به گزارش همشهری آنلاین، جوانی که متهم است در یک نزاع تحریکآمیز یکی از همکارانش را در کارخانه تولیدی شهرک صنعتی مشهد به قتل رسانده است، پس از آنکه به سوالات تخصصی قضایی و پلیسی پاسخ داد، سرگذشت خود و ماجرای نزاع مرگبار را نیز تشریح کرد.
نامت چیست؟ عیسی
چند ساله هستی؟ ۲۲ ساله
اهل کجایی؟ آبادان
چرا به مشهد مهاجرت کردید؟ من ۱۱ ساله بودم که پدرم بر اثر بیماری کلیوی از دنیا رفت و مادرم تصمیم گرفت برای آنکه از بستگان و خانواده پدری دور باشیم، به مشهد مهاجرت کنیم. دو خواهرم نیز با همسرانشان در مشهد زندگی میکردند.
- قتل دختر جوان به دست ناپدری ۴۱ سالهاش | جسدش را در بیان دفن کردم
- دستگیری زن جوان با کشف جسد شوهرش | قتل با شلیک ۳ گلوله
- مادرکشی فجیع پسر ۱۹ ساله به خاطر سوءظن اینستاگرامی
- قتل تکاندهنده ۲ کودک به دست پدرشان | خودکشی پدر پس از جنایت
چند خواهر و برادر داری؟ ۳ خواهر و ۳ برادر دارم که یکی از آنها در سن جوانی فوت کرد.
چرا؟ برادرم در شرکت برق کار میکرد و زمانی که برای قطع کردن برق غیرمجاز بالای تیر برق رفته بود، به دلیل برقگرفتگی پایین افتاد و از دنیا رفت.
متاهل بود؟ بله، برادرم ۳۴ ساله بود و ۲ فرزند هم داشت.
از چه زمانی در کارخانه تولیدی مشغول کار شدی؟ از حدود ۴ سال قبل وقتی به مشهد مهاجرت کردیم یکی از همسایه ها در آن کارخانه کار می کرد که مرا هم سرکار برد.
علت و انگیزه نزاع با همکارت چه بود؟ مهندس یکی را اخراج کرده بود. آن روز ساعت ۶/۵ عصر در رختکن مشغول تعویض لباس بودیم. زمانی که من قصد داشتم لباس بپوشم، گوشه کیفم به پایینتنه یکی از همکاران برخورد کرد و فحش داد، چون فکر می کرد من کار زشت و ناشایستی انجام دادهام. این بود که کلکل و ناسزاگویی به نزاع کشید.
وی ادامه داد: میخواستم فرار کنم، او را با دست هل دادم که روی زمین افتاد و از گوشهایش خون جاری شد. بعد از ۵ دقیقه هم با سرویس به خانه خودشان رفت، ولی بعد فهمیدم که در بیمارستان بستری شده است. بعد از گذشت ۶ ماه از این حادثه، او در بیمارستان به رحمت خدا رفت و من هم توسط کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد دستگیر شدم.
معتادی؟ نه، فقط سیگار میکشم.
مشروبات الکلی هم مصرف نمیکنی؟ نه، به خاطر اینکه کلیههایم مشکل دارد و در آن لخته خون دیده شده است. قرار بود ۲ روز بعد برای چکاپ و آزمایشهای تخصصی بروم که دستگیر شدم.

پشیمانی؟ خیلی، هیچوقت حتی به ذهنم خطور نمیکرد که روزی پشت میلههای بازداشتگاه اشک بریزم و پایم به این مکانها باز شود.
برای جوانانی که در شرایط تو قرار میگیرند، چه توصیهای داری؟ خشم خودشان را کنترل کنند. سعی کنند آرام باشند و بیخودی تحریک نشوند.
مگر تو را تحریک کردند؟ بله، وقتی دعوا شد برخی از همکارانم گفتند تو خیلی بیغیرتی! آنقدر روی مخم رفتند و مرا تحریک کردند که دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. در واقع غرور جوانی سیاهبختم کرد.
در بازداشتگاه کابوس هم میبینی؟ زیاد! طوری که وحشتزده از خواب میپرم. کابوسهای وحشتناکی میبینم که حتی بعد از بیداری هم از آنها میترسم.دو ۲شب است نتوانستهام درست بخوابم. کاش خشم خودم را کنترل میکردم. عذاب وجدان گرفته ام. به همه جوانها التماس میکنم هیچوقت دعوا نکنند. در لحظه خشم از آنجا فرار کنند تا مانند من بدبخت نشوند.
دلیل اختلاف مادرت با خانواده پدرت چه بود؟ سخنچینی! هر کدام پشت سر دیگری حرف میزدند و حسادت میکردند تا جایی که مجبور شدیم به مشهد بیاییم.
با همه خواهران و برادرانت ارتباط دارید؟ نه، دو خواهرم که در آبادان هستند، به خاطر یک مشاجره کوچک خانوادگی قهر کردهاند و الان ۶ ماه است که از آنها خبری نداریم.
اگر زمان به گذشته برگردد و دوباره در شرایط همان رختکن قرار بگیری، چه میکنی؟ فقط سکوت میکنم. هرچه ناسزا بشنوم، سرم را بالا نمیگیرم. اگر جوانها بدانند یک لحظه غرور چنین ماجراهای وحشتناکی را در پی دارد، شیشه غرور را خودشان میشکنند.
سابقه خبر
۲۵ اردیبهشتماه امسال درگیری و نزاعی درون یکی از کارخانههای تولیدی شهرک صنعتی فردوسی مشهد رخ داد که طی آن جوانی بهشدت مجروح شد و چند ماه بعد جان خود را از دست داد.
به همین خاطر، با دستورهای تخصصی وحید خاکشور قاضی ویژه قتل عمد مشهد،گروهی از افسران زبده اداره جنایی پلیس آگاهی به سرپرستی سروان آرمین منفرد (افسر پرونده) وارد عمل شدند و در یک عملیات غافلگیرانه، متهم به قتل را در همان کارخانه تولیدی دستگیر کردند.
نظر شما