فرارسیدن مناسبت‌ها، رمضان باشد یا نوروز، گشایش مدارس باشد یا اعیاد مذهبی، بهانه خوبی برای سرزدن به بازارهای بزرگ است.

بازار سرپوشیده تبریز

بازار بزرگ تبریز هم یکی از اماکن دیدنی ا‌ست که در این ایام جنب و جوشی دو‌چندان دارد؛ بازاری که علاوه بر ویژگی‌های اقتصادی، صفت دیگری را هم از چندی پیش با خود یدک می‌کشد؛ ثبت در فهرست جهانی یونسکو. در تبریز، از هر نقطه شهر، تاکسی‌ها و مسافربرهای شخصی آماده‌اند تا تو را به بازار بزرگ ببرند؛ فقط با گفتن «بازار»، سوار یکی از مسافربرها شده و از خیابان‌های تنگ و قدیمی شهر تبریز وارد ترافیک سرسخت و اعصاب خردکن می‌شوی. در واقع در تبریز، به‌جز مسیر «چایکنار»، سایر مسیرهایی که به مرکز شهر می‌رسند همیشه با ترافیک دست و پنجه نرم می‌کنند. باید دید تبریز که پس از سال‌ها انتظار، چندی پیش با ثبت بازارش در یونسکو جهانی شد، آیا مانند اصفهان یا شهرهای گردشگرپذیر دیگر، امکانات شهری مناسب گردشگران را به‌خود خواهد دید؟

ورودی‌های اصلی بازار بزرگ تبریز در محدوده‌ای بین «راسته کوچه» که خانه مشروطه هم در آن واقع شده و میدان دانشسرا قرار دارد. بازار تبریز هم مثل تمام بازارهای سنتی به شکل تو‌در‌تو ساخته شده است چراکه این معماری در گذشته این امکان را به بازاریان می‌داد که با بستن درهای اصلی، از شرایط نامساعد جوی یا حمله دشمنان در امان بمانند. اگر برای خرید ادویه وارد بازار تبریز شوید و به سراغ مغازه‌های ادویه‌فروشی بروید، از سمت راست‌تان می‌توانید وارد بازار طلافروشان شوید و از سمت چپ‌تان وارد بازار پارچه‌فروشان. وارد بازار امیر (ادویه فروشان) که می‌شوید، گذرگاه‌هایی به پهنای 2‌متر و سقفی با ارتفاع حدود 10‌متر در برابرتان است؛ سقف‌هایی گنبدی که نوری غبارآلود از میان پنجره‌های آنها به زمین می‌تابد، طوری که وقتی در بازار قدم می‌زنید احساس می‌کنید از درون ستون‌های نور عبور می‌کنید و قدم در حوضچه‌های نور می‌گذارید.

از میان همهمه شاد مشتریان خرید عروسی با عروس و دامادهای خجالتی که برای خرید آینه‌و‌شمعدان و سرویس عروس و نقل و نبات به بازار آمده‌اند عبور می‌کنی که عطر ادویه‌ شرقی سرمستت می‌کند؛ عطر ادویه و گل‌های خشکی که در کنار اجناس دیگر، حال و هوای عید و عروسی را در این بازار حفظ می‌کند. انگار اجناس این بازار عطر ادویه و گل را برای همیشه همراه خود به خانه‌ تازه‌عروس‌ها می‌برد. عطر گل‌محمدی و ختمی، گل‌گاوزبان و سنبل‌الطیب، ادویه‌های هندی، دارچین و سماق و ده‌ها بوی گیج‌کننده دیگر تو را به مسیرهای دیگر بازار تبریز می‌کشاند.

از دکان ادویه فروشی سید عطار که از قدیمی‌ترین فروشندگان بازار است و این شغل را از اجدادش به ارث برده، که می‌گذری نوبت به کفاشان می‌رسد؛ کفاشانی که دیگر اجناس‌شان کمتر نشانی از کفش‌های چرمی دست‌دوز قدیم دارد. بعد از آن به بازار فرش‌فروشان می‌رسی؛ مرکزی‌ترین و امن‌ترین نقطه بازار. اینجا تابلو‌های فرش دستباف ابریشمی و قالیچه‌هایی به ظرافت کاغذ در کنار فرش‌های قرمز خرسک که مشتریان پروپاقرص خودش را دارد با طرح‌ها و رنگ‌های زیبا و شگفت‌انگیز خودنمایی می‌کند. این مسیر سرانجام به بازار طلافروشان و ویترین‌های زرد و براق آن می‌رسد؛ جایی که راه بازار، راه خروج را نشان می‌‌دهد.

‌نمونه‌ای از محیط تجاری اسلامی و شرقی

بازار تبریز، بزرگ‌ترین بازار سرپوشیده جهان و یکی از شاهکارهای معماری ایرانی است. این بازار در سال‌1193 هجری قمری بر اثر زلزله ویران شد اما طولی نکشید که به‌همت مردم شهر دوباره پاگرفت.

بازار تبریز به طول یک کیلومتر در سال‌1354 خورشیدی در فهرست آثار ملی ثبت شد. طاق‌ها و گنبد‌های مقرنس بلند آن، سازه‌های آجری به هم پیوسته، آرایش مغازه‌ها و تیمچه‌ها و سراهای بازرگانی در کنار وجود مدارس و مساجد مختلف، این بازار را نمونه‌ای عالی از محیط تجارت و زندگی شرقی و اسلامی ساخته است.

از تاریخ دقیق بنای اولیه بازار تبریز اطلاعی در دست نیست اما بیشتر مورخان و جهانگردانی که از قرن چهارم تا عهد قاجار از تبریز دیدن کرده‌اند، اسناد مهم و مدارک ارزنده‌ای را درباره بازار تبریز به یادگار گذاشته‌اند. وجود مدارس و مساجد تاریخی مهم و معروفی چون مسجدجامع، مدرسه حاج صفر‌علی و مدرسه صادقیه در این بازار نیز گواه دیگری بر اهمیت این مجموعه در طول تاریخ دارد.
آنچه امروز از بازار تبریز باقی مانده، مربوط است به دوره زندیه و قاجاریه؛ یعنی پس از زلزله‌1193 هجری قمری. در زمان عباس میرزا که تبریز ولیعهدنشین شد، سراها و تیمچه‌های تازه‌ای در بازار ساخته شد و در‌نهایت بازاری شد شامل این بخش‌ها: بازار امیر، بازار کفاشان، راسته بازار، بازار حلاجان، یمینی‌دوز بازار، راسته کهنه، بازار حاج‌محمدحسین، بازار مشیر، بازار دلاله‌‌زن بزرگ، بازارچه صفی، بازار امیر‌ابوالحسن، سرای حاج‌رسول، سرای حاج میرزا‌علی‌نقی، تیمچه و سرای شیخ کاظم، تیمچه حاج‌صفر‌علی، تیمچه و دالان میرزا‌شفیع، تیمچه ملک، تیمچه مظفریه و... .

تیمچه حاج صفر‌علی نباتی: این بخش از بازار تبریز را حاج صفر علی‌خویی بازرگان معروف معاصر فتحعلی‌شاه قاجار ساخته است.

تیمچه مظفریه: این تیمچه یکی از زیباترین بخش‌های بازار است که حاج شیخ‌جعفر‌قزوینی تاجر سرشناس دوره ناصرالدین شاه در سال‌1305 قمری آن را ساخت و به مناسبت حضور مظفرالدین میرزا، ولیعهد وقت، تیمچه مظفریه نامگذاری کرد.

بازار امیر: از زیباترین و مهم‌ترین بخش‌های بازار تبریز، بازار، تیمچه و کاروانسرای امیر است که در حال حاضر به یکی از مراکز اصلی تجارت و صادرات فرش و همچنین بورس طلا، جواهر و منسوجات تبدیل شده است. این بازار را میرزا محمدخان امیر نظام زنگنه در سال‌1255 قمری ساخت.

راسته بازار: شاید بزرگ‌ترین و کامل‌ترین بخش بازار تبریز، از نظر تنوع اصناف و اجناس، راسته بازار باشد که چندین سرا و تیمچه را در دل خود جای داده است؛ تیمچه‌هایی مثل خرازان، کفاشان، کلاه دوزان، سراجان، پنبه‌فروشان و بازار شریف‌العلما از این جمله‌اند.

بازار شیشه‌گرخانه: بخش مهمی از بازار است که بین خیابان تربیت و خیابان شهدا قرار دارد. در گذشته این بازار محل تولید و فروش انواع شیشه و بلور بوده است اما امروز اثری از این صنف در آن دیده نمی‌شود.

دالان‌های بازار تبریز: خونی، خان، میانه، شعربافان، میرزامحمد، امیر، حاج ابوالقاسم و حاج رحیم از دالان‌های معروف بازار تبریز هستند.

در مجموع بازار تبریز 20‌راسته و بازار، 35‌سرا، 25 تیمچه، 11‌دالان و حدود 5‌هزار و 500مغازه از 40‌صنف مختلف دارد و می‌توان گفت که این محوطه، جزو معدود مکان‌هایی است که تجارت، مذهب و فرهنگ در یک فضای اجتماعی در کنار هم قرار گرفته‌اند.

نقل بزرگان و جهانگردان

تبریز به‌دلیل قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم و راه ارتباطی شرق و غرب، مرکز مبادله کالاهای کشورهای اروپایی و آسیایی بود و خود نیز بنا به مقتضیات جغرافیایی محصولات کشاورزی بسیاری برای عرضه به گوشه و کنار ایران و جهان داشت. مورخان و جهانگردان اسلامی و خارجی که از تبریز عبور کرده‌اند هریک نکات جالبی درباره بازار این شهر و داد و ستد در آن نوشته‌اند. مقدسی در قرن ‌4‌هجری، شهر و بازار تبریز را به وفور کالا و رواج معاملات مثال زده است و یاقوت حمودی، 2قرن بعد از فراوانی و ارزانی میوه‌هایش گفته است. در نوشته‌های او آمده: زرد‌آلویی بهتر از زردآلودی مشهور تبریز ندیدم که بسیار ارزان هم بود؛ 8 من بغدادی از آن خریدم به نصف حبه زر.

در این شهر همچنین پارچه‌های عبایی، اطلس و سجاده‌هایی تولید و به شرق و غرب صادر می‌شد که شرح آن را نیز زکریا‌بن‌محمد قزوینی نوشته است. پارچه‌های معروف تبریزی در شرح مارکوپولو هم آمده است: بیشتر مردم شهر بزرگ تبریز از راه داد و ستد گذران زندگی می‌کنند. انواع حریر زربافت و سیم بافت و همچنین سنگ‌های گرانبها در این شهر داد و ستد می‌شود.

ابن‌بطوطه هم شرح خود از تبریز و بازار آن را اینگونه آورده است: از دروازه بغداد وارد تبریز شدیم و به بازار بزرگی که بازار غازان نامیده می‌شد رسیدیم که از بهترین بازارهای دنیا بود. هر یک از اصناف و پیشه‌روان در این بازار محل مخصوصی دارند. به بازار جوهریان که وارد شدم چنان جواهرات گوناگونی دیدم که چشمم خیره ماند. غلامانی با جامه‌های فاخر پیش خواجگان ایستاده بودند و جواهرات را به زنان نشان می‌دادند و زنان هم در خرید جواهرات بر هم سبقت می‌گرفتند.

کم‌کم هر چه به قرون فعلی نزدیک می‌شویم به سخنان بیشتری از مسافران اروپایی درباره تبریز بر می‌خوریم. فرستاده پادشاه اسپانیا از میدان‌ها و کاروانسراهای متعدد تبریز گفته و از فروش پارچه‌های ابریشمی و جواهرآلات در بازار شهرسخن رانده است. سرانجام باید از جان کارت رایت، سوداگر انگلیسی نقل کنیم که روزگار غمبار تبریز و به یغما رفتن بازارش را شرح می‌دهد. آنگونه که او ادعا کرده است، پیش از سلطنت شا‌ه‌عباس صفوی، سلطان‌سلیم‌عثمانی در قرن نهم هجری دست‌کم 3‌هزار خانواده هنرمند تبریزی را که در ساخت زره و اسلحه استاد بودند به قسطنطنیه کوچاند. او همچنین از خرابی‌هایی که عثمانی‌ها در این سال‌ها بر تبریز روا کردند نوشته است، اما در ادامه اشاره کرده است که این شهر 200‌هزار نفری، ثروتمند و سرشار از کالاهای مختلف بوده است.

چندی بعد هم تاورنیه، بازرگان فرانسوی، از رونق بازرگانی در تبریز نوشت و بازرگان غربی دیگری به نام شاردن، که در زمان شاه سلیمان صفوی تبریز را دیده بود، از گسترده شدن تجارت این شهر در سراسر ایران، روس، ترکستان، هند و عثمانی گفت. در این بین کادری، جهانگرد ایتالیایی که چندی پس از تاورنیه از تبریز دیدن کرده بود از بازار مسقف آن با گنبد‌های آجری و کاروانسراها و مغازه‌هایی که در کنار مدرسه و مسجد بنا شده‌اند نوشت.

در واقع آنچه از این نوشته‌ها برمی‌آید این است که بازار تبریز را نه معماری و آجرها و گنبد‌های آن، که پایگاه اجتماعی و اقتصادی‌اش حفظ کرده است. سال‌ها پس از نگارش این سفرنامه‌ها و تعریف و تمجیدها، بازار تبریز در یک زلزله شدید ویران شد اما از آنجا که قلب و نبض زندگی در تبریز در آنجا می‌تپید، دوباره احیا شد و به زندگی برگشت... . آن‌قدر زیست تا اینکه امروز که به دوره بازنشستگی رسیده، از او تقدیر و بار دیگر به جهانیان معرفی شود.

کد خبر 116565

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز