ترجمه - راحله فاضلی: همزمان با آغاز سال جدید میلادی، نخستین عامل انتحاری زن در پاکستان جان 47 نفر را گرفت. این 47 نفر، پناهندگان بینوایی بودند که به امید دریافت غذا به محل توزیع برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد در باجور رفته بودند.

کامیون های تدارکاتی ناتو

این منطقه شمالی‌ترین نقطه پاکستان است که در نزدیکی مرزهای افغانستان جای گرفته است؛ منطقه‌ای بحران زده و پرآشوب که از عملیات تروریستی طالبان در امان نمانده و هر بار به‌شکلی هدف حملات این شورشیان قرار می‌گیرد. کشته شدن این غیرنظامیان بی‌گناه، پایان مصیبت‌های مردم منطقه نبود. منطقه مرزی افغانستان و پاکستان در 4 سال گذشته منطقه‌ای بسیار ناآرام و خونین بوده‌است. این منطقه به صحنه نبرد نظامیان آمریکایی و حضور نیروهای زمینی و هوایی آنها هم تبدیل شده‌است.

در نخستین روزهای سال جدید میلادی، با انفجار بمب در یکی از مدارس منطقه، جنگ‌طلب‌ها، صدمین عملیات بمب‌گذاری خود در منطقه مرزی باجور را اجرا کردند. آنچه بر مردم این منطقه رفت نه تنها پایان شومی برای سال 2010 بود، بلکه برای نظامیان پاکستانی نیز یک پیام نگران‌کننده داشت: شرکت زنان در عملیات انتحاری و شروع دور تازه‌ای از مبارزه علیه طالبان.
گرچه نیروهای ناتو برای مهار طالبان حساب ویژه‌ای روی نظامیان پاکستانی باز کرده‌اند اما به‌نظر می‌رسد حوادث مرگباری که در باجور رخ داد، هشداری وحشیانه به فرماندهان پاکستانی بود و خبر از این می‌داد که تلاش‌های دو ساله آنها برای عقب راندن طالبان بی‌نتیجه بوده است.

دامنه ناامنی‌ها و اضطراب و وحشتی که شورشی‌ها به‌وجود آورده‌اند به باجور محدود نمی‌شود. در ماه دسامبر در منطقه مهمند واقع در جنوب باجور، نیز آمار حملات متهورانه رشد چشمگیری داشته و هر روز بر شمار عملیات انتحاری افزوده می‌شود. در شب کریسمس، در 5 محل متفاوت، با حضور 150‌شورشی، حملاتی انجام شد و 11 شبه نظامی پاکستانی کشته شدند. پیش از آن نیز، 2عامل انتحاری دفتر یک مقام دولتی را هدف قرار دادند که این انفجار موجب شد 44 نفر از شبه‌نظامیان قبایل مهمند که برای مبارزه با طالبان گروه تشکیل داده بودند، کشته شوند. در این حادثه 100 نفر نیز مجروح شدند.

حوادثی که در روزهای اخیر رخ داده، نگرانی‌های بسیاری به‌وجود آورده است زیرا امنیت قبایل مناطق شمالی را زیرسؤال برده است ؛ مناطقی که پیش از این پاکستان آنها را امن اعلام کرده بود. در حالی که دولت تلاش می‌کند قوای خود را روی کنترل پایگاه‌های سابق طالبان پاکستان در دره سوات و وزیرستان جنوبی متمرکز کند، طبیعی است که دیگر توانی برای مبارزه در سایر مناطق باقی نمی‌ماند و تأمین امنیت دیگر نقاط کار ساده‌ای نخواهد بود؛ حقیقتی که با شدت گرفتن حملات تروریستی در شمال کشور آشکار شد.

البته این حوادث موجب شد که تفاوت دیدگاه ارتش پاکستان و نظامیان آمریکایی نیز روشن شود. در حالی که هر دو طرف از ناامنی و نفوذ پذیر بودن نقاط مرزی شاکی هستند و به ستوه آمده‌اند، به‌نظر می‌رسد هر یک اولویت‌های خود را دنبال می‌کنند و از زوایه‌ای متفاوت به ماجرا می‌نگرند. برای بررسی وضعیت فعلی مناطق مرزی از جمله باجور باید نگاهی به گذشته داشته باشیم. 2سال پیش زمانی که ارتش پاکستان عملیات مبارزه با شورشیان را ساماندهی کرده بود، انتظار می‌رفت در زمانی کوتاه اوضاع به حالت عادی بازگردد. فوریه سال2009، ژنرال طریق خان وعده داد که طی 2ماه امنیت را به باجور برگرداند. اما آوارگان آن منطقه که به اردوگاه‌های پیشاور فرار کرده بودند، 3زمستان را در آوارگی و سردرگمی گذراندند.

با توجه به شرایطی که این روزها پیش‌آمده و ناامنی و خطر را به اوج خود رسانده، بعید به‌نظر می‌رسد این افراد رانده شده از خانه بتوانند به این زودی‌ها رنگ آرامش و ثبات وعده داده‌شده را ببینند. با این حال، سران نظامی پاکستان بر این مسئله پافشاری می‌کنند که به جز مناطق صعب‌العبور، باقی قسمت‌های باجور را ایمن ساخته‌اند. طبق گفته آنها تنها راهی که برای طالبان باقی‌مانده این است که دست به عملیات انتحاری بزنند.در حالی که عده‌ای از تحلیل‌گران نظامی از شیوه خشن و اعمال فشار ارتش پاکستان در باجور انتقاد می‌کنند، سران نظامی می‌گویند که این عملیات می‌توانست شدیدتر از این هم باشد؛ یعنی همان روشی که در دره سوات به کار گرفته شد و نتیجه داد.

به گفته آنها مهم‌ترین مشکل ارتش پاکستان این است که نمی‌توانند از مرزها عبور کرده و به پناه‌گاه‌های طالبان در استان کنر حمله کنند. این در شرایطی است که آمریکایی‌ها از پاکستان گله‌مندند که چرا به شورشی‌ها اجازه می‌دهد با عبور از مرز، وارد خاک افغانستان شده و به فعالیت‌های تروریستی خود ادامه دهند. آنها ارتش پاکستان را بابت کم‌کاری در از بین نبردن پایگاه‌های شورشیان در خاک این کشور مسئول می‌دانند. سران نظامی پاکستان نیز که از این موضع آمریکایی‌ها به خشم آمده‌اند می‌گویند: زمانی که عامل اصلی آشوب و ناامنی در آن سوی مرزهاست، برای برقراری امنیت در باجور و مهمند کار دیگری از دست آنها ساخته نیست.

به هر حال استان کنر یکی از کلیدی‌ترین نقاطی است که دسترسی به آن می‌تواند جریان مبارزات را تغییر دهد زیرا بسیاری از شورشیان از جمله فرمانده طالبان دره سوات، احتمالا در این ناحیه مخفی شده‌اند. از این‌رو مقامات پاکستانی نه تنها نیروهای آمریکایی را به ترک کردن پست‌هایشان در نقاط مرزی متهم می‌کنند بلکه افغانستان را نیز به‌دلیل پناه دادن به شورشیان به باد انتقاد می‌گیرند. با اینکه افغان‌ها موضوع پناه دادن به جنگ‌طلب‌های پاکستانی را انکار کرده‌اند اما در حال حاضر شرایطی به‌وجود آمده است که رابطه میان کابل و اسلام‌آباد رنگ بی‌اعتمادی به‌خود گرفته است. همان طور که گفته شد، نظامیان آمریکایی در نقاط مرزی پاکستان و افغانستان علاوه بر حضور در ایستگاه‌های مرزی زمینی، سلاح‌های خودکاری به کار می‌برند که از راه دور، مدت‌هاست وزیرستان شمالی را نشانه گرفته‌اند.

در سال 2010 بیش از 100 حمله هوایی در این منطقه صورت گرفته که در نوع خود جنگی تمام عیار به حساب می‌آید. اما به‌نظر می‌رسد مقامات پاکستانی از زاویه دیگری به ماجرای وزیرستان شمالی نگاه می‌کنند؛ یعنی باوجود اینکه حملات گسترده آمریکایی‌ها علاوه بر گرفتن جان غیرنظامیان و مردم بی‌گناه، استقلال ملی آنها را نیز لگدمال کرده، از طرفی نیز موجب خشنودی آنها می‌شود. سرکوب کردن شورشیان دستاوردی است که ظاهرا برای سران نظامی پاکستان اهمیت فراوانی دارد؛ هرچند برای رسیدن به آن باید بهای سنگینی بپردازند و برایشان بسیار گران تمام خواهد شد.

تایم

کد خبر 126907

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز