شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۰ - ۰۸:۲۷
۰ نفر

کامران جانبخش: به روایت تاریخ در نخستین روزهای پس از جنگ جهانی دوم هنگامی که چرچیل، ترومن و استالین( رهبران وقت انگلیس،آمریکا و شوروی) در جلسه‌ای مشغول برنامه‌ریزی برای دنیای بعد از جنگ بودند، به نخست‌وزیر بریتانیا خبر می‌رسد که حزب متبوعش در انتخابات قافیه قدرت را به حزب کارگر باخته و او دیگر نخست‌وزیر نخواهد بود.

روسیه

مشهور است که در این لحظه استالین با چهره‌ای متعجب رو به وی می‌پرسد: مگر می‌شود مردم کشوری رئیس دولت خود را بر کنار کنند؟!

این سؤال اگرچه مانند یکی از ده‌ها جمله معروف در سیاست جهان، گوشه‌ای از ذهن تاریخ را اشغال کرده اما همچنان پس از گذشت سال‌ها پیامی تلخ را با خود یدک می‌کشد؛ پیامی که گرچه به فراخور گذشت زمان و تحولات عظیم سیاسی به غلظت گذشته نیست اما همچنان دغدغه‌ای تاریخی و فراموش‌نشدنی را نشان می‌دهد؛ دغدغه‌ ملت‌ها برای دیده شدن و داشتن حق‌ انتخاب و مشارکت در سرنوشت سیاسی.

از حیرت تاریخی استالین در برخورد با خبر برکناری چرچیل 67سال می‌گذرد. در این مدت در تاریخ سیاسی روسیه وقایعی بسیار رخ داده است. از جنایات بی‌مانند استالین و جانشینانش در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم و پایان اتحاد جماهیر شوروی به‌دست مرد اصلاح طلب حزب کمونیست (میخاییل گورباچف) تا بنای روسیه نوین که ولادیمیرپوتین خود را معمار آن می‌داند، همه و همه نشان از تاریخ پرفرازونشیبی است که پهناورترین کشور دنیا در این سال‌ها از سر گذرانده است.

بعد از آنکه گورباچف در سال 1991 آخرین میخ را بر تابوت اتحاد جماهیر شوروی کوبید، اولین انتخابات عمومی در تاریخ سیاسی این کشور برگزار و بوریس یلتسین به‌عنوان نخستین منتخب مردم راهی کرملین شد؛ انتخاباتی که آغازگر یک روند دمکراتیک شد و دنیا خوشحال و سر مست از فروپاشی هیمنه کمونیسم در بلوک شرق به تماشای تمرین دمکراسی در روسیه نشست.

در سال 1996 مردم روسیه در انتخاباتی البته غیررقابتی به بوریس یلتسین رای دادند. این انتخابات هم گامی مهم در مسیر دمکراسی برای روس‌ها بود زیرا برای مردمی که بیش از 40 سال در خفقان کمونیسم سر کرده‌بودند همین اندازه هم موفقیت بود. یلتسین بیمار در آخرین روز‌های سال 1999 نخست‌وزیر جوان روسیه یعنی ولادیمیر پوتین را به‌عنوان کفیل ریاست‌جمهوری معرفی کرد و به مردم خود گفت او بهترین گزینه برای حکمرانی بر شماست.

از همین جا بود که سنت تعیین جانشین برای بعد از خود جزئی از سیاست در روند کند دمکراسی روسیه شد. از قضا مردم ابتدا بسیار به این روند اقبال نشان دادند چرا که وقتی پوتین هم دیمیتری مدودف را برای زمامداری بعد از خود معرفی کرد مورد اقبال عمومی قرار گرفت. نکته مهمی که در این پروسه زمانی جلب توجه می‌کند به غیر از رفتار سیاستمداران این کشور، واکنش‌های تأمل‌برانگیز مردم روسیه است؛ روس‌ها در سال‌های اولیه تمرین دمکراسی هنگام انتخاب کردن، به توصیه رهبرانشان گوش کردند و نامزد توصیه شده را برگزیدند. اما وقتی دیدند نقششان قرار است در حد تماشاگر تنزل یابد، واکنش نشان دادند. این واکنش از تابستان گذشته و بعد از اعلام تصمیم پوتین برای بازگشت به کرملین و پس گرفتن عنوان ریاست‌جمهوری از مدودف آغاز شد.

وقتی مدودف رئیس‌جمهور کنونی روسیه که به باور اکثر تحلیل‌گران از ابتدا امانت‌دار امین این پست برای پوتین بود، بار دیگر سنت این سال‌های سیاست روسیه را اجرا کرد و جانشین خود را برای انتخاب به مردم معرفی کرد، نسل جدید و جوان این کشور دیگر این توصیه را نپذیرفت. روس‌ها اکنون می‌خواهند خودشان انتخاب کنند و این درس جدیدی در روند تمرین دمکراسی است.

با این وصف به‌نظر می‌رسد روند دمکراسی در روسیه- هر چند کند- وارد فازهای جدیدی شده است که اگرچه احتمالا هنوز آن قدر توان دور کردن پوتین را از ریاست‌جمهوری ندارد اما قطعا خواب‌های مردآهنی را برای دور بعدی انتخابات آشفته خواهد کرد!

کد خبر 161603

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز