مجموع نظرات: ۰
یکشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۰:۳۶
۰ نفر

«میل به شهرنشینی در میان جامعه به‌حدی رو به افزایش است که در حال حاضر شهرها به‌عنوان مهم‌ترین پایگاه‌های رشد و توسعه بشری و مرکز اصلی تحولات قرار گرفته‌اند.

بنابراین در مسیر دستیابی به توسعه پایدار انسانی، شهر به‌عنوان یک شاخص مهم محسوب می‌شود که رشد و توسعه جامعه در گروی عملکرد مناسب مدیریت آن قرار دارد. به‌عبارت دیگر، رشد و توسعه، هدفی است که از راه مدیریت کارآمد شهری قابل دستیابی است.»

علیرضا دبیر، عضو شورای اسلامی شهر تهران، در گفت‌وگو با شهرنوشت تعریف مدیریت شهری را با این جملات آغاز کرده و در ادامه به 2دسته از مسائل و مشکلات شهرها در وضعیت کنونی اشاره می‌کند.

بخشی از مشکلات به‌خود شهر مربوط می‌شود، مانند مشکلات زیست‌محیطی، رشد بی‌رویه شهر، آلودگی‌ها، فاصله‌های طبقاتی و تفاوت‌های اجتماعی. از سوی دیگر نظام مدیریت شهری ایران در کنار روبه‌رو شدن با این مسائل، درون خود نیز با مشکلاتی مواجه است که ریشه برخی از آنها را می‌توان در ساختار متمرکز دولتی، عدم‌استقلال و توانایی مدیریت شهری، ناهماهنگی‌های عملکردی بین دستگاه‌ها و ارگان‌های مربوط با مدیریت شهری، عدم‌هماهنگی و همسویی با راه‌ و روش‌های جهانی و جدا ماندن از تحولات بین‌المللی یافت.

با توجه به این مسائل، مدیریت شهری در وضعیت کنونی دچار کمبود‌هایی است که امر خدمت‌رسانی را به‌عنوان مهم‌ترین وظیفه مدیریت شهری دچار نقص می‌کند. دبیر در نهایت مدیریت شهری را اینگونه تعریف می‌کند: تلاش در جهت هماهنگ و یکپارچه‌‌‌کردن اقدامات در چارچوب بخش‌های دولتی، سازمان‌های عمومی، جامعه مدنی و دیگر گروه‌ها برای ارائه خدمات بهتر و مناسب‌تر به شهروندان و ایجاد اوضاعی مناسب‌تر در تمامی ابعاد.  عضو شورای شهر در توضیح ویژگی‌های مدیریت یکپارچه شهری، شاخص‌هایی را بر‌ می‌شمارد.

به عقیده او مدیریت یکپارچه شهری نظریه نوینی است که برای حل معضلات کنونی مدیریت شهری در یکی، دو دهه اخیر مطرح شده است. این رویکرد به‌دنبال حل کردن یا کاهش دادن ناهماهنگی و تفرقه‌های موجود در نظام‌های مدیریت شهری است که این هماهنگی از طریق نزدیکی دیدگاه‌ها، یکپارچه کردن سیستم‌ها و عملکردها و کارآمدتر کردن فرایندها به‌دست می‌آید. به این ترتیب مدیریت یکپارچه شهری، نیازمند بهره‌گیری از توان‌ها و فرصت‌های موجود در همه بخش‌هاست؛ از شهروندان و دولت گرفته تا نهادهای غیردولتی، بخش خصوصی و جامعه جهانی.

رسیدن به این هدف، بخشی از حرکت به ‌سمت توسعه پایدار است که با تمرکززدایی از ساختارهای دولتی، بالا بردن توان سازمانی و اصلاحات درون‌سازمانی، تقویت هماهنگی و تعامل سازمان و نهادهای درگیر مدیریت شهری و البته با مشارکت مردمی در سطحی وسیع به دست می‌آید. البته باید در نظر داشت که این رویکرد، شامل یک مدل و روش اجرایی مشخص نیست بلکه فرایندی است که به مرور و براساس ساختارهای هر جامعه می‌تواند به‌ شکلی متفاوت اجرا و پیاده‌ شود و مدیریت مطلوب شهری را به‌وجود بیاورد.

مدیریت مطلوب شهری ویژگی‌های مخصوص به‌خود دارد. دبیر در توضیح این ویژگی‌ها می‌‌گوید: وقتی می‌گوییم مدیریت مطلوب شهری و با واژه‌ای مثل «خوب» یا «مطلوب» برای آن ارزشگذاری می‌کنیم، در واقع منظور ما رسیدن به معیار‌هایی است که برای هدف اصلی مدیریت شهری، مطلوب و ارزشمند به حساب می‌آید.

این واژه که با بررسی‌های سه دهه اخیر در ساختارهای حکمرانی و مدیریتی کلان رواج پیدا کرده، مشخصاتی مثل شفافیت، کارآمدی، تمرکززدایی، پاسخگویی و شهروند مداری را در بر می‌گیرد. مسلما این نقطه ایده‌آل با یک فرایند تدریجی به‌دست می‌آید که باید براساس فرصت‌ها و ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ما، این فرایند تنظیم و تدوین شود. این شاخصه‌ها دقیقا عواملی هستند که در دین مبین اسلام به دفعات بر آنها تأکید شده و از وظایف مدیران و حاکمان در قبال مردم محسوب شده است.

حرکت به‌سوی این نقطه مطلوب نیازمند اقدامات وسیعی در ساختارهای قانونی، مدیریتی و فرایند‌های حاکم بر مدیریت شهری کشور است که نقطه شروع آن را می‌توان واگذاری اختیارات بیشتر و بالا بردن توانایی مدیریت شهری در کنار توجه به امر شهروندمداری دانست. او مدیریت شهری تهران را نیز با مجموعه‌ای گسترده از وظایف روبه‌رو دانسته و می‌گوید: تأثیرات این وظایف را باید فراتر از حوزه‌های شهری تهران در قالب منطقه و حتی کل کشور بررسی کرد.

از عواملی که در این زمینه می‌توانند نقش مهمی در رسیدن به مدیریت مطلوب شهری در تهران ایفا کنند باید به استقلال عملکردی، سیستم درآمد پایدار، ثبات مدیریت شهری، توانمندی نیروی انسانی، تقویت نهادهای هماهنگ‌کننده سازمان‌ها و ارگان‌های درگیر مدیریت شهری و همچنین بهره‌گیری از مشارکت شهروندان اشاره کرد. چالش‌های مدیریت شهری تهران در 3سطح محلی، ملی و فراملی می‌تواند طبقه‌بندی شود که هر کدام از آنها تأثیرات پیچیده‌ای بر فرایندهای مدیریتی خواهند گذاشت. در یک‌ قرن اخیر، تهران به‌عنوان بزرگ‌ترین شهر کشور، برتری خود را بر ساختارهای سیاسی، اداری، اقتصادی و اجتماعی کشور گسترش داده است.

این عضو شورای شهر، دستیابی به مدیریت یکپارچه شهری در ایران را نیازمند تعریف و تدوین چارچوب‌های قانونی در ساختار کلان کشوری و واگذاری اختیارات به مدیریت شهری دانسته و می‌گوید: در گام بعدی هم بهره‌گیری از مشارکت شهروندان و حرکت برای مدیریت مشارکتی و استفاده از توان بخش خصوصی در زمینه سرمایه‌گذاری‌های شهری ضروری است. در کنار این حرکت‌ها، اقدامات دیگری مانند اصلاحات درون‌سازمانی و توانمند کردن جامعه، مسیر مدیریت یکپارچه شهری را هموار می‌کند. ذکر این نکته ضروری است که در این مسیر شوراهای اسلامی شهر به‌عنوان نماد مشارکت مردم در امر مدیریت شهری همچون عنصری کلیدی و پیوند‌دهنده در همه زمینه‌ها محسوب می‌شوند.

ارتقای جایگاه و نقش شورای اسلامی شهر می‌تواند به ایجاد ساختارهای مردم‌سالار در عرصه‌های شهری کمک کند. او همچنین به تجربیات مفید چند سال گذشته اشاره می‌کند  و اینکه مدیریت یکپارچه شهری بر پایه هماهنگی بین نهادها و سیاستگذاری هدفمند می‌تواند کمک مؤثری در شناسایی و حل منطقی مسائل شهری باشد. این وضعیت بیش از سایر تلاش‌ها به افزایش و توسعه خلاقیت می‌انجامد تا شهری پایدار و در نتیجه کشوری پایدار داشته باشیم.
مدیریت به ‌معنای انجام درست کار از طریق و با مشارکت دیگران است.

پس چه به‌طور عقلانی و چه به‌صورت شهودی ملاحظه می‌شود که پایه اصلی همه مباحث مدیریتی، انسان‌ها هستند. ممکن است در جایی تکنولوژی، ساختار و امکانات همگی در حد عالی باشند اما آن کارایی و تأثیری را که باید، نداشته باشند چون نیروی انسانی توان به‌کارگیری آنها را ندارد. من در گذشته خویش و با تجربیاتم از حضور در شورای شهر با پوست و استخوان این واقعیت را دریافته‌ام که شرط اول هر موفقیتی وجود افراد توانا در زیرمجموعه است.

او استفاده از سیستم بلیت الکترونیکی را مثال خوبی در توضیح این نکته دانسته و می‌گوید: در این مورد انصافا تسهیلات مناسبی در نظر گرفته شده که بر پایه فناوری اطلاعات بنا شده، اما اگر شهروندان ما در استفاده از این سیستم احساس غربت و ناآشنایی داشته باشند  یا دانش استفاده از آن را نداشته باشند، غیرقابل استفاده خواهد بود. اکنون مبحث ما مدیریت یکپارچه در سطح شهر است.

با مرور ادبیات در حوزه توسعه انسانی، سازمانی و اجتماعی سعی خواهیم کرد متغیرهایی که منجر به یکپارچه‌سازی می‌شود را از جنبه نیروی انسانی تقویت کنیم. به عبارت دیگر با توانمند کردن نیروی انسانی، سازمانی توانمند خواهیم داشت. سازمان توانمند می‌تواند در مدیریت یکپارچه شهری نقش سازنده و اثربخش داشته باشد. من در قالب تلاش‌هایی که انجام می‌دهم به این نتیجه رسیده‌ام و باور دارم که با توانمندسازی نیروی انسانی درون مدیریت شهری و گروه‌های ذی‌نفع می‌توان مدیریت یکپارچه شهری را تحقق بخشید.

کد خبر 108567

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار شهری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز