ترجمه - یکتا فراهانی: ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که هر روز با استرس‌های فراوانی روبه‌رو می‌شویم.

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که هر روز با استرس‌های فراوانی روبه‌رو می‌شویم. بسیاری از این استرس‌ها‌ و اضطراب‌ها ناشی از زندگی پرزرق و برقی است که اکنون تفاوت بسیاری با گذشته دارد ولی این تفاوت در نوع زندگی به نوع ارتباطات ما نیز سرایت کرده است. همه ما می‌شنویم که ارتباطات افراد در گذشته بهتر و دلنشین‌تر بوده ولی اکنون با مشکلات حادی مواجه می‌شویم که گاهی بسیار فرسایشی و آزاردهنده به نظر می‌رسند.در واقع استرس و اضطراب فراوانی که زنان و مردان در دنیای امروزی تحمل می‌کنند، آسیب زیاد و جبران ناپذیری به روابط عاطفی آنها وارد می‌کند. آنها بیشتر اوقات آن‌قدر خسته و گرفتار هستند که تمایل زیادی به حفظ احساساتی مانند جلب توجه، مهربانی‌کردن و توجه‌داشتن به یکدیگر از خود نشان نمی‌دهند.

این استرس‌ها، صبر، نیرو و قدرت درونی ما را تحلیل می‌برند و باعث می‌شوند برای حمایت از یکدیگر خسته و ناتوان شویم.بسیاری از اوقات آن‌قدر خسته‌ایم که انتظارات طرف مقابل‌مان را زیاده از حد می‌دانیم و بدین‌ترتیب اغلب توجهی به آنها نمی‌کنیم و نمی‌توانیم همدیگر را درک کنیم. در حالی که زن و مرد برای مقابله با استرس، مشکلات و اضطراب‌هایی که روزانه با آن درگیرند دست و پنجه نرم می‌کنند، در محیط خانه خود را تنها و بی‌کس احساس می‌کنند و بدین‌ترتیب به ابراز علاقه و توجه‌نشان دادن به یکدیگر اهمیتی نمی‌دهند.البته زنان و مردان در روابط خود چالش‌هایی داشته‌اند اما اضافه شدن مشکلات زندگی صنعتی و ماشینی امروزه سبب شده این چالشها بیشتر و بیشتر شوند. همین موضوع باعث شده زن ومرد نسبت به خواسته‌های یکدیگر ناآشنا باشند، و این طبیعی است هنگامی که نمی‌دانیم از یکدیگر چه می‌خواهیم ما به جای اینکه روابط‌مان بهتر شود، هر روز بیشتر نسبت به یکدیگر احساس جدایی و دوری می‌کنیم.اما آگاهی از چگونگی کنارآمدن این دو جنس با شرایط سخت و استرس‌زا به ما کمک می‌کند تا برای بهبود روابط و حمایت یکدیگر به شناخت جدیدی برسیم.

آگاهی از مهارت‌های ارتباطی مناسب می‌تواند باعث نزدیک‌تر شدن زن و مرد به یکدیگر شود اما وجود استرس زیاد در زندگی‌های پرمشغله امروزی باعث اختلال در روابط‌شان می‌شود. فراموش نکنید زن و مرد در مواجهه با استرس، بسیار متفاوت عمل می‌کنند و این فشار و اضطراب هرچه بیشتر باشد، این تفاوت هم فاحش‌تر خواهد بود.

بسیاری از زوج‌ها به جای پذیرفتن مشکلات زندگی و یافتن راه‌حل عاقلانه و حمایت از یکدیگر، برعکس عمل می‌کنند؛ یعنی با گرفتن فاصله و آرامش و آسایش از یکدیگر، زندگی را تلخ‌تر می‌کنند یا با احساس دلخوری و خشم، مدام با یکدیگر دعوا و مجادله می‌کنند ولی با پذیرش اشتباهات و تعدیل رفتار خود می‌توانیم باعث کاهش تنش‌های ناخواسته و ناگزیر پیش آمده در روابط‌مان شویم.

مشکل کجاست!

ما باید خواسته‌های خود را از یکدیگر به طور واضح بیان کنیم؛ اینکه مایلیم چطور از هم قدردانی کنیم، چگونه برای از میان برداشتن مشکلات‌مان با هم متحد شویم و... یکی از مشکلات زنان این است که انتظار دارند مردان نسبت به مسائل و مشکلات مانند آنان واکنش نشان دهند و رفتار کنند؛ در حالی که مردان واقعا از این نیاز بی‌خبرند و نمی‌توانند آنچه را در آن لحظه از ذهن و فکر همسرشان می‌گذرد، بفهمند و همین مسائل کوچک باعث شروع بحث و گفت‌وگو می‌شود.

اغلب زوج‌ها بدون درک درست از این تفاوت‌ها، به جای اعتماد بر حمایتی که در شروع روابط‌شان در اوایل زندگی مشترک خود احساس می‌کردند، به تدریج خود را تنها و تنهاتر می‌یابند. در عوض مردها نیز تمایل زیادی به حل‌کردن مسائل دارند اما وقتی موفق نمی‌شوند یا از آنها قدردانی نمی‌شود، به مرور علاقه خود را از دست می‌دهند ولی هنگامی که به روشی درست از آنها قدردانی شود و آنها را درک کنند، برای از میان برداشتن استرس، اضطراب و مشکلات، مهارت بیشتری پیدا می‌کنند.در واقع تساوی زن و مرد به معنی یکسان بودن آنها نیست. ما برای دریافت احترام برابر باید بپذیریم که با یکدیگر تفاوت داریم و از این تفاوت‌ها نیز حمایت می‌کنیم. احترام گذاشتن به معنای پذیرفتن ویژگی‌های یک فرد و قدردانی از پیشنهادهای اوست.

معمولا خواسته‌ها و تمایلات ما ناشناخته باقی می‌مانند و همین موضوع باعث سرد شدن روابط خواهد شد. پس واقعا تصمیم بگیرید به جای اینکه دائم از اینکه خواسته‌هایتان از سوی طرف مقابل‌تان برآورده نمی‌شود از او انتقاد کنید، ابتدا خواسته‌های خود را به طور کامل و واضح بیان کنید. البته دو طرف باید سعی کنند خواسته‌های یکدیگر را برآورده سازند زیرا اگر همیشه یک طرف در مقابل خواسته‌های همسرش تسلیم شود و آنها را برآورده سازد، با گذشت زمان عشق و محبت میان آنها از میان خواهد رفت؛ زیرا وقتی از طرف مقابل خود همکاری نبینید، قطعا احساس خستگی، تنش و ناراحتی خواهید کرد.

اگر قصد دارید واقعا ارتباط خوبی با همسر خود داشته باشید باید قبل از هر چیز شناخت کافی از جنس مخالفتان داشته باشید. مثلا مردان دوست دارند احساس کنند وجودشان مورد نیاز است و به همین خاطر بیشتر جلب زنانی می‌شوند که از آنها قدردانی می‌کنند. زنی که می‌تواند به خوبی از همسرخود سپاسگزارباشد باعث کاهش استرس او در زندگی نیز می‌شود. در واقع، واکنش زنان نسبت به حمایت‌های همسرانشان بسیار بااهمیت‌تر از انجام دادن کاری برای آنهاست. رعایت این اصل ساده تاثیر زیادی بر روابط می‌گذارد.مهم‌ترین مسئله برای مرد این است که احساس کند در برطرف‌کردن نیازهای خانواده‌اش موفق بوده است اما به جای اینکه حساس و زودرنج باشد، باید نسبت به نیازهای همسرش توجه نشان دهد.

ما متفاوتیم!

نخستین گام برای درک یکدیگر این است که قبول کنیم، متفاوتیم. پذیرش این تفاوت‌ها به ما کمک می‌کند تا افتخارات غیرمعقول را کنار بگذاریم و قبول کنیم که با هم فرق داریم. ممکن است این تفاوت‌ها ابتدا مانعی برسر روابط‌مان به نظر برسند اما با آگاهی کامل از آنها متوجه می‌شویم که ما برای کامل کردن یکدیگر به وجود آمده‌ایم.

اگر نتوانیم برای پذیرش این تفاوت‌ها راهی بیابیم و توازنی ایجاد کنیم، در ادامه روابط‌مان با مشکل مواجه خواهیم شد.ما می‌توانیم با شناخت تفاوت‌هایمان، رفتار و احساسات طرف مقابل خود را به درستی تعبیر کنیم و نیازهایش را برآورده سازیم. مثلا مردان هنگام بروز مشکل تمایل دارند عقب‌نشینی کنند، در حالی که زنان علاقه‌مند به برقراری ارتباط، سؤال‌کردن و شریک ساختن دیگران در مشکلات‌شان هستند.

این تفاوت ساده اگر مورد احترام و قدردانی یکدیگر قرار نگیرد، باعث نابودی ارتباط می‌شود. توجه داشته باشید علاقه مرد به تنها بودن یا صحبت نکردن در مورد روزی که سپری کرده است، به معنی بی‌توجهی او نسبت به همسرش نیست؛ برعکس تمایل زن به حرف زدن در مورد وقایع روزانه نیز به معنی نیازمند بودن او نیست. رفتار بی‌طرفانه مرد نشان‌دهنده توجه نداشتن او و واکنش عاطفی زن نشانگر قدردانی نکردن او از همسرش نیست؛ یعنی نوع رفتار، تفکر، احساس و واکنش‌ زنان و مردان با هم متفاوت است. تحقیقات نشان می‌دهند زنان و مردان در روش‌های محاسبه زمان، قضاوت در مورد سرعت، حل کردن مسائل ریاضی، تشخیص موقعیت و جهت‌یابی نسبت به یکدیگر کاملاً متفاوت عمل می‌کنند. مردان علاقه‌مندند در اینگونه موارد مهارت زیادی کسب کنند. زنان هم توانایی‌های بیشتری در ایجاد روابط، توجه به احساس دیگران، بیان عبارات عاطفی و هنری و قدردانی و مهارت‌های کلامی دارند. همچنین زنان توانایی زیادی در برنامه‌ریزی کردن و رعایت جزئیات هر برنامه‌ای دارند.

یک زن بدون آگاهی از این تفاوت، هنگامی که شوهرش انجام بسیاری از برنامه‌های از قبل تعیین شده را بارها و بارها به تعویق می‌اندازد یا نیازهای او را پیش‌بینی نمی‌کند، خود را کاملا تنها احساس می‌کند اما اگر از این تفاوت‌ها آگاه باشد، کمتر از او دلخور می‌شود زیرا می‌داند که ساختار مغز مردان با زنان متفاوت است.ساختمان مغز زنان برای اهمیت دادن و پیش‌بینی کردن عواطف، حساسیت‌ها و نیازهای دیگران طراحی شده است؛ در صورتی که مردان معمولا به نیازهای خودشان توجه نشان می‌دهند. مردان ترجیح می‌دهند در زندگی و مغز خود در یک زمان، تنها یک کار را انجام دهند. هنگامی که مردی تحت فشار مشکل خاصی قرار می‌گیرد به راحتی می‌تواند همسر خود و نیازهایش را فراموش کند؛ زیرا می‌خواهد ذهنش را فقط برای حل مشکل متمرکز سازد. بنابراین ممکن است حتی خرید کردن برای خانه را هم فراموش کند. همسرش هم احتمالا این رفتار او را ناشی از بی‌توجهی‌اش می‌داند و این می‌تواند آغاز مشاجره‌ای باشد که گاه بسیار ناراحت‌کننده و جدی نیز خواهد بود.

این آگاهی به زنان کمک می‌کند تا هنگامی که همسرشان مشغول کار با کامپیوتر است یا روزنامه می‌خواند و آنها سو الی از او می‌کنند و مردان عصبی به نظر می‌رسند، دیگر دلخور نشوند و این رفتار را به حساب بی‌توجهی همسرشان نگذارند. تغییر توجه زنان از موضوعی به موضوعات دیگر بسیار ساده است اما این کار برای مردان بسیار سخت است. همچنین، هنگامی که مردان سعی می‌کنند توجه زنان را به یک موضوع خاص محدود کنند، زنان ناراحت‌ می‌شوند. در این هنگام ممکن است مرد صحبت‌های همسرش را قطع کند و از او بخواهد مسئله اصلی را بیان کند یا از او بپرسد دوست دارد چه کاری برایش انجام دهد یا بگوید «فهمیدم چه می‌گویی». معنی این جملات برای زنان این است که هر چه سریع‌تر صحبت‌هایت را تمام کن! زنان اغلب هنگام صحبت کردن فقط به یک نکته اشاره نمی‌کنند و همسرانشان برای گوش دادن به حرف آنان باید زمان بیشتری بگذارند تا بتوانند شریک زندگی‌‌شان را در مشکلاتش یاری کنند؛ در حالی که مردان معمولا از این نکته آگاهی ندارند و برای گوش دادن به حرف همسرانشان خیلی وقت نمی‌گذارند و حوصله به خرج نمی‌دهند.

می‌توانیم به توافق برسیم!

بسیاری از مسائل باعث می‌شوند، بارها و بارها با همسرتان مشاجره کنید اما نتوانید مشکلی را حل کنید و بر سر موضوعی با هم به توافق برسید.ممکن است گاهی اوقات گفت‌‌وگو نتواند مشکل را حل کند. در واقع در بسیاری از اوقات صحبت نکردن راهگشاتر است و در بعضی اوقات هم بر عکس؛ حتما باید با یکدیگر صحبت کنید تا بتوانید بیشتر از نظرات هم آگاه شوید.یک راهکار مهم برای اینکه بتوانیم از یک مشاجره تند رها شویم، این است که طبق خواسته‌های طرف مقابل رفتار کنیم؛ یعنی با توجه به شناختی که از او داریم، آنگونه رفتار کنیم که او از ما انتظار دارد؛ مثلا هنگام مشاجره، مرد می‌تواند به همسرش بگوید: «می‌خواهی ابتدا درباره احساسات تو صحبت کنیم و بعد مشکلمان را حل کنیم؟» و در این هنگام کاملا به او فرصت دهد تا احساساتش را بیان کند.فراموش نکنید هنگام دعوا و مشاجره یا باید طبق خواسته‌ زنان رفتار کنیم یا مردان؛ خواست زنان برای آنها فرصتی ایجاد می‌کند تا بدون هیچ تلاشی برای حل مشکل درباره احساس‌شان صحبت کنند و به علت نگرانی‌هایشان پی ببرند و خواست مردان هم فقط به حل مسئله متمرکز می‌شود.توجه به این نکته نیز می‌تواند مؤثر باشد که لزومی ندارد ما برای داشتن رابطه‌ای ایده‌آل و صمیمی تمام افکار و عقاید خود را با شریک زندگی‌مان در میان بگذاریم.

داشتن یک رابطه مطلوب به این معنا نیست که توقع داشته باشیم طرف مقابل ما علاوه بر آگاهی از تمام عواطف و احساسات ما مسئول حل تمام مشکلاتمان نیز باشد! البته ما می‌توانیم بخشی از احساسات خودمان را با همسرمان شریک شویم اما اگر انتظاری بیش از این داشته باشیم مسلما ناامید خواهیم شد. این یکی از دلایل متداول شکست در ازدواج است. متأسفانه ما به تدریج در حضور یکدیگر آن‌قدر احساس یکنواختی می‌کنیم که حتی به نظرمان هم نمی‌رسد می‌توان به گونه‌ای دیگر هم زندگی کرد؛ اما چاره مشکل آن است که نوع رفتار خود را با همسرمان در اوایل زندگی به خاطر بیاوریم و سعی کنیم آن رفتارهای حمایت‌گرانه را دوباره به کار بندیم.

Life Magazine

کد خبر 143055

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز