همشهری‌آنلاین: مراسم افتتاحیه نمایش یک صبح ناگهان در تماشاخانه ایرانشهر با حضور جمع کثیری از هنرمندان و مدیران فرهنگی برگزار شد.

نمایش یک صبح ناگهان، به نویسندگی و کارگردانی حسین پاکدل با حضور سید محمد بهشتی، پری صابری، ابراهیم اثباتی، صدیق تعریف، مهدی تقی‌نیا، صمد چینی‌فروشان، فاطمه معتمد آریا، مرضیه برومند، علی جعفریه، بهاره رهنما، نگار اسکندرفر، محمد اسکندری، مجید مظفری، نظام الدین کیایی، اکبر عالمی، سیف‌الله صمدیان، علی رهبر، قاسم اشرفی، ابراهیم حقیقی، علیرضا رئیس‌دانا، پدرام سلطانی، مرتضی کاظمی، کامبیز درم‌بخش، بهار ارجمند، مانا استاد محمد، بهنوش طباطبایی، احسان دل‌آویز، مسعود پاکدل، حسن پورشیرازی، فخرالدین انوار، عباس کامرانی و بسیاری دیگر از هنرمندان و اساتید و مدیران فرهنگی در تالار استاد سمندریان به اجرا درآمد.

در اين مراسم قبل از به صدا در آوردن زنگ نمايش توسط سید محمد بهشتي، وي و حسين پاكدل به ايراد سخنراني پرداختن كه در زير مي‌خوانيد:

  • سید محمد بهشتي:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عرض می‌کنم خدمت دوستان عزیز. من به دلایلی خیلی فرصت دیدن تئاتر نداشتم. کم تئاتر رفتم ولی هر موقع به تئاتر رفتم لذت بردم. تقریباً هیچ موقع نبوده‌است که به دیدن نمایشی بروم و برایم تبدیل به خاطره‌ای دلنشین نشود. از این جهت به عنوان یک دوستدار تئاتر صحبت می‌کنم نه به عنوان کسی که نسبت پر رنگ‌تری را ادعا بکند.

دونکته راجع به ذات خود تئاتر می‌توانم بگویم اگر غلط بود مرا هو نکنید. ما در فرهنگ خودمان برای این که فهمی پیدا کنیم نسبت به هر موضوع بنا به سابقه فرهنگی‌مان با روش مختص خود عمل می‌کرده‌ایم. این را از منظر میراث فرهنگی عرض می‌کنم. شیوه ما این بوده که سعی می‌کرده‌ایم برای شناخت و فهم هر موضوع، با آن موضوع تقرب پیدا کنیم. این یک نوع تجانس ایجاد کرده است.

جالب است که این شیوه در نمایش ما هم بوده است. شما وقتی به تعزیه نگاه می‌کنید همین است. یعنی معلوم نمی‌شود چه کسی بازیگر است و چه کسی مخاطب. چه در تعزیه‌هایی که در عزای سیدالشهدا (ع) برگزار می‌شود و چه انواع دیگر تعزیه. به هر شکل این نوع نگاه یک موقعیت دراماتیک بوجود می‌آورد. صورت دیگر آن مثلاً سفره ایرانی است. ما دور سفره می‌نشینیم؛ و این تقرب پیدا کردن است. در فرهنگ غربی برای شناخت پیدا کردن نسبت به هر موضوعی آن را حتماً از بیرون می‌نگرند. تأکید می‌کنم که در اولی می‌گویم فهم و در دیگری می گویم شناخت.

این‌جا برای فهم، تقرب پیدا می‌کنند و آن‌جا برای شناخت آن را از بیرون نگاه می‌کنند. این نگرش تئاتر را بوجود می‌آورد. تئاتری که یک ضلع از فضا و یا اطاق را برمی‌دارد یا حذف می‌کند و به ما اجازه می‌دهد از بیرون به موضوع نگاه کنیم. این هم کیفیتی از دریافت موضوع است.

ما در تعاملی که در طول تاریخ با تمام جهان داشته‌ایم، آغوشمان برای برای دریافت همه تجربیات بشری باز بوده است و این روش را داشته‌ایم که هر تجربه‌ای را از گوشه جهان بیاوریم و از هاضمه خود عبور دهیم و ایرانی بکنیم. همین موضوع یعنی تئاتر را هم تلاش کرده‌ایم و یا می‌کنیم چنین کنیم. تلاش داشته‌ایم خواسته و یا ناخواسته، آگاهانه و یا ناخوآگاه از هاضمه خود عبور داده و بچشیم. و این یعنی شناخت پیدا کردن.

فکر می‌کنم تجربه آقای پاکدل هم از این جمله است. نکته دیگر این که در تجربه بازیگری شیوه‌ای آموزش داده می‌شود به بازیگر که یک وقت می‌گویند باید از حسی به ژستی برسد و اگر نشد از ژستی به حسی برسد. با اتکا به این نکته و به عنوان یک فرض پس نسبتی وجود دارد بین تئاتر و مدنیت. زمانی که مدنیت اوج بگیرد تئاتر رونق پیدا می‌کند و زمانی هم که تئاتر رونق پیدا کند مدنیت اوج می‌گیرد.

من نمی‌دانم امروز چه روزی است؛ آیا در اثر اوج مدنیت تئاتر ما دچار جوش و خروش است یا در اثر جوش و خروش تئاتر است که در حقیقت تمنای مدنیت دارد اوج می‌گیرد. هر کدام که باشد به نظر من امر مبارکی است. من به سهم خودم بسیار خوشحال هستم که در این مراسم حضور دارم و از شما می خواهم تعارفات آقای پاکدل را خیلی جدی نگیرید چون خود ایشان یک سرمایه و ثروتی است که کسی پیدا نشده که بگوید، من از این فرصت استفاده کرده و این را اعلام می‌کنم.

  • صحبت‌های حسین پاکدل:

بنام خدا
بنده خیر مقدم می‌گویم خدمت تمامی دوستان و هنرمندان ارجمند. از این که دعوت ما را پذیرفتند و در شرایطی که جابجایی و به موقع رسیدن در تهران بسیار سخت شده است همه به موقع در مراسم حضور دارند. از جناب بهشتی هم سپاسگذارم که محبت کردند آمدند تا زنگ افتتاح نمایش را بزنند.

من حرف زیادی نمی‌زنم چون معتقدم هر حرفی هست باید روی صحنه و از زبان نمایش گفته شود. من خود را شاگرد جناب سیدمحمد بهشتی و فخرالدین انوار می‌دانم. خودم را عضو کوچکی از نسلی می‌دانم که با جد و جهد زیاد معمار فرهنگ و هنر بخصوص بعد از انقلاب بودند و اگر نبود تلاش و پشتکار این بزرگان وضع ما می‌توانست شکل دیگری باشد. به سادگی و راحتی می‌توانستیم تئاتر، سینما و موسیقی نداشته باشیم. به همین راحتی و سادگی می‌توانست نباشد.

چون ما عادت غریبی در قانونی کردن رفتارهای غلط و ناپسند داریم. ما مدیون بزرگانی هستیم که راه هنر را باز کرده و گذرگاه وسیعی پیش روی ما گشودند از جمله جناب بهشتی، انوار، آقای کرباسچی و مهندس کاظمی و دیگران... لازم می‌دانم از جناب دکتر سرسنگی هم تشکر کنم که در مجموعه تحت مدیریت‌شان که می‌دانم با بودجه‌ای در حد یک صدم نهادها و سازمان‌های موازی اداره می‌شود، تا این درجه و با این ترتیب در خدمت فرهنگ و هنر هستند.

الحق در این مدت که ما میهمان ایشان و همکارانشان در این مجموعه بودیم با نظم و انضباط کارها پیش رفت. از همه شما میهمانان عالیقدر سپاسگزارم و امیدوارم شب خوب و پرباری در کنار هم داشته باشیم.

دكتر مجيد سرسنگى مدير عامل خانه هنرمندان ايران و مدير تماشاخانه ايرانشهر نيز در خصوص آيين افتتاح نمايش ها سخن گفت و برنامه ريزى سال هاى آتى تئاتر در تماشاخانه و اين كه سال آينده غالب آثار در اين مجموعه حول مفهوم تئاتر و مديا يا ساير رسانه‌ها خواهد بود و سال بعد تئاتر و ادبيات. دكتر سرسنگى در خصوص تعامل اين مجموعه با وزارت ارشاد سخن گفت و اين كه در جشنواره تئاتر فجر امسال تمام ظرفيت تالار ها در اختيار جشنواره بود و در ادامه جشنواره فيلم فجر و هنرهاى تجمسى فجر نيز در اين مجموعه نيز برگزار مى شود.

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

برچسب‌ها

۱۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۸:۴۸