همشهری آنلاین - ترجمه هلن صدیق بنای: بیشتر رسانه‌ها هر روز اندکی سم در قالب اخبار مبتذل و بی‌اهمیت به ما تزریق می‌کنند. سم‌هایی که زندگی ما را در ظاهر به خطر نمی‌اندازد و نیازی به تفکر در باره آن هم نیست.

news

هدف این مقاله کوبیدن حرفه خبرنگاری، کم ارزش جلوه دادن اخبار یا چیزهایی شبیه این نیست. بلکه پرداختن به نحوه برخورد و استفاده ما انسان‌ها از پدیده‌ها و امکانات اطراف‌مان است!

خبر و تغذیه غلط

در چند دهه گذشته، اندیشمندان دنیای ما توانستند به خطرات زندگی در دنیای تغذیه که بیش از حد  نا‌متعارف است و منجر به بیماری‌های چاقی، دیابت و... می‌شود، پی‌ببرند و برای تغییر این گونه رژیم‌های غذایی تاکید و تلاش کنند. اما اکثریت ما هنوز درک نکرده‌ایم که اخبار هم با ذهن ما همان کاری را می‌کند که تغذیه غلط و شکر با بدن‌ ما می‌کند!

آیا به نظر شما هضم اخبار - آن هم از هر نوع-  آسان است؟ رسانه‌ها به ما هر روز اندکی سم‌ در قالب اخبار مبتذل و بی‌اهمیت می‌خورانند. سم‌هایی که در ظاهر هیچ خطری ندارند و نیازی به تفکر در باره آنها نیست. به همین دلیل است که ما تقریبا هیچ‌گاه احساس سیری خبری یا اطلاعاتی نمی‌کنیم.

برخلاف کتاب‌ها و مقالات طولانی مجلات که به تفکر نیاز دارند، ما می‌توانیم میزان نامحدودی از اخبار را بدون هیچ تفکری ببلعیم که در واقع همان شکلات‌های خوش‌رنگ و لعاب مغز ما هستند.

وضعیت امروز ما در برابر اطلاعات، همانند وضعیتی است که 20 سال پیش در برابر غذا داشتیم. شاید کم‌کم مانند، نوع تغذیه خود، روزی به خطرات و مضرات خواندن اخبار زیاد هم  پی ببریم. اینکه تا چه حد می‌توانند برای ما مضر باشند.

برای مثال؛ این خبر را در نظر بگیرید: ماشینی در حال رانندگی روی یک پل است و پل فرو می‌ریزد. رسانه‌های خبری روی چه چیزی تمرکز می‌کنند؟ ماشین؟ فرد درون ماشین؟ این که از کجا آمده است؟ تصمیم داشته به کجا برود؟ اگر زنده مانده است جزییات روبرو شدنش با حادثه چه بوده است؟ و ... اما همه این‌ها بی‌ربط و زرق و برق داستان هستند! موضوع اصلی و مرتبط چیست؟

پایداری سازه‌ای پل! این خطری است که در کمین رانندگان است و در پل‌های دیگر هم ممکن است وجود داشته باشد! اما زرق و برق ماشین در خبر بیشتر است! دراماتیک‌تر است! او یک فرد است و تولید خبر درباره او بسیار ساده است. چنین اخباری باعث می‌شود که با اطلاعات کاملا غلطی درباره ریسک‌ها و خطرات زندگی روبرو شویم. به همین دلیل فضانوردان با اهمیت جلوه می‌کنند، ولی کسی به پرستاران توجه نمی‌کند!

ما به اندازه کافی قوی و منطقی نیستیم که نحت چنین فشارهایی قرار بگیریم و تاثیر نپذیریم.

بگذرید از خبرها

اگر فکر می‌کنید می‌توانید بر قدرت تفکرات درونی‌ خود غلبه کنید، سخت در اشتباه هستید! گفته می‌شود؛ بانکدارها و اقتصاددان‌ها قدرت زیادی برای غلبه بر این نوع تفکرات دارند. با این وجود آنان نیز در بیشتر شرایط نشان داده‌اند که قادر به انجام چنین کاری نیستند. تنها راه‌حل برای این کار، این است که اخبار را از زندگی خود به صورت کامل حذف کنید! شاید احمقانه باشد، ولی واقعیت همین است.

از اخبار پرهیز کنید

نکته دیگر؛ آیا می‌توانید از بین ده‌ها هزار خبر که در یک‌سال گذشته خوانده یا شنیده‌اید، یکی را نام ببرید که به واسطه دانستن یا خواندن آن قادر به تصمیم‌گیری بهتری در امور مهم زندگی‌ خود یا نزدیکان خود شده باشید. نکته این است که اخبار به هیچ درد شما نمی‌خورند! اما به نظر می‌رسد افراد در تشخیص چنین مسئله‌ای ضعیف عمل می‌کنند.

تشخیص اخبار تازه بسیار ساده‌ است. اما نبرد میان "چیزهای مرتبط و لازم"و "اخبار تازه" اساسی‌ترین نبرد دوران ما است.

نهادهای رسانه‌ای می‌خواهند شما باور کنید که اخبار مزیتی رقابتی در اختیار شما قرار می‌دهند. بسیاری از ما گول این ایده را می‌خوریم.

آیا دقت کرده‌اید؛ زمانی که از جریان اخبار جدا می‌شوید، احساس اضطراب می‌کنید. در واقع می‌توان گفت؛ اخبار یک زیان رقابتی است! هر چه اخبار کمتری مصرف کنید، مزیت بیشتری در اختیار دارید!

حباب‌هایی از اعماق

از طرفی تیتر‌های خبری حباب‌هایی هستند که از عمق یک دنیای‌عمیق‌ به سطح آمده و می‌ترکند. آیا این عوامل یا واقعیت‌های انباشته شده در آنها به شما کمک می‌کنند که دنیا را بهتر درک کنید؟

متاسفانه خیر! این رابطه دقیقا برعکس است. خبرهای مهم در واقع خبر نیستند. بلکه حرکت‌هایی آرام و قدرتمند هستند که در جایی خارج از رادار روزنامه‌نگار‌ها شکل می‌گیرند و تاثیراتی متفاوت دارند.

درآمد روزنامه‌نگاران!

هرچه "شبه خبر"هایی  که دریافت می‌کنید، بیشتر باشد، درک ضعیف‌تری از تصویر بزرگ‌تر واقعی خواهید داشت. اگر کسب اطلاعات بیشتر به موفقیت‌های اقتصادی بزرگ‌تر منجر می‌شد، باید روزنامه‌نگاران در بالای هرم درآمد‌ها قرار می‌گرفتند. می‌بینید که این طور نیستند!

همچنین اخبار برای جسم و بدن شما مضر است. چرا که اخبار به صورت دایمی سیستم لیمبیک مغز را تحریک می‌کنند.

خبرهای وحشتناک باعث ترشح حجم عظیمی از هورمون گلوکوکورتیکوئید یا کورتیزول در بدن می‌شود. این موضوع سیستم ایمنی بدن را تضعیف کرده و جلوی ترشح هورمون رشد را می‌گیرد.

استرس مزمن

به عبارت دیگر شما با خواندن خبرهای وحشتناک  بدن خود را در وضعیت استرس مزمن قرار می‌دهید. سطح بالای کورتیزول باعث هضم ناقص غذا، کمبود رشد سلول‌ها، مو و استخوان، عصبی بودن و ضعف در برابر بیماری‌ها می‌شود. سایر تاثیرات جانبی ممکن است شامل ترس، پرخاشگری، کاهش حساسیت و کاهش میدان دید باشد.

علاو بر این؛ اخبار باعث تقویت اساسی‌ترین عنصر در تمام خطاهای شناختی می‌شود: پیش‌داوری‌‌ تحت تاثیر تایید یا تعصب.

به گفته وارن بافت؛ این کاری است که انسان بهتر از سایر کارها انجام می‌دهد، تفسیر تمام اطلاعات به گونه‌ای که تمام نتیجه‌گیری‌های قبلی‌ درست و دست نخورده باقی بمانند.

اخبار معمولا این جریان را تشدید می‌کند. ما دچار اطمینان بیش از حد می‌شویم. البته یک خطای شناختی دیگر هم با این روند تقویت می‌شود و آن پیش‌داوری خبری یا تعصب خبری است.

منطقی بودن بی‌پایه

ذهن ما به دنبال موضوعاتی است که به نوعی "منطقی" به نظر برسند حتی اگر با واقعیت تطابق نداشته باشند. روزنامه‌نگاری که می‌نویسد: "بازار به واسطه موضوع فلان تغییر کرده است" یا می‌نویسد "این شرکت به دلیل فلان ورشکست شد" خطا کار است. این مسخره‌ترین و ساده‌ترین روش برای "توضیح" مسائل دنیا است.

همچنین می‌توان گفت که اخبار مانع تفکر درست می‌شوند. چرا که تفکر به تمرکز نیاز دارد و تمرکز هم به اختصاص زمان نیازمند است. خبر و تیترهای خبری عمدا به گونه‌ای مهندسی شده‌اند که مزاحم وقت شما شوند. آنها شبیه ویروس‌هایی هستند که توجه و تمرکز شما را برای برآوردن اهداف خودشان به سرقت می‌برند.

خبرها و حافظه ما

خبر تفکر ما را سطحی می‌کند. ولی موضوع به همین جا هم ختم نمی‌‌‌شود، اوضاع از این هم بدتر است. اخبار به شدت بر حافظه من و شما تاثیر می‌گذارند.

ما دو نوع حافظه داریم. ظرفیت حافظه طولانی‌مدت که تقریبا بی‌نهایت است، اما حافظه کوتاه مدت و کاری ما که برای فعالیت‌های معمول مورد استفاده قرار می‌گیرد، به داده‌های اندکی محدود است. مسیر انتقال از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت مسیری ظریفی است و ما هر چیزی که بخواهیم یاد بگیریم باید از این مسیر رد شود. اگر این مسیر به هر نحوی خراب شود؛ هیچ داده‌ای موفق به عبور نخواهد شد. اخبار تمرکز را برهم زده و ادراک را ضعیف می‌کند.

از دست دادن تمرکز

اخبار آنلاین به مراتب تاثیرگذاری بدتری دارند. تحقیقی که سال 2001 توسط دو دانشمند کانادایی انجام شد، نشان داد که با افزایش تعداد هایپر لینک‌ها در یک سند، میزان درک افراد از آن کاهش خواهد یافت. چرا؟ چون هر زمان که یک لینک ظاهر می‌شود، ذهن شما باید حداقل یک انتخاب انجام دهد و آن کلیک نکردن روی لینک است! خود این امر منحرف کننده است. اخبار این چنینی یعنی پر از چانک و هایپر لینک یک سیستم عمدی برهم زننده تمرکز است.

اعتیاد به خبر

بیشتر موارد اخبار مانند مواد مخدر عمل می‌کنند و اعتیاد آور هستند. تا حالا دقت کردید، وقتی داستانی را شروع می‌‌کنید، همزمان با پیشرفت داستان‌ شما هم مشتاق‌تر می‌شوید که بدانید، چگونه این داستان ادامه یا خاتمه پیدا می‌کند. این داستان می‌تواند درباره هرچیزی که شما جذب آن شده‌اید، باشد. صدها تیتر خبری متنوع و متفاوت، شما را به دانستن ادامه و آخر داستان مشتاق می‌کند و درگیر می‌سازد به گونه‌ای که دانستن ادامه ماجرا برای ما به شدت قدرتمند و غیرقابل اجتناب می‌شود.

دانشمندان تا مدت‌ها تصور می‌کردند که حجم عظیم اتصالات که بین 100 میلیارد نورون مغز ما شکل گرفته است در سن بلوغ به حالتی پایدار و ثابت می‌رسد. اما امروزه این موضوع را نادرست می‌دانند! چرا که تحقیقات نشان داده است که سلول‌های عصبی به صورت مداوم اتصالات قدیمی را شکسته و اتصالات جدید برقرار می‌کند.

به عبارتی هر چه ما اخبار بیشتری دریافت ‌کنیم، مدارهای عصبی مسئول تصمیم‌های سطحی و چند کاره را به تمرین وا می‌داریم و از آنهایی که مختص مطالعه عمیق و تفکر توام با تعمق هستند، غافل می‌شویم.

بیشتر مصرف‌کنندگان اخبار، حتی اگر کتاب‌خوان‌های قهاری باشند، توانایی درک و جذب مقالات و کتاب‌های طولانی را از دست می‌دهند. بعد از مطالعه یا خواندن 4 یا 5 صفحه کتاب یا مقاله خسته شده و تمرکز خود را از دست می‌دهند و بی‌قرار می‌شوند. این عوامل به این دلیل نیست که آنان پیرتر شده‌اند یا حجم کاری‌شان افزایش یافته است. تنها دلیل اصلی این است که ساختار فیزیکی مغزشان تغییر کرده است!

چرا مغز خود را بیهوده تلف می‌کنید؟

اخبار به گونه‌‌ای وقت شما را هدر می‌دهند. برای مثال اگر شما هر روز صبح، ظهر و شب به مدت 15 دقیقه روزنامه می‌خوانید یا این زمان را صرف شنیدن اخبار می‌کنید و 5 دقیقه را هم از این طرف و آن طرف کارتان به آن اضافه کنید تا به 50 دقیقه برسد. بعد زمان حواس‌پرتی و زمان مورد نیاز برای بازگشت تمرکزتان را هم به آن اضافه کنید. حال ببینید که در هر هفته حدود نصف یک روز کاری‌ خود را تلف کرده‌اید. این روزها اطلاعات کالایی کمیاب و نادر نیست. اما "توجه و تمرکز" بسیار کمیاب و نادر است! شما نمی‌توانید در برابر پول، سلامت و اعتبار خود تا این حد بی‌مسئولیت باشید. پس چرا مغز خود را بیهوده تلف می‌کنید؟

در این زمینه گفته‌ها بسیار است. حتی می‌توان گفت که اخبار ما را منفعل می‌کنند. موضوعات اخبار به طرز چشمگیری به چیزهایی مربوط می‌شوند که شما نمی‌توانید روی آن‌ها تاثیری داشته باشید. تکرار روزانه اخبار آن هم درباره چیزهایی که نمی‌توانیم تاثیری روی آن‌ها داشته باشیم ما را منفعل می‌کنند.

درماندگی‌ آموخته شده

اخبار این چنینی آنقدر ما را تحت فشار می‌گذارند تا یک جهان‌بینی بدبینانه، بی‌احساس، نیشدار و جبری را بپذیریم. اصطلاح علمی آن Learned Helplessness (درماندگی‌ آموخته شده) است. شاید زیاده‌روی باشد، اما این احتمال عجیب نخواهد بود که روی آوردن گسترده به اخبار حداقل بخشی از دلیل همه‌گیری افسردگی در سراسر دنیا باشد.

اخبار همچنین خلاقیت را در شما نابود می‌کند. نهایت اینکه چیزهایی که ما از قبل می‌دانیم، خلاقیت ما را محدود می‌کند. این همان دلیلی است که باعث می‌شود ریاضی‌دان‌ها، رمان‌نویس‌ها، آهنگ‌سازان و کارآفرین‌ها بیشتر کارهای خلاق خود را در سنین جوانی انجام ‌دهند. چرا که ذهن آنان در این سن از فضایی گسترده و اشغال‌نشده برخورد‌دار است که به آنان این امکان را می‌دهدکه به ایده‌های ناب برسند و آن ایده‌ها را دنبال کنند.

شما اصلا ذهن‌های واقعا خلاق نظیر نویسندگان، آهنگ‌سازان، طراحان، معماران یا نقاشان و...را سراغ دارید که درگیر اخبار بوده باشند؟ ولی حتما ذهن‌های  درگیر و بدون خلاقیت زیادی را می‌شناسید که به اخبار مانند، دارو معتاد شده‌اند.

اگر می‌خواهید راه‌حل‌های قدیمی را پیدا کنید، به اخبار روی بیاورید. ولی اگر به دنبال راه‌حل‌های و روش‌های نو و تازه‌ای هستید، از اخبار پرهیز کنید!

روزنامه‌نگاری تحقیقی

در پایان باید اضافه کرد، در اینکه جامعه به روزنامه‌نگار احتیاج دارد، بحثی نیست، اما به گونه‌ای دیگر!

روزنامه‌نگار‌ی تحقیقی همیشه کارا و مفید بوده و هست. ما به گزارش‌هایی احتیاج داریم که نهادها و سازمان‌های ما را زیر نظر گرفته و حقایق را آشکار کنند.اما یافته‌های مهم لازم نیست در قالب اخبار به ما عرضه شوند. مقالات طولانی روزنامه‌ها و کتاب‌هایی با محتوای عمیق نیز بسیار خوب هستند!

نویسنده این مقاله چهار سال است که بدون اخبار زندگی می‌کند و به همین دلیل است که می‌تواند تاثیرات چنین اقدامی را ببیند، حس کند و بی‌واسطه به ما منتقل کند: حواس‌پرتی کمتر، عصبی بودن کمتر، تفکر عمیق‌تر، زمان بیشتر، بینش و درک بهتر.

ساده نیست؛ اما ارزشش را دارد!


منبع: گاردین

کد خبر 243583
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز