شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۹ - ۰۵:۳۷
۰ نفر

سعید مروتی: سینمای ایران در سال89 شروع خوبی را تجربه نکرد. اگر نگاهی به فروش فیلم‌های روی پرده بیندازیم، می‌بینیم که در مقایسه با سال‌های گذشته تا چه حد با افت مخاطب مواجه بوده‌ایم.

 البته هیچ فیلمی در اکران اول بهار شکست مطلق نخورده ولی واقعیت گیشه چنان که باید و منطبق با پیش‌بینی‌ها و انتظارها نیز نبوده است. یکی، ‌دو فیلم (مشخصا«پوپک‌و مش‌ماشا‌الله» و «تسویه‌حساب») فروش نسبتا قابل قبولی دارند و فیلم جدید یکی از مهم‌ترین‌های دفاتر تولید سینمای عامه‌پسند ایران کارکردی ناامید‌کننده داشته است. «سلام‌برعشق» می‌خواهد ترکیبی باشد از یک فیلم اجتماعی با موضوع سرقت و اثری کمدی- موزیکال، که در میانه‌های فصل‌های جدی تماشاگر را سر ذوق بیاورد! نتیجه فیلم بلاتکلیفی‌ای است که تماشاگر اعتنای چندانی به آن نکرده است.

پس از بازسازی ناکام «سازش»، متوسلانی در «آقای هفت‌رنگ» فرح‌بخش شکستی دیگر را تجربه کرده است؛ فیلمی که بدنه داستان‌اش از یک فیلم قدیمی خارجی (روزگاری که دزد بودم با بازی آلن‌دلون) گرفته شده و احمد‌ پورمخبر و خوانندگی و مزه‌پرانی در سکانسی طولانی احتمالا از ترس شکست‌ تجاری به آن اضافه شده و البته نام فیلم هم از یکی از محصولات پیش از انقلاب گرفته شده است. فرح‌بخش با بیش از 2دهه تجربه موفق در ساخت فیلم‌های پرمخاطب در کنار کارگردان جوان و تازه‌نفسی که فیلم قبلی‌اش «بی‌وفا» را منتقدان اثری خوش ساخت نامیده بودند، با استفاده از امین‌حیایی،  نیکی‌کریمی و الناز‌شاکردوست، نتوانست انتظارها را برآورده سازد.

کسانی که ساختار ضعیف سلام‌برعشق را دلیل فروش پایین‌تر از حد انتظار می‌دانند آدرس غلط می‌دهند.وقتی «دوخواهر» و «زندگی شیرین» در تهران و شهرستان‌ها می‌فروشند و جزو صدرنشینان جدول گیشه در سالی که تازه به پایان رسیده، می‌شوند، نمی‌شود گفت تماشاگر به تماشای فیلم زیراستاندارد نمی‌نشیند. از سوی دیگر گفته می‌شود مخاطب به مضامین ملتهب و سوژه‌هایی که به نوعی خط قرمزها را به چالش می‌کشند علاقه‌مند است. در این مورد نیز نمی‌توان حکم صادر کرد مثال بارزش نیز تسویه‌حساب میلانی است که گرچه میان دیگر فیلم‌ها فروش قابل قبولی دارد ولی در مجموع نتوانسته پاسخگوی انتظارها باشد؛ فیلمی که با سوژه‌ انتقام‌گیری زنان بزهکار از مردان و حضور انبوهی بازیگر پولساز و شناخته شده، فروش متوسطی دارد.

در این میان وقتی پوپک‌و مش‌ماشاالله بیشتر از همه فیلم‌های روی پرده می‌فروشد می‌توان گفت که هنوز هم کمدی‌های سرخوشانه بیشتر از هر ژانر‌دیگری موردتوجه مخاطب قرار می‌گیرند. هرچند قرارگرفتن کارگردان «شب‌های روشن» که سال گذشته فیلم متفاوت «صداها» را روی پرده داشت در پشت دوربین پوپک‌و مش‌ماشاءالله از بحرانی حکایت دارد که کارگردانان خوش‌فکر را نیز وادار به کنار آمدن با قواعد سینمای عامه‌پسند می‌کند. موتمن در گفت‌وگوهایش تاکید کرده که دوست داشته اثبات کند توانایی ساخت فیلم پرفروش‌ را هم دارد. این مسئله حالا با پوپک‌و مش‌ماشاالله اثبات شده ولی موتمن خود نیز خوب می‌داند که دوستداران آثارش ساخت چنین فیلم‌هایی را از او برنمی‌تابند.

در عوض عبدالرضا‌کاهانی با «هیچ» گام‌بلندی نسبت به فیلم متوسط «بیست» برمی‌دارد. در شرایطی که سینمای اجتماعی به دلایلی متعدد و متنوع چندان امکان حضور پررنگ ندارد،‌ چهارمین ساخته کاهانی یکی از نمونه‌های قابل‌توجه اجتماعی‌نگری در سینمای ایران است. فیلم فاقد گروه سینمایی است و در سینماهای آزاد اکران شده و فروشش پایین‌تر از بقیه کارهای روی پرده است و البته از ابتدا هم کسی توقع فروش فوق‌العاده‌ای را نداشت. هیچ اما شاید تنها فیلم در حال اکران باشد که مخاطب را کاملا با خود درگیر می‌کند.

«طهران، تهران»  فیلمی اپیزودیک است که در دو مسیر متفاوت  حرکت می‌کند. «طهران:روزهای آشنایی» سرزنده و امیدبخش است و «تهران: سیم‌آخر» معترض و تلخ. فیلم دو نگاه متفاوت به تهران را از دید دو فیلمساز از دو نسل به نمایش می‌گذارد. در مجموع فیلم با رویکرد ارائه تصویری اسنادی از پایتخت، می‌تواند به عنوان تجربه‌ای مغتنم موردتوجه قرارگیرد. بدیهی است که طهران، تهران و هیچ به عنوان نمایندگان سینمای جدی و متفاوت،‌چندان روی گیشه حساب بازنکرده باشند.

در مورد فروش فیلم‌ها البته باید گران شدن بلیت سینماها را نیز لحاظ کرد. مروری برفروش سینماها در روزهایی که بلیت سینما به صورت نیم‌بها به فروش می‌رسد، نشان‌دهنده این نکته است که گران شدن بلیت (دست کم در مقطع فعلی) برای مردم خیلی
 قابل هضم نیست. حتی اگر باتوجه به نرخ تورم، چاره‌ای جز افزایش قیمت بلیت سینماها وجود نداشته باشد و گفته شود که این را هم باید در کنار گرانی‌های دیگر توجیه کرد.

از سوی دیگر و در بخش تولید می‌توان به ساخته نشدن بسیاری از پروژه‌هایی اشاره کرد که سال گذشته پروانه ساخت گرفتند؛ پروژه‌هایی که تنها برخی از آنها مانند «مقصد» بیضایی و «تبعید سایه‌ها»ی کیمیایی به واسطه شهرت و اعتبار کارگردانانشان، ساخته نشدنشان مورد توجه رسانه‌ها قرارگرفته است.

شاید همین مسئله باعث شد تا مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی از تاکید معاون امورسینمایی بر تامل بیشتر در صدور پروانه ساخت‌ها، خبر دهد و مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی نیز از سختگیری در مورد فیلم‌های نازل و سطحی بگوید؛ اتفاقی که باید دید در طول سال چگونه اجرایی می‌شود. در شرایط فعلی و در طول این چند ماه،‌روند تولید کمدی‌های نازل همچنان به قوت گذشته ادامه داشته و البته در کنارش پروژه‌های عظیمی نیز در حال تولید است که درصد کمی از تولیدات سالانه را تشکیل می‌دهد؛ فیلم‌هایی که برخی از آنها باوجود پرهزینه‌ بودن بدون مشارکت دولت ساخته می‌شوند.

درویش «روز رستاخیز» را درباره ماجرای کربلا می‌سازد و مجیدی‌ هم می‌خواهد کودکی پیامبراکرم(ص) را به تصویر بکشد. خبر ساخت فیلم جدید مجیدی در حالی سال گذشته منتشر شد که اخیرا مدیرکل اداره نظارت تاکید کرده که این اداره کل در جریان این فیلم قرارندارد. سجادپور تاکید کرده در مورد فیلم مجیدی باید روال قانونی طی شود.

همچنین رابطه خوبی نیز میان معاونت سینمایی و خانه سینما وجود ندارد. نمود این مسئله را می‌توان در نشست خبری مدیرعامل خانه سینما که هفته گذشته برگزار شد مشاهده کرد؛ جایی که محمدمهدی عسگر‌پور صراحتا گفت تعامل مناسبی میان خانه سینما و معاونت سینمایی وجود ندارد و دامنه این شکاف میان دو نهاد مهم و تأثیرگذار سینمایی تا آنجا گسترش یافته که از مسئله بیمه هنرمندان گرفته تا پرداخت‌نشدن بخشی از بودجه خانه سینما، شیوه حضور (یا در واقع عدم حضور) نماینده خانه سینما در شورای پروانه ساخت و در کل به بازی گرفته‌نشدن این نهاد صنفی در تصمیم‌گیری‌های کلان را شامل می‌شود. از این منظر می‌توان گفت در دوران مدیریت جعفری‌جلوه شاهد شرایط به‌مراتب مطلوب‌تری بودیم. به خصوص 2سال پیش که در نهایت و با وجود محافظه‌کاری جلوه و تیم همراهش، چند فیلم فاقد پروانه نمایش در جشن دوازدهم سینمای ایران به نمایش درآمده و اتفاقا یکی از آنها («خاک آشنا»ی فرمان‌آرا) چند جایزه اصلی را نیز از آن خود کرد.

در حالی که شمقدری و گروهش در طول این چند ماه کوشش‌هایی برای ایجاد تعامل با سینماگران کرده‌اند، این شکل رابطه با مدیریت خانه سینما حکایت از تداوم اختلافاتی دارد که قبلا میان شمقدری و سجادپور به عنوان اعضای هیأت اسلامی هنرمندان با عسگرپور وجود داشت و حتی کمی پیش از انتصاب شمقدری به عنوان معاون سینمایی، مناقشات تندی نیز میان سجادپور و عسگرپور رخ داد. هرچند همان‌طور که عسگرپور نیز اشاره کرده در گذشته نیز روابط چندان خوبی (جز در یک مقطع چندساله) میان دولت و جامعه اصناف سینمایی کشور برقرار نبوده است.

در شرایط فعلی به نظر می‌رسد که هرکس مسیر دلخواه خود را طی می‌کند. هیأت مدیره خانه سینما نشست رسانه‌ای برگزار می‌کند و به تشریح برنامه‌های خود در سال89 می‌پردازد و این هفته هم قرار است جواد شمقدری در دیدار با سینمایی‌ها برنامه‌های خود برای سال جاری را رسانه‌ای کند.شمقدری در حالی می‌خواهد سیاست‌های سینمایی سال89 را تشریح کند که این روزها دوباره از سوی برخی هم‌طیفان سیاسی خود مورد فشار قرار گرفته است.

برخی رفع توقیف از فیلم‌ها را مهم‌ترین دستاورد معاون امور سینمایی دولت دهم می‌دانند ولی در روزهای گذشته این مسئله در برخی تریبون‌های سیاسی و مذهبی چالش‌هایی را برانگیخته است؛ مانند اعتراض شدیداللحن حجت‌الاسلام احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد به سیاست معاونت سینمایی در خصوص رفع توقیف از برخی فیلم‌ها که البته پاسخگویی شمقدری و وزیر ارشاد را نیز در پی داشت.شاید تعویق اکران «صدسال به این سال‌ها» که قرار بود پس از «به رنگ‌ رغوان» روی پرده بیاید از پیامدهای همین مخالفت‌ها باشد.

سینمای ایران در روزهای پایانی اولین ماه سال89، همچنان آبستن حوادث تازه است.

کد خبر 105219

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز