اینجا یا آنجا، ممکن است این یکی بدتر باشد یا آن یکی، اما در هرحال هر دو بد هستند. تجربهای که بهنظر میرسد درباره اخبار مرتبط با معضل سد گتوند در حال انجام است. تجربهای که متأسفانه کمابیش در مورد سد سیوند هم شاهد آن بودیم. نیمهماه گذشته شماری از روزنامهنگاران طرفدار محیطزیست سفری داشتند به خوزستان برای بازدید از سد گتوند و متعاقب آن گزارشها و اخبار متعددی درباره معضل فنی این سد در رسانهها منتشر شد اما در کمال شگفتی به جای تمرکز بر مشکل اصلی این سد یعنی خطر حل شدن گنبد نمکی آن در دریاچه سد، رسانهها پر شدند از تصاویر روستاهای نگونبختی که بعد از آبگیری سد زیر آب خواهند رفت.
بیشتر از همه هم فریاد وااسفاها سر داده شده بود برای غرق شدن روستای گتوند. معلوم نیست که از سر بیدقتی بوده، یا راهنمایی غلط تور لیدر این روزنامه نگاران یا به قصد نیت خیر اغراق در موضوع، که این دوستان چنان اشتباه بزرگی را مرتکب شدهاند: گتوند شهرستان بزرگی است با 200هزار نفر جمعیت در پایین دست سد گتوند.
نه روستاست و نه هرگز با آبگیری سد گتوند غرق میشود. ضرر خالیشدن مساکن روستایی در محدوده سد نیز نه مطلقا قابل قیاس با منافع احداث سد است و نه خطرات زیستمحیطی کنونی آن. به هر حال در طرحهای عمرانی بزرگی مثل این سد تأمین زمین و مسکن معوض برای روستاییان و دیگر معارضان جزو بخشهای نه چندان پرهزینه و معمول پروژه به شمار میآید. وقتی ما از زیانهای سد گتوند صحبت میکنیم، داریم از خطر نابودی حیات طبیعی در یکی از قدیمیترین مساکن کره زمین یعنی جلگه خوزستان حرف میزنیم. سد گتوند ممکن است جلگهای پر برگ و بار و یکی از زایاترین و حاصلخیزترین مناطق ایران را که بیش از پنج میلیون هموطن ما در آن زندگی میکنند به شورهزاری بیحاصل تبدیل کند، در چنین شرایطی رسانههای ما پر شده از تصویر دو کپر در بالادست سد گتوند و بسیار وااسفاها که برای نجات این دو کپر مانع آبگیری سد گتوند شویم!
بعد: در ماجرای سد سیوند نیز رفتارهای خامدستانه شماری از روزنامهنگاران که غالبا به گمان خیرخواهی بود، عملا موجب شد اذهان عمومی در نیمه راه دلمشغولی درباره ماجرا را از دست بدهد. در جهت برانگیختن شور عمومی در آن قضیه کار حتی به انتشار تصاویر فتوشاپی غرق شدن پاسارگاد در سد سیوند هم رسید؛ تصاویری که باعث شد بهانه بهدست مجریان سد مذکور بیفتد و کل اعتراضات را از همین دست غیرمنطقی و اغراق آمیز بدانند. بعید نیست بهزودی وزارت نیرو با انتشار عکسهای هوایی در پی اثبات عدمامکان غرق شدن شهر گتوند بیفتد و در این هیاهو آنچه در محاق کمتوجهیها قرار بگیرد سرنوشت میراث پارسوماش و تمدن دیرپای عیلامی باشد.
سرانجام: ماجرای احداث جاده ابر نشان میدهد که آنچه البته به جایی نرسد فریاد دلمشغولان محیطزیست ایران است؛ چه منطقی و با ادله حرف بزنند و چه شورانگیز و پر احساس؛ چه در پی مدارا با مدعیان چنان طرحهایی باشند و چه از سر ناچاری پرخاشگرایانه به آنها بتازند. راست بگوییم و دقیق حرف بزنیم. دستکم این است که در عقوبت بازپسین ما را با جادهسازان ابر و سدسازان گتوند و سیوند همراه نمیکنند.