سه‌شنبه ۱ تیر ۱۳۸۹ - ۰۷:۵۰
۰ نفر

محمد‌علی آقامیرزایی: همانقدر که دفاع هشت‌ساله ما یک نبرد ویژه بود، گفتن از آن خصوصاً به زبان هنر نیز نیاز به ظرافت‌ها و ویژگی‌هایی خاص دارد.

و ‌‌باید کوشید تا در آثار سینمای دفاع مقدس چنان خون تازه‌ای را به جریان بیندازیم تا یاد آن هیچ‌گاه از جوشش نیفتد و چون فرزند خلفی برای حادثه کربلا همواره زنده و جاوید باقی بماند. ‌

بدیهی است که درصورت بی‌توجهی به اصول جدی و ساده‌انگاری، به سرعت و چنان غیرمنتظره مخاطب خود را از دست خواهیم داد که حتی تصور آن نیز دشوار خواهد بود. ‌‌در زمان جنگ اقتضای زمان این بود که تمام رسانه‌ها و تمام هنرها رنگی از حماسه ‌به‌خود بگیرند که اجبار، این بود و این را زمانه ایجاب می‌‌کرد ‌‌اما پس از جنگ این روند باید قطع شده و یک خیزش فرهنگی عظیم برای تبیین هنر پایداری انجام می‌گرفت که... .

از اینها که بگذریم باید پذیرفت که افسوس خوردن بر گذشته و ‌ای کاش گفتن دردی از ما دوا نخواهد کرد و ما باید با توجه به نوین‌ترین فاکتورها و تازه‌ترین مطالعات برای جبران مافات به میدان وارد شویم. ‌

نشانه‌شناسی سینما رشته‌ای کم و بیش جدید در زمینه مطالعات نظری سینماهاست. ‌‌نشانه‌شناسی یا نقد نشانه‌شناسی، ‌‌فیلم را به‌عنوان یک زبان یا نظام زبانی مرکب از علائم تفسیری که شامل تصویر شاخص‌ و نمادهاست مورد بررسی قرار می‌دهد. ‌‌تصویر، ‌‌بازنمود شیء است. ‌‌شاخص، نشانه‌ای است که نقش کارکردی برای شیء تصویر که در فیلم پیدا شده، ‌‌پیشنهاد می‌کند. ‌‌نماد نشانه‌ای است که معنا یا مفهومی را جدا از معنای ذاتی خود شیء تلقین کند؛ ‌‌مثل صلیب که نماد مسیحیت است، در سینمای دفاع مقدس چفیه و پلاک، ‌‌نمادی از رزمندگان شده است.

‌‌تلاش نشانه‌شناسان در تحلیل فیلم از طریق مطالعه نشانه‌هایش بر این است که معنای خاص و نیز شیوه ارتباطی فیلم را آشکار کنند. ‌‌از سوی دیگر مکتب نشانه‌شناسی ساختاری یا ساختارگرایی به‌گونه‌ای تئوری تحلیل فیلم است که با نقد نشانه‌شناسی به لحاظ رهیافت سیستماتیک آن نسبت به تحلیل فیلم رابطه‌ای تنگاتنگ دارد و «یوری لوتمن» از بنیانگذاران برجسته تئوری‌های امروزین این ‌مکتب است.

‌‌اما باید توجه داشت که ساختارگرایی بیشتر بر دیدگاه‌های فرم‌نگاری تأکید‌‌ دارد تا رهیافت‌های زبان‌شناسی. ‌‌نشانه‌شناسی به همین شیوه اصول ساختارگرایانه گاه در بررسی کامل آثار یک کارگردان سینما برای ردیابی الگوهایی که معنای اجتماعی و فرهنگی را آشکار کند، ‌‌به درک بهتر هنرمند مورد مطالعه می‌انجامد.

‌‌در این معنا ساختارگرایی با نقد مولف و از آنجا با تئوری ژانر (انواع فیلم) ارتباط می‌یابد. ‌‌مثلاً در ژانر دفاع مقدس که در این نوشته مقصود ماست هنرمند مؤلف یا کارگردان مؤلفی مثل حاتمی‌کیا با توجه به نشانه‌شناسی آثارش کاملاً می‌تواند مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا آیندگان از زوایای مختلف با نحوه کار او آشنا شده و ضعف‌های احتمالی را برطرف کرده و با برجسته کردن نشانه‌ها و نمادهای مثبت و قدرتمند در آینده آثار فاخری را در این عرصه خلق کنند. ‌

منتقدان نشانه‌شناس به‌علت توجه حرفه‌ای و اعتقاد به تجزیه و تحلیل متن، ‌‌بیشتر بر فیلم داستانی یا روایتگر تأکید‌‌ دارند و در این راه تکنیک‌های کلاسیک تحلیل متون هنری دانش زبان‌شناسی و نویافت‌های ویژه نشانه‌شناسی سینما را به کار می‌گیرند. ‌

البته باید گفت تمام نتایج پژوهش‌ها و تحقیقات ساختارگرایان به تمامی جدید و ناآشنا نیستند. ‌‌روش‌شناسی‌های اخیر بی‌تردید مدخلی بر این یافته‌ها گشوده‌اند. ‌‌

سهم عمده رهیافت ساختاری و سرچشمه اکثر جاذبه‌هایش در این حقیقت نهفته است که رهیافت‌ یاد شده می‌خواهد مکشوفات کهنه و نو را در شمایی قرار دهد که شناسایی جایگاه و خط و ربط آنها در سطوح گوناگون گستره پژوهشی باشد و هر یک از آثار را، هم به‌صورت مستقل و هم به مثابه جزئی از یک نظام وجودی بزرگ‌تر در نظر گیرد. ‌‌

سهم دیگر این رهیافت آن است که وجود زبان‌های هنر، ‌‌فرهنگ و غیره را امری مسلم می‌‌داند. ‌‌آنها را از زبان‌های طبیعی متمایز می‌کند و به‌دنبال توصیف ترکیب‌بندی زبان‌های هنری، ‌‌چگونگی افاده آگاهی این زبان‌ها را نشان داده و طبیعت، ‌‌یک چنین آ‌گاهی هنری را تشریح می‌کند. ‌

کوتاه سخن، ‌‌در تولد سینمای دفاع مقدس متن، ‌‌پل ارتباطی آموزش و انتقال زبان هنری مناسب است و این متن بستری بسیار پراهمیت به نام فیلمنامه دارد و نشانه‌هایی که در متن نوشتاری فیلمنامه استفاده می‌شود، ‌‌شالوده نشانه‌شناسی سینمایی فیلم‌های گونه دفاع مقدس را تشکیل می‌دهد. ‌

سینما با ما سخن می‌گوید. ‌‌سینما با بسیار صداهایی که دیدگاه‌های متقابل بسیار پیچیده‌ای را تشکیل می‌دهند با ما سخن می‌گوید و می‌خواهد درکش کنیم.

درک سینما و فیلم به چند فاکتور پراهمیت نیاز دارد که چنان‌که قبلاً هم گفتیم یکی از ارکان و پایه‌های اصلی آن فیلمنامه اثر به حساب می‌آید. ‌‌در سینمای دفاع مقدس فیلمنامه‌نویس ابتدا باید درک درستی از نشانه‌های بارز دفاع مقدس داشته باشد تا با استفاده از کارکرد درست و استفاده مناسب از آنها در متن به درک مفهوم پیچیده فرهنگ پایداری به مخاطب یاری برساند؛ ‌‌جدا از نشانه‌های کلیشه‌ای رایج در سینمای دفاع مقدس، یعنی فاکتورهایی مثل پلاک، ‌‌پوتین، ‌‌چفیه، ‌‌خاکریز و... . ‌

همچنین نشانه‌های کلامی در دیالوگ‌ها مثل حاجی، ‌‌سید، ‌‌بسیجی و... ‌شعارهای استفاده شده از سالیان. در این ژانر نشانه‌هایی هم وجود دارد که کمتر استفاده شده‌‌اند و به اندازه تمام نشانه‌های کلیشه‌ای می‌توانند همان مفاهیم را به ذهن مخاطب متبادر سازند. ‌

برای مثال فرهنگ جبهه یک راهنمای خوب به حساب می‌آید که توسط مهدی فهیمی و گروه همراهش تهیه شده و دارای جنبه‌های بسیار زیادی هستند که هنوز چندان که باید از آنها استفاده نشده است. علاوه بر این نظام نشانه‌ای که منجر به معناشناسی ویژه می‌شود، در میان خاطرات بسیار رزمندگان نیز می‌توان عناصری یافت که هم از لحاظ سوژه و هم از لحاظ دستیابی به نشانه‌های ویژه دفاع مقدس فیلمنامه‌نویسان را یاری دهد.

به بیان واضح‌تر فیلمنامه‌نویسی در حوزه سینمای دفاع مقدس باید به سمت تخصصی شدن پیش برود؛ یعنی فیلمنامه‌نویسان دفاع مقدس تنها در این رشته عمیق شوند چرا که دفاع مقدس دریایی است بیکران که به اندازه ثانیه‌ثانیه این 8سال می‌توان از آن دُرّ و صدف و جواهرات گرانبها استخراج کرد.

‌با وجود نهضت خاطره‌نویسی که پس از انقلاب رخ داد و بیش از هزار عنوان کتاب خاطرات شخصی به چاپ رسید، ‌‌این توقع، ‌‌توقع بالایی نیست و کمترین کاری است که فیلمنامه‌نویسان و سینماگران دفاع مقدس می‌توانند انجام دهند؛ ‌‌یعنی اولاً به شکل کلی تاریخ دفاع مقدس را فرا گیرند و از میان این همه خاطره و آثار منتشره در باب دفاع  هشت‌ساله ایرانیان در برابر عراق و تمامی کشورهای استکباری که خود را پشت مترسک صدام مخفی کرده بودند، بهترین‌ها را مطالعه کرده و بر آن متمرکز شده و نشانه‌ها و معناهای جدید از میان آن بیرون کشند و مورد استفاده قرار دهند. ‌‌

همانطور که همه می‌دانید خاطره‌نگاری به شکل نوین را به اروپا نسبت می‌دهند. در ایران نیز خاطره‌نویسی نوین با سفر رجال ایرانی به فرنگ در زمان صفویه و خصوصاً قاجاریه به بعد باب شد، ‌‌اما فقط در میان رجال سیاسی شخص شاهان ( مثل ناصرالدین شاه) و کسانی که خاطراتشان به‌نحوی با تاریخ و سرنوشت این سرزمین گره خورده بود ماند و فقط عده‌ای خاص به این کار روی می‌آوردند. ‌‌ولی بعد از فروپاشی سلطنت پهلوی، ‌‌مردم عادی کوچه و بازار در طول انقلاب و بلافاصله در جنگ تحمیلی خود در رأس اتفاقات تاریخ‌سازی قرار گرفتند که خاطراتشان پربها شد و نهضت خاطره‌نویسی بزرگی ایجاد کرد که این خود خوراک آماده‌ای برای هنرمندان، خصوصاً نویسندگان فراهم آورد. ‌

از این‌رو است که تأکید‌‌ می‌کنیم فیلمنامه‌نویسان دفاع مقدس باید به شکل تخصصی به این ژانر بپردازند. ‌‌چنان که هر یک، ‌خود دارای پشتوانه‌ای غنی از تاریخ و فرهنگ دفاع مقدس هشت‌ساله هستند؛ ‌‌بدین شکل دیگر شاهد نخواهیم بود که فیلمنامه‌نگاری در نگارش یک فیلمنامه اردوگاهی از نشانه‌های فیلم‌های اردوگاهی و فضای اسارت اسیران جنگ‌های جهانی اول و دوم سود ببرد.

‌‌در بخش اسارت نیز جنگ ما با دیگر منازعات رخ داده بر کره خاکی تفاوت بسیار دارد و نحوه تعامل و برخورد بعثیان با اسرای ما مؤید این نکته است و حتماً باید فیلمنامه‌نویسی که می‌خواهد در مورد اسارات و وضعیت اسیران ایرانی بنویسد با وضعیت آنها و نشانه‌ها و معناهای مستند در فرهنگ اسارت ایرانیان آشنا باشد. ‌‌بدین صورت است که می‌توان به‌عنوان محمل مناسب ساخت یک فیلم، از فیلمنامه‌ای غنی آغاز کرد و با ساختاری مناسب خروجی قابل‌قبولی را انتظار کشید.

‌‌در ارتباط هنری، ‌‌همزمان برخورد زیبایی‌شناسی و هم تن در آن زبان باید در تمامی مدت تحقق و انجامشان ویژگی غیرقابل پیش‌بینی خود را حفظ کنند. ‌‌پس اگر می‌خواهیم این ویژگی را همیشه در آثارمان شاهد باشیم باید به شکل تخصصی بر این ژانر پر‌موضوع کار کنیم و چنان دستمایه‌ها و متن‌هایی بنگاریم که هرچه بیشتر به هنر نزدیک شوند. ‌

تأکید‌‌ نشانه‌شناسی این ژانر را نیز در انتها بار دیگر گوشزد می‌کنیم؛ ‌‌یعنی همین شکل که در تحلیل فیلم‌های چارلی چاپلین، ما براساس گریم نمونه‌ای چارلی که جنبه همیشگی داشته و نوعی نشانه برای مخاطبان به حساب می‌آید و از پیش نزد تماشاگران شناخته شده است و همه انتظار آن را دارند رنگ و روغن و گریم و لباس همیشگی، ‌‌شگردهای بازیگری همیشگی، ‌‌موقعیت‌های نمونه‌دار و کنایه‌هایی بر نمونه انسان یگانه در عالم واقع همه اینها ما را قادر می‌سازد تا از وحدت نگارش که می‌توان همچون یک ساختار یکپارچه هنری به آن بنگریم، ‌‌استفاده کنیم.

‌‌باید در فیلم‌های ژانر دفاع مقدس نشانه‌های خاصی وجود داشته باشد که حتی اگر به زمان حال و پس از جنگ نیز پرداخته شود به نوعی با استناد به آن نشانه‌ها بتوانیم تأثیر خاص فرهنگ پایداری را بر مخاطب بگذاریم. ‌

البته قبلاً هم گفتیم که لزوماً نباید از نشانه‌های کلیشه‌ای و دستمالی شده پیشین سود جست ‌و اگر فیلمنامه‌نویس به شکل تخصصی با این ژانر کار کند، می‌تواند نشانه‌های جدید و بدیهی را استخراج و علاوه بر نوآوری، حس نوستالژیک آن 8سال را نیز به بیننده القا کند. ‌
در پایان باید گفت هر قدر از جنگ فاصله می‌گیریم باید انتظار خلق آثار غنی‌تر و پرمحتواتری از آن روزها داشته باشیم. ‌

کد خبر 110212

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز