یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۶:۳۴
۰ نفر

«در اتاقش یک چیز تغییر کرده بود؛ صدای تلویزیون دیگر به گوش نمی‌رسید. معنی‌اش این بود که کسی وارد اتاق شده و تلویزیون را خاموش کرده. او در خانه تنها بود و پدر و مادرش در خانه نبودند. احساس می‌کرد که ضربان قلبش شدیدتر شده است؛

پشت پنجره

یک‌دفعه دلشوره‌اش گرفت... حتماً کسی از بالکن همسایه وارد اتاق او شده بود. ناگهان صدای بلندی به گوشش رسید. بطری آب سیب از زیر بغلش رها شد و به زمین افتاد. اما اتفاقی نیفتاد. آیا او خیالاتی شده بود؟ بوی عجیبی به دماغش خورد. بوی نم و کهنگی، بوی ترشیدگی یا شاید سوختگی. یک‌دفعه صدای تق و توقی از طرف پنجره به گوشش خورد. به نظرش آمد سایه‌ای پشت پرد‌ه‌ی پنجره تکان می‌خورد...»

این‌ها بخشی از کتاب «خون آشام کوچک» ترجمه‌ی مسعود حجوانی است؛ کتابی خیالی که خیال پردازی‌های کودکانه و نوجوانانه را بیان می‌کند. کتابی که پس از شروع به خواندن، لحظه‌ای آن را بر زمین نخواهید گذاشت. نویسنده خیلی خوب توانسته برای نوشته‌هایش صحنه‌سازی کند و احساسات و عواطف نقش‌های مختلف داستان را در هر لحظه برای ما توصیف کند. کتابی که برخلاف اسمش، ترسناک نیست و بیش‌تر مضمونی خیال پردازانه و طنز دارد. در این کتاب ماجراهایی باور نکردنی برای شخصیت اصلی داستان -آنتوان- رخ می‌دهد که زندگی او را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 

همشهرى، دوچرخه‌ى شماره‌ى 699نام کتاب: خون آشام کوچک

نویسنده:‌ آنجلا بودن بورگ

مترجم: مسعود حجوانی

نشر: پیدایش

قیمت:‌ 2500 تومان

بهناز برق‌گیر، 14 ساله

خبرنگار افتخاری هفته‌نامه‌ى دوچرخه از تهران

کد خبر 215319
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز