همشهریآنلاین - محمدرضا نصیری
تاتنهام مزد شایستگیاش را در سوپرجام اروپا نگرفت و با وجود پیشافتادن از پاریسنژرمن با نتیجه ۲ بر صفر، کم آورد و تن به تساوی داد و در ضربات پنالتی شکست خورد. پاریس که ترسناکترین تیم فصل پیش اروپا بود، فقط ۱۰ دقیقه فوتبال بازی کرد و در تمام زمان مسابقه تحتتأثیر حریف انگلیسی خودش بود. مشکل کجاست؟ حسادت لوئیس انریکه پس از آن همه تعریف و تمجید از تیمش تحریک شده؟ در قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا همه دنیا جام را متعلق به دختر خردسال او میدانستند که از دست داده بود. در آن جام ترکیب تیم او بدون ستارههای بزرگی مثل مسی، نیمار و امباپه، یکدست بود و بهنظر میرسید میتواند تا ۱۰ سال بعد حکمرانی کند. عدهای او را ویروس ضعیفشده گواردیولا میدانستند و کمتر کسی از تواناییاش برای درستکردن چنین ترکیبی آن هم پس از تنها یک فصل حرف میزد. پس تکلیف چه بود؟ اینکه انریکه خودش را ثابت کند و نشان دهد که تیم روی کاکل او میچرخد، نه ستارهها. برای همین در بازی سوپرجام، او فابیان روئیس را روی نیمکت نشاند و تیمش را با ۴ مهاجم و وینگر به زمین فرستاد؛ بدون مهاجم نوک و استفاده از عثمان دمبله بهعنوان مهاجم کاذب. نتیجه این شد که فقط بازیکنان تیمش پاسهای کوتاه به هم میدادند و نمیتوانستند از نیمه زمین جلو بروند و خوششانس بودند که فقط ۲ گل خوردند.
انریکه برای آنکه نقش دوناروما را در ۴ جام فصل پیش کمرنگ کند، او را از فهرست کنار گذاشت، به این بهانه که میخواهد سال آینده رایگان جدا شود. او لوکاس شوالیه را از لیل خرید تا روی گل دوم تاتنهام اشتباهی کند که دوناروما با یک دست و یک پا کمتر هم نمیکرد. وقتی همهچیز داشت نابود میشد، انریکه روئیس را وارد زمین کرد و چند بازیکن دیگر را هم که آرزوی هر تیمی هستند، بهعنوان بازیکن جانشین به زمین فرستاد. فوتبال یک سمتش شانس است و همیشه تیم شایسته برنده نمیشود. اما اگر بردی بهدست آمد، نباید نقش مربیان خودشیفتهای مثل انریکه نادیده گرفته شود.
فقط او نیست؛ پپ گواردیولا و مورینیو و تنهاخ هم همین هستند. مورینیو خیلی وقتها با ستاره تیمش به مشکل میخورد و حتی علیه کریستیانو رونالدو هم مصاحبه میکرد. او مهاجم تیم (آلتینتوپ) را یکباره در الکلاسیکو برای نخستینبار در دفاع راست بازی میداد تا بگوید این مربی است که بازیها را میبرد. اریک تنهاخ در منچستریونایتد برای آنکه پیش فکوفامیل از خودش تعریف کند و بگوید حال رونالدو را گرفته، او را روی نیمکت مینشاند و بازیکنی در سطح لیگ۲ امارات به نام الانگا را در ترکیب قرار میداد.
گواردیولا از همه بدتر است. او همواره در حال اثبات این نظریه بوده است که مربیگری مثل بازی شطرنج میماند. پپ ۱۰۰میلیونیورو برای خرید یک مدافع میانی (گواردیول) میدهد و او را در پست دفاع چپ به بازی میگیرد، فیلیپ لام را از دفاع راست به هافبک دفاعی میبرد و همین کار را با داوید آلابا از دفاع چپ در پست هافبک دفاعی میکند. چند فصل در میان، یک تاکتیک جدید ابداع میکند و با توجه به ستارگان گرانقیمتی که دارد، معمولا جواب میگیرد. کوین دیبروینه وقتی پررو میشود و توی رویش میایستد او را به نیمکت تبعید میکند و دقایق کمتری به او بازی میدهد و درنهایت عذرش را میخواهد یا یحیی توره را نه به قول خود این بازیکن بهخاطر رنگ پوستش، بلکه به این دلیل که همه از او تمجید میکنند، میفروشد یا اینکه دروازهبان شماره یک تیم ملی انگلیس (جو هارت) را کنار میگذارد و یک دروازهبان زیر متوسط (براوو) را به تیم اضافه میکند، چون بازی با پای بهتری داشته.
فابیو کاپلو درباره گواردیولا میگوید: «یک بار در تمرین (دوران حضورش در آاسرم که بعدا بهدلیل دوپینگ به محرومیتش منجر شد) نزدیکم آمد و پرسید چطوری باید بازی کند. به او گفتم که فعلا بدود، بعد حرف بزند؛ آخر در زمین راه میرفت. من نمیتوانستم بهخاطر او بازیکنانی را که بهتر بودند، کنار بگذارم. میدانی از چه چیز گواردیولا بدم میآید؟ تکبرش. تنها قهرمانی لیگ قهرمانانی که با سیتی گرفت، همانی بود که در بازیهای سرنوشتساز کار عجیب و غریب نکرد. ولی همه سالهای دیگر، چه در منچستر چه در مونیخ، در روزهای مهم همیشه میخواست خودش ستاره باشد. همهچیز را تغییر میداد و چیزهای جدید اختراع میکرد تا بگوید این بازیکنها نیستند که میبرند؛ من هستم که میبرم. همین تکبر چند لیگ قهرمانان را از او گرفته.»
تنهاخ نخستین کاری که در منچستریونایتد کرد، این بود که داوید دخهآ را بیرون کند و بهجای او شاگرد سابقش را با مبلغی هنگفت از اینترمیلان بخرد. دلیل خرید اونانا این بود که دخهآ بازی با پا نداشت و اونانا میتوانست از عقب بازیسازی کند. این همان فصلی بود که دخهآ دستکش طلایی بهترین دروازهبان لیگ برتر را گرفته بود. اونانا خریده شد و سوتیهای پرشماری داد تا ثابت کند اریک تنهاخ از بازیکنان تیمش بزرگتر است.
لوئیس انریکه هم همین است!
نظر شما