گروه حوادث: 3 خواهر برای رسیدن به ارثیه پدری تصمیم شومی گرفتند

آنها قصد داشتند با کمک دخترخاله خود، پدر و مادرشان را به قتل برسانند تا از این طریق به ارثیه میلیونی دست پیدا کنند اما عذاب وجدان خواهر کوچک‌تر باعث شد این راز شوم برملا شود.

دختر جوان تصمیمش را گرفته بود؛ او می‌خواست هر طوری شده پدر و مادرش را در جریان حادثه شومی که قرار بود تا چند روز دیگر برایشان اتفاق بیفتد، قرار دهد؛ برای همین صبح نخستین روز فروردین، راهی خانه پدری‌اش شد تا خود را از عذاب وجدانی که دچار آن شده بود، رها کند.

«ما نقشه قتل شما را کشیده‌ایم و اگر به ویلای شمال بروید، کشته می‌شوید.» این نخستین جمله‌ای بود که دختر 20 ساله با ترس و لرز نزد پدر و مادرش به زبان آورد. او که نمی‌خواست پدر و مادرش را به خاطر زیاده‌خواهی خود و خواهرانش از دست بدهد در مقابل دیدگان وحشت‌زده آنها ادامه داد: مدت‌‌ها بود که من و خواهرانم از اینکه شما به‌رغم ثروت زیادی که دارید، پولی به ما نمی‌دهید ناراحت بودیم؛

برای همین یک روز ماجرا را با دخترخاله‌مان در میان گذاشتیم و از او خواستیم برای حل این مشکل کمکمان کند. او هم گفت که حاضر است در ازای دریافت پول، با همدستی شوهرش این مشکل را حل کند.

وقتی ما موافقت کردیم، دختر خاله ماجرا را با شوهرش در میان گذاشت. بعد هم قرار شد زمانی که شما برای تعطیلات عید به ویلای شمال می‌روید، دخترخاله‌مان و شوهرش یک نفر را اجیر کنند تا شما را روز دوم عید به قتل برساند. من و خواهرانم با این نقشه موافقت کردیم اما از همان روز من دچار عذاب وجدان شدم.

حاضر نبودم شما را از دست بدهم. از طرفی خواهرهایم گفته بودند که این راز باید فقط بین خودمان بماند و حتی به شوهران‌مان هم از این نقشه چیزی نگفته‌ بودیم. سرانجام بعد از اینکه حسابی با خودم کلنجار رفتم، تصمیم گرفتم که شما را در جریان این نقشه قرار دهم.

حرف‌های دختر خانواده آنقدر تکان‌دهنده بود که زوج میانسال را حسابی شوکه کرد. آنها باورشان نمی‌شد که دخترانشان چنین نقشه شومی را برای کشتن آنها طراحی کرده باشند، اما وقتی مطمئن شدند که حرف‌های او صحت دارد و دخترها با همدستی دخترخاله خود نقشه قتل آنها را طرح کرده‌اند، تصمیم گرفتند این نقشه را ناکام بگذارند.

شکایت

صبح هشتمین روز فروردین بود که مرد 60 ساله‌ نزد بازپرس شعبه اول دادسرای ناحیه 2 تهران رفت تا از کسانی که نقشه قتل او و همسرش را طرح کرده بودند شکایت کند.
این مرد به بازپرس پرونده گفت: شغلم آزاد است و در طول سال‌ها تلاش توانسته‌ام از وضعیت مالی خوبی برخوردار شوم.

نخستین روز عید، وقتی دخترم به خانه‌ام آمد و گفت که او و خواهرانش فریب دخترخاله خود را خورده و توطئه شومی برای من و همسرم طراحی کرده‌اند، حسابی غافلگیر شدم. باورم نمی‌شد که آنها قصد جان ما را کرده باشند. درحالی‌که دخترم اصرار می‌کرد که ما به شمال نرویم اما عصر همان روز به همراه همسرم به سمت ویلایم در شمال حرکت کردیم.

در بین راه با دخترانم تماس گرفتم و به آنها گفتم که از ماجرا اطلاع دارم. آنها ابتدا موضوع را انکار کردند اما وقتی فهمیدند از همه چیز اطلاع داریم گفتند فریب دختر‌خاله‌شان و همسر او را خورده‌اند. برای همین تصمیم گرفتم از دختر خاله و شوهرش به خاطر طراحی این نقشه شکایت کنم.

اعتراف به جرم

بعد از اظهارات این مرد، دستور بازداشت دخترخاله و همسر وی صادر شد. با ارسال پرونده به اداره 16 پلیس آگاهی تهران، ماموران راهی خانه این زن و همسرش شدند و آنها را دستگیر کردند. درحالی‌که زوج جوان مدعی بودند حرف‌های شاکی دروغ است و آنها از ماجرا خبر ندارند، ماموران، دختران شاکی را مقابل آنها قرار دادند و به این ترتیب زن جوان مجبور به اعتراف شد.

او گفت: در یکی، دو سال اخیر هر وقت که دخترخاله‌هایم را می‌دیدم، آنها از سختگیری پدر و مادرشان گلایه می‌کردند و اینکه پدرشان ثروت زیادی دارد اما به آنها توجه چندانی نمی‌کند. برای همین دنبال راه چاره می‌گشتند تا اینکه اواخر سال گذشته گلایه‌های آنها به اوج رسید و از من و شوهرم خواستند برای اینکه پدر و مادرشان را از سر راهشان برداریم به آنها کمک کنیم.

وی ادامه داد: بعد از درخواست دخترخاله‌هایم، شوهرم با آنها قرار گذاشت در روز دوم عید، یعنی وقتی خاله‌‌ و شوهرخاله‌ام به ویلایشان در شمال کشور می‌روند، آنها را به قتل برسانند. برای این کار قرار شد که دخترخاله‌هایم کلید ویلا را به من بدهند تا من آن را در اختیار همسرم قرار دهم. همسرم نیز قرار بود با اجیر کردن یک نفر، کلید را به او بدهد تا نقشه قتل زوج میانسال را عملی کند.

اظهارات این زن در حالی بیان می‌شد که همسر او نیز مدعی بود: در ازای کاری که قرار بود من و همسرم برای دختران شاکی انجام دهیم، آنها هم قبول کردند سفته‌ای به ارزش 500 میلیون تومان به همراه 5/1 میلیون تومان پول نقد به من بدهند تا پس از جنایت بتوانم از سهم‌الارثی که به آنها می‌رسد، پولم را بگیرم اما دختر کوچک شاکی باعث شد این نقشه لو برود.

درحالی‌که دختران شاکی انگشت اتهام را به سوی دختر خاله و شوهرش نشانه رفته بودند، در مقابل آنها نیز مدعی بودند که این خود دختران شاکی بودند که چنین تصمیمی داشتند، به همین دلیل بازپرس پرونده بعد از صدور دستورات قضایی، پرونده را برای تکمیل تحقیقات و کشف حقیقت در اختیار کارآگاهان پلیس قرار داد.

انگیزه: طمع

سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت: از آنجا که شاکی مدعی است امکانات رفاهی خوبی در اختیار دختران خود قرار داده، صرف‌نظر از اینکه پیشنهاد اولیه این جنایت از طرف چه کسی مطرح شده، به‌نظر می‌رسد که ضعف اعتقادی علت اصلی چنین تصمیم وحشتناکی است.

وی ادامه داد: توجه بیش از حد به مسائل مادی، می‌تواند هر اتفاق ناخوشایندی را به همراه داشته باشد. در این پرونده نیز طمع و کمرنگ شدن وابستگی‌های عاطفی و خانوادگی یکی از دلایل اصلی طرح چنین نقشه شومی بود اما خوشبختانه با اطلاع بموقع دختر کوچک خانواده، این نقشه ناکام ماند و از شکل‌گیری یک جنایت سیاه آن هم در ایام نوروز جلوگیری شد.

کد خبر 104647

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز