لیلی شیرازی: برادر بزرگ­‌تر، سلام! برادر بزرگ‌­تر صورت‌گردِ زیبا که به ماه می‌مانی، سلام!

هفته‌نامه‌ی همشهری دوچرخه شماره‌ی 661

برادر بزرگ‌­تر روزهای آرامش و سلام‌­های بی‌حادثه، سلام!

برادر بزرگ­‌تری که پدربزرگت از دیدار ماه آمده است و با خورشید صمیمی است، سلام!

برادر بزرگ‌­تری که پدرت، هم‌صحبت نخل‌هاست و با شب‌های مهتاب رفیق است، سلام!

برادربزرگ‌تری که آب، مهریه‌ی مادرت است و انگشت‌هایش آبی آسمانی است، طوری که مرواریدها را با نگاهی نصف می‌کند و قرص‌های نان را در بین تمام فقیرهای جهان می‌گرداند، سلام!

برادر بزرگ‌تری که در خانه‌ی بهشتی‌ها به دنیا آمده‌ای و پنجره‌ها را به سمت افق باز می‌کنی، باران را به لیوان آب می‌آوری و چشمه‌ها را از آفتاب پر می‌کنی، کوه را کوچک می‌کنی و رنگین‌کمان را بین خانه‌هایی که رنگ ندارند قسمت می‌کنی، به نخل­‌ها جان می‌دهی و راز آب را به چاه می‌گویی، ردپای سحر را می‌شناسی و فامیل غروب‌های یشمی هستی، جاده‌­ها را به دریا می‌­رسانی و دریاها را به آسمان می‌بری، ستاره­‌ها را گردنبند ابرها می‌کنی و ابرها را به خانه­‌ی مردمان بی‌باران می‌بری، سلام!

ما به حضور چشم‌های تو نیاز داریم. تو آرامش را به شهرت بردی و به همه گفتی به زیبایی سیب نگاه کنند! تو هر جا که پا می‌گذاشتی موسیقی صبح به گوش می‌رسید. موسیقی صبح یعنی سکوت و صدای گنجشکان. موسیقی صبح یعنی سلام و کوچه‌­های خاکی که خانواده­‌ی بهشتی در آن راه می‌روند و به جان مهربانان دعا می‌کنند و دستشان را به سمت شاخه‌ی درخت‌­ها می‌گیرند تا درخت­‌ها میوه‌های جاندار بدهند!

برادر بزرگ‌­تر، به ما نگاه کن! سلام!

کد خبر 179594
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز