌ها پرسید چرا این اظهارنظر استراو را درباره واردات پورشه و کمبود داروی سرطان را تیتر نکردید یا ندیدید؟ افراطی‌گری، سرشار از تناقض است و زمان است که این تناقض‌ها را آشکار می‌کند. اظهارنظر استراو درباره آنچه در ایران دید، تنها بخشی از تناقض‌های ناشی از مدیریت افراطی و رسانه‌های افراطی در سال‌های اخیر بود.

شماره32 مهرنامه آذر92 در تاریخ نگاری اتاق فکر روحانی با گفتگو با مسعود نیلی علی نقی مشایخی ، مسعود روغنی زنجانی و حسین راغفر ، از دیدگاه‌های اقتصادی بخشی از اقتصاددانان کشور رونمایی کرده است . مهرنامه از راه اندازی " موسسه عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه" در نیاوران یادکرده است موسسه ای که وابسته به سازمان برنامه و بودجه است. موسسه در یک باغ سه بر بسیار آرام و به بزرگی 17000 مترمربع با درختانی سر به فلک کشیده‌، چند استخر و تعدادی ساختمان زیبا، قرار دارد این باغ و مجموعه کاخ صاحب قرانیه از ناصرالدین شاه به یادگار مانده است این موسسه دهه70 شکل گرفت قرار بود و هست که کادرهایی تربیت کند که متکفل امر " برنامه ریزی" و " توسعه" در کشور باشند.

پرسشی از اصحاب مکتب نیاوران

محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله روزنامه رسالت آورد:روزنامه رسالت؛۳۰ دی

شماره32 مهرنامه آذر92 در تاریخ نگاری اتاق فکر روحانی با گفتگو با مسعود نیلی علی نقی مشایخی ، مسعود روغنی زنجانی و حسین راغفر ، از دیدگاه‌های اقتصادی بخشی از اقتصاددانان کشور رونمایی کرده است . مهرنامه از راه اندازی " موسسه  عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه" در نیاوران یادکرده است موسسه ای که وابسته به سازمان برنامه و بودجه است. موسسه در یک باغ سه بر بسیار آرام  و به بزرگی 17000 مترمربع  با درختانی سر به فلک کشیده‌، چند استخر و تعدادی ساختمان زیبا، قرار دارد این باغ و مجموعه کاخ صاحب قرانیه از ناصرالدین شاه به یادگار مانده است این موسسه دهه70 شکل گرفت قرار بود و هست که کادرهایی تربیت کند که متکفل امر " برنامه ریزی" و " توسعه" در کشور باشند. مهرنامه نام این جریان فکری را" مکتب نیاوران" نهاده است اکنون دکتر مسعود نیلی رئیس موسسه عالی پژوهش در توسعه است کسی که به تعبیر دکتر علی نقی مشایخی 30 سال است که به اقتصاد ایران فکر می کند و با این فکر زندگی و کار می کند.او  و  مجموعه اقتصاددانانی که در این موسسه چه درس داده اندو چه دانش اقتصادی آموخته اند سرمایه گرانسنگی برای کشور هستند. با خود فکر می کردم جناب آقای روحانی رئیس جمهور با چنین پشتوانه فکری می تواند دربودجه سال 93 حرفهای تازه ای برای برون رفت از مشکلات اقتصادی داشته باشد. وقتی بودجه 93 در وقت مقرر قانونی به مجلس رفت او را تحسین  کردم که دست به ماشه برای شلیک به هدفهای اقتصادی ایستاده است. اما وقتی به متن مراجعه کردم دیدم بودجه 93 یک کپی برداری ساده از بودجه ریزی و بودجه بندی طی سه دهه گذشته است و حرف تازه ای برای گفتن ندارد .

اما پرسشی که از اصحاب مکتب نیاوران دارم این است که با اینکه مسئولیت حسن و قبح اوضاع اقتصادی کشور به عهده آنان است چرا پاسخگوی پرسشهای کلیدی در حوزه "برنامه" و " بودجه" کشور نیستند. اصحاب این مکتب سالها در سازمان برنامه و بودجه مسئول بوده اند حتی در دوران دولتهای نهم و دهم هم در بدنه این سازمان حرف آخر را می زدند، چرا سرپاسخ از سنگر سئوالات و مطالبات مردم بیرون نمی آورند . نگارنده طی 10 سال گذشته صدها سئوال در این حوزه مطرح کردم دریغ از یک سطر پاسخ !

اکنون به بهانه تسلیم بودجه سال 93 به مجلس که دست پخت همین مکتب فکری است پرسشی را مطرح می کنم و " امید" دارم برای پاسخ آن " تدبیر" نمایند.

1- قانون برنامه‌های پنج‌ساله  از جمله چهارم توسعه اقتصادی ، اجتماعی فرهنگی محصول کار مکتب نیاوران بود. در این قانون قرار بود طی 5 سال برنامه چهارم تنها 81 میلیارد دلار از عواید حاصل از نفت به عنوان بهره مالکانه به بودجه عمومی دولت تزریق شود این سیاست گذاری در جدول شماره8 برنامه پنجم به ترتیب در سالهای 84 پانزده میلیارد دلار، سال 85 پانزده و نیم میلیارد دلار ، سال86 شانزده میلیارد دلار، سال87 هفده میلیارد دلار و سال 88 نیز 17 میلیارد دلار هدف گذاری شد.

همین ارقام در بودجه های سالهای 84 تا 88 در طول اجرای برنامه پنج ساله چهارم رعایت شد .

در حالی که طی سالهای برنامه پنج ساله چهارم توسعه بیش از 356 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم.(1)

آقایان اجازه فرمودند از این درآمد نجومی تنها81 میلیارد دلار در خزانه با بودجه سالهای 84 الی88 گردش داشته باشد!

275 میلیارد دلار آن خارج از گردش خزانه در صندوق ذخیره ارزی و منابع مالی  در اختیار شرکت ملی نفت به امر توسعه اختصاص یافت.

همچنین عواید حاصل از فروش نفت خام در داخل را که مبلغی معادل همین وجوه نجومی است جزء منابع مالی در اختیار شرکت ملی نفت اختصاص یافت. شرکت ملی نفت در این سالها " سهامی"اعلام گردید و نیمی از در آمد نفت کشور را به منابع مالی در اختیار شرکت ملی نفت اختصاص دادید.شرکت ملی نفت با این همه منابع مالی در اختیار سالانه میلیاردها دلار سود برده، سود این شرکت را هم جزء منابع مالی در اختیار آن قرار دادید و حتی سخاوتمندانه مالیات آن را هم بخشیدید. این در حالی بود که بودجه عمومی دولت در تمامی این سالها دچار کسری بودو برای جبران کسری یا مجبور بود اسکناس چاپ کند یا اوراق مشارکت  منتشر کند و حق نداشت کسری خود را از در آمد نفت و مالیات بنگاه‌های بزرگ از جمله شرکت ملی نفت که در آمد عمومی محسوب می‌شود جبران کند. سئوال این است این نگاه به بودجه و رابطه آن با در آمدهای نفتی بر اساس کدام " حکمت" و کدام" مصلحت" و بر اساس چه دیدگاه علمی ناظر به "برنامه"و " توسعه" صورت می گرفته است.ممکن است بگویند مصائب دولت نهم به ما مربوط نیست خود آنها باید پاسخگو باشند پاسخ آن است که مسیر توسعه  و نگاه به  برنامه در دولت نهم توسط  همین بنگاه ( موسسه عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه )ریل گذاری شده بود و در تمامی دوران دولت نهم و دهم، بر همان ممشای اقتصادی حرکت صورت می گرفت.

همین بنگاه مسئولیت تنظیم روابط نفت و دولت را در سه دولت گذشته به عهده داشته و در سازوکار تبصره مربوط به نفت در بودجه های سنواتی آن را عملیاتی کرده است.

شاهد زنده و سند معتبر این ادعا را در بندهای خلاف قانون اساسی و خلاف قوانین حاکم بر بودجه ریزی و بودجه بندی ، در تبصره دو قانون بودجه 93 می توان به خوبی مشاهده کرد.

آقای دکتر روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک رد در آمدهای نفتی را از سال84 تا 90 در همین گزارش آقای ترکان پی گیری کرد و به رقم 531 میلیارد دلار رسید و در برنامه های تبلیغاتی خود این پرسش را مطرح کرد که این درآمدها که معادل کل در آمد نفت ایران از آغاز اکتشاف نفت تاکنون بوده کجا رفته است ؟

خوب امروز به برکت رای مردم و یاری خداوند آقای روحانی رئیس جمهور است وزیر نفت او بیش از 10 سال سابقه مدیریت در نفت دارد. از او بپرسد این درآمدهای نجومی ( که باید طبق قوانین بالا دستی و پایین دستی بودجه به خزانه واریز می شده و صرف عمران و آبادی کشور می شده) در شرکت ملی نفت کجا هزینه شده است . ارزش افزوده این سرمایه گذاری چقدر است و آن را در کجای بودجه 93 باید دید؟

2- مکتب نیاوران با نگاه غیر علمی و غیر حرفه ای به امر توسعه در خصوص " برنامه ریزی" و " بودجه" رهاوردی جز گرانی، تورم و رکورد نداشته است.

ریشه تورم و گرانی کسری بودجه دولت است . چه کسانی در دوران پس از پیروزی انقلاب " کسری بودجه ساختاری" را در بودجه ریزی و بودجه بندی کشور عملیاتی کردند. سهم مکتب نیاوران که در همه این سالها تعزیه گردان  سازمان برنامه و بودجه بوده چقدر است؟

انفال بزرگترین بخش درآمدی بودجه کل کشور است . هیچ وقت به درآمدهای عمومی از این زاویه نگاه نشد. معادن انفال محسوب می شوند، معادن یکی از بخشهای در آمدی بودجه کل کشور است .

معادن ذیل انفال هیچ وقت در بودجه دیده نشده است . نفت یکی از 60 نوع معدن اصلی کشور است . کل در آمدهای نفتی هیچگاه جزء در آمد عمومی محسوب نمی شده و نیمی از آن خارج از گردش خزانه به دور از نظارت نهادهای نظارتی از جمله دیوان محاسبات بوده است . گاز به عنوان دومین منبع در آمدی معادن، هیچگاه به دقت در بودجه کل کشور، به عنوان در آمد عمومی دیده نشده است .

نتیجه این نگاه غلط به بودجه ریزی و بودجه بندی فارغ از سیاستهای اقتصادی چشم انداز بیست ساله و برنامه پنج ساله این شده است که منابع بودجه عمومی کشور در سال1393 دویست و هیجده هزار میلیارد تومان است در حالیکه منابع مالی شرکت ملی نفت در سال93 سیصد و پانزده میلیارد تومان می باشد!

یعنی منابع مالی یک شرکت دولتی در سال93، نودو هفت هزار میلیارد تومان بیش از منابع بودجه عمومی دولت می‌باشد!

برای همین رئیس دولت در اولین روزهای تصدی خود فریاد برمی آورد:

"خزانه دولت خالی است ".

مکتب نیاوران بر خلاف  اصل 53 قانون اساسی سه دهه است یک مملکت را بادو خزانه اداره می کند .

1- خزانه دولت

2- خزانه شرکت ملی نفت

خزانه اول خالی است خزانه دوم مالا مال از منابع مالی در اختیار آن هم بدون حساب و کتاب و نظارت؟!

مکتب نیاوران سه دهه است بودجه کل کشور رادر حالی می بندد که تفریغ 2 سال قبل بودجه را ندارد و اصلا نیازی نمی بیند که ارقام و اعداد بودجه را بر اساس آنالیز ارقام و اعداد تفریغ در سال گذشته  و سالهای گذشته تقویم نماید .

اکنون دولت و مجلس در حال رسیدگی  به بودجه 93 هستند. هنور تفریغ بودجه سالهای 90و91 تسلیم مجلس نشده است چشم اندازی هم از تفریغ 92 حداقل در 9 ماهه نخست سال وجود ندارد . معلوم نیست بر اساس چه رمل و اسطرلابی اعداد و ارقام بودجه 93 آن هم با سرعت و شتابزدگی ( برای آنکه بودجه را به موقع به مجلس برسانند)، مقوم شده است.

پاسخ به این پرسشها می تواند موضوع ده ها پایان نامه دانشجویانی باشد که در موسسه عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه تحصیل می کنند . اساتید این موسسه تاکنون به پرسشهای مطرح شده، پاسخ نگفته اند شاید دانشجویان جوان و پژوهشگر این موسسه توفیق پاسخگویی به این سئولات را پیدا کنند.

کد خبر 246393

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز