سه‌شنبه ۴ تیر ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۰
۰ نفر

پدربزرگ من دامدار است و در یک مرتع از تعدادی گوسفند و بز نگه‌داری می‌کند.

پدربزرگ دامدار من

بهار زمان زاد و ولد دام‌هاست که اصطلاحاً به آن زکش یا زهکش می‌گویند. البته زهکش گوسفندها زودتر از بزهاست.

وقتی بره‌ها به دنیا می‌آیند از صبح زود تا عصر کنار هم در کنده می‌مانند. آن‌ها منتظر می‌مانند تا نزدیک غروب مادرهایشان از چرا برگردند و به آن‌ها شیر بدهند. به هم رسیدن بچه‌های گرسنه و بی‌تاب و مادران دلتنگ خیلی دیدنی است. این اتفاق ورما نام دارد. گاهی مادر فرزند خود را قبول نمی‌کند یا به اصطلاح برنمی‌دارد. به این گوسفندها نابردار می‌گویند. این وقت‌ها گوسفند را با پاهای بسته و همراه بره در چاله‌ای می‌گذارند تا مادر جوان بپذیرد که فرزندی دارد. دسته‌ای از گوسفندها هم شیشک نام دارند، یعنی اولین سالی است که مادر می‌شوند.

شیر اول گوسفند مادر سفت است. این شیر را می‌دوشند و روی گاز با شیر معمولی مخلوط می‌کنند، بعد آن را در آب سرد می‌گذارند و محصول مقوی و خوشمزه‌ای به نام آغوز به دست می آید. فصل شیردهی گوسفندها بهار است و بعد از آن ما دیگر شیر محلی نداریم.

در تابستان یک روز، روز  میش‌شویی نام دارد. در این روز پشم گوسفندها چیده و شسته می‌شود. این کار خیلی پرزحمت است و تنها علاقه و مهارت چراغ راه است.

عکس و متن:

زهرا عرب‌زاده از محلات

 

همشهرى، دوچرخه‌ى شماره‌ى 703

کد خبر 220063
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز