شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۶:۳۹
۰ نفر

ندا انتظامی: نگاهی به نمایش سیاه‌بازی «عفریته ماچین» نوشته داوود فتحعلی بیگی و به کارگردانی علی یداللهی

نمایش عفریته ماچین همچون دیگر نمونه‌های نمایش سیاه‌بازی بر مبنای داستانی ساده شکل گرفته است که در آن میرزا با دیدن تصویر خواهر خاقان چین دل بر او باخته و به همراه قنبر(سیاه) راهی چین می‌شود تا این دختر را از خاقان خواستگاری کند. در این ملاقات مقرر می‌شود که طلا، دختر زیباروی میرزا نیز به عقد خاقان درآید. در حالی که میرزا با مسائل ازدواج مجدد و دلدادگی طلا و مرد جوانی به نام بیژن دست به گریبان است، هیأتی از چین حرکت می‌کند و به شهر میرزا می‌آید.

قنبر و بیژن که متوجه نیرنگ این گروه برای گسترش استیلای خود می‌شوند با ترفند بازی ترنا پرده از کلاه بزرگ‌تری که قرار بوده بر سر میرزا برود بر می‌دارند.اولین نکته قابل توجه در این نمایش که با کارگردانی علی‌یداللهی شکل گرفته این است که به‌رغم داستانک‌های متعدد و پرسوناژهای زیاد و متنوع در متن، داستان از روند خود خارج نمی‌شود و تماشاگر را در مسیر‌های مختلف درگیر نمی‌کند. کارگردان این نمایش محل وقوع تمام ماجرا‌ها را یک قهوه‌خانه در نظر گرفته است که در آن می‌توان اشخاص متعددی را ملاقات کرد؛ قهوه‌خانه‌دار، پرده‌خوان، نقال، معرکه‌گیر، مرشد، نوازندگان، داروغه، گزمه و خلاصه مردم عادی شهر.

به‌نظر می‌آید مهم‌ترین دلیل انتخاب پرسوناژهای پرتعداد و مختلف نمایش، ایجاد گالری‌ای از هنرهای نمایشی سنتی ایران باشد که با این فرض، باید عفریته ماچین را بسیار موفق ارزیابی کرد چرا که به لحاظ داستانی نیز برای هر یک از این اشخاص کارکردی دراماتیک در راستای پیشبرد نمایش در نظر گرفته شده است. در این نمایش سایه بازی، نقالی و پرده‌خوانی، مارگیری و معرکه‌گیری نیز به اجرا در می‌آید؛ همه اینها در خلق فضای شهری  دردوره‌ای خاص، بهترین نقش را ایفا کرده‌اند.

گرچه متن، چند مکان مختلف را برای وقوع داستان پیش‌بینی کرده اما در اجرا این مکان‌های متفاوت تنها با میزانسن‌هایی ساده که به راحتی تماشاگر آن را می‌پذیرد، تعریف می‌شوند. منزل میرزا در جلوی صحنه تعریف شده وحوضی در وسط صحنه است و روی آن تختی گذاشته شده و سکویی را می‌سازدکه در اجرا نیز کارکرد نمایشی طی مسافت، میدان، میدانچه و تخت حوض را دارد. شهر و روستا، کوچه و برزن، باغ گردو،  کاخ خاقان و...، همه و همه در زمینه دکور قهوه‌خانه شکل می‌گیرند.

نویسنده این نمایشنامه دردل داستانی با ارائه‌های فولکلوریک، اثری انتقادی، اجتماعی و سیاسی خلق کرده است. گرچه ماجرایی به ظاهر عشقی در جریان است اما طمع بیگانگان، فریبکاری و عوام فریبی ایشان و در عین حال ساده‌لوحی عوام‌الناس و دنیا پرستی عمال حکومت در جای‌جای داستان پرداخته شده است تا به همان سادگی قصه‌های شاه پریان، درس وطن دوستی، مبارزه با نفوذ بیگانه و تکیه بر ذکاوت و دانایی جوانان بدهد. این نمایش با پیکان برنده نقد شیرین طنز، گسترش اجناس چینی در کشور، شرکت‌های هرمی و به تاراج‌رفتن سرمایه‌های ملی و باستانی ملت را نشانه می‌گیرد.

قنبر(سیاه) همچون دیگر انواع نمایش سیاه بازی گرچه یک نقش فرعی در داستان اصلی است اما با حضور مستمر و مؤثرش در تمام صحنه‌ها اصلی‌ترین پرسوناژ این نمایش به شمار می‌رود. شیرین زبانی‌ها و نکته‌سنجی‌های او از همان دقیقه اول نمایش خنده بر لب تماشاگر می‌نشاند. پیش از ورود بازیگران به صحنه، به رسم متداول نمایش‌های سیاه بازی، همین شیرین زبانی‌ها، یخ تماشاگر را شکسته و او را به فضای شاد نمایش می‌آورد.حضور زن پوش بر صحنه را باید یکی دیگر از تکنیک‌های نمایش‌های شادی‌آور سنتی برشمرد که در این نمایش نیز استفاده شده است.

گرچه حضور 2بازیگر زن برصحنه پدیده‌ای به‌روز در اینگونه نمایش محسوب می‌شود اما وقتی خاقان چین قرار باشد مردی درشت هیکل را به جای خواهرش به میرزا تحمیل کند، تکنیک زن پوش معنایی دراماتیک و البته طنز پیدا می‌کند.
نمایش عفریته ماچین که پیش از این در سال 1350 به وسیله مرحوم میرلوحی و برای پخش از تلویزیون نوشته و کارگردانی شده بود، توانسته با به‌روزسازی داستانک‌ها و بهره‌گیری از تکنیک‌های اجرایی تئاتر، اثری فولکلور و درعین حال دراماتیک باشد که مخاطب سال 1389 نیز از آن لذت ببرد.

کد خبر 109461

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز