شنبه ۲ آبان ۱۳۸۸ - ۱۲:۱۷
۰ نفر

خاطره بهفر: اگر دوربین، میکروفون و قلم و کاغذی با خود برداشته و به‌عنوان خبرنگار، مردم کوچه‌وبازار را مخاطب این پرسش قرار دهیم که « فواید کتاب و مطالعه چیست؟»

کمتر کسی از پاسخ دادن در می‌ماند و پاسخ‌های درست و زیبایی هم خواهیم گرفت‌. چه کسی انکار می‌کند که مطالعه نقش قابل‌توجهی در رشد و تکامل معنوی و روحی انسان و به‌دنبال آن ارتقای فرهنگی جامعه خواهد داشت؟ اما همچنان معدل زمان مطالعه هر ایرانی در روز بسیار پایین است.

رفتار انسان و ساختار جامعه تاثیر متقابل بر یکدیگر دارند. همانطور که رسانه‌های جمعی چون صداوسیما و برنامه‌های آموزشی و تربیتی در مدارس و... می‌توانند در نهادینه کردن مطالعه و بر‌انگیختن نیاز به مطالعه و تشویق برای کتابخوانی نقش اساسی داشته باشند‌، گسترش مطالعه در زندگی‌های شخصی و خانوادگی تک‌تک افراد جامعه می‌تواند میزان مطالبات جامعه را برای ایجاد فرصت‌ها و امکانات مطالعه بالا ببرد‌. با نگاهی به واقعیات جامعه تلاش می‌کنیم به برخی کاستی‌های هر دو سو (فرد و جامعه‌) اشاره کنیم.

درد دل‌های چند تن از کتابخوان‌ها و مراجعین دائمی کتابخانه‌ها را بشنویم. مهناز می‌گوید‌: برای مطالعه به کتابخانه یکی از موزه‌های تهران رفته بودم‌. این کتابخانه از گروه کتابخانه‌هایی است که به اعضا اجازه خارج کردن کتاب از کتابخانه را نمی‌دهد و افراد تنها می‌توانند در سالن کتابخانه موزه از کتاب‌های آن استفاده‌کنند‌. سالن خلوت بود و هیچ‌کس جز من در آنجا نبود. مسئول مراقبت از سالن، مدت نیم ساعت با صدای بلند و تلفنی مشغول صحبت بود؛ از طرز تهیه کوفته گرفته تا برشمردن نواقص جهیزیه دخترخاله‌اش و گله‌های فامیلی و... او زمانی صحبتش را قطع کرد که شنید تلفن دیگری در سالن دیگر موزه زنگ زده وبا او کار دارند!

مهناز می‌افزاید: گاه کم‌بودن تعداد افراد در کتابخانه حس مسئولیت برخی متصدیان کتابخانه را برای حفظ سکوت کم می‌کند. در حالی‌که آنها مسئول حفظ آرامش و سکوت در کتابخانه هستند‌، گاهی ‌ما و دوستانمان مجبور‌ می‌شویم به برخی از آنها تذکر دهیم که آرام‌تر یا کمتر صحبت کنند‌.

نکته دیگر این است که هنوز مطالعات غیر‌درسی به قدر کافی به رسمیت شناخته نمی‌شود. افشین که علاقه‌مند به مطالعات آزاد است و سرعت کتابخوانی‌اش نیز بالاست  ازدرباره محدودیات امانت‌دادن برخی از کتابخانه‌ها می‌گوید‌: کتابخانه‌ها
 هر بار تنها یک یا 2 کتاب امانت‌ می‌دهند و توجهی به حجم کتاب ندارند.

من می‌توانم مطالعه یک کتاب کم حجم را در مدت یک یا 2 روز به پایان برسانم. فاصله خانه ما تا محل کتابخانه زیاد است و من به‌خاطر محدودیت تعداد کتاب‌های امانتی‌گاه مجبورم این فاصله طولانی را چندبار در هفته طی کنم.  افشین می‌گوید‌: یک بار که با اصرار از کتابدار می‌خواستم کتاب‌های بیشتری به من امانت دهد و دلیل آوردم که کتاب‌ها در کتابخانه دارند خاک می‌خورند‌. چرا کتاب‌های بیشتری امانت نمی‌دهید؟ در کمال تعجب از کتابدار شنیدم  «نه‌خیر هیچم خاک نمی‌خورن تازه دادیم جلدشون کردن‌. هر هفته هم گرد‌گیری می‌کنیم !»

شبنم (ساکن‌کرج ) می‌گوید‌: هر قدر به زمان کنکور نزدیک‌تر می‌شویم کتابخانه‌ها شلوغ‌تر می‌شود‌. ماه آخر، بچه‌ها حتی روی پله‌ها می‌نشینند و درس می‌خوانند.
در یکی از کتابخانه‌ها در قسمت دختران‌، حدود 30یا40 نفر دور یک میز بزرگ در کنار هم می‌نشینند‌، خیلی نزدیک به هم‌، اگر یک نفر کاغذ بیسکوئیتش را باز کند حواس همه پرت می‌شود.

یکی دیگر از مشکلات کتابخانه‌ها، ساعت کار آنهاست‌، بیشتر کتابخانه‌ها در سطح کشور بعد از ظهر تعطیل می‌شوند در حالی‌که برای اهل کتاب‌، عصر تا آخر شب فرصت زیادی برای مطالعه است. از سوی دیگر معمولاً در این ساعات خانه‌ها شلوغ‌تر است زیرا افراد خانواده از محل کار ، تحصیل و... باز‌گشته‌اند و نیاز افراد کتابخوان به آرامش و سکوت کتابخانه، در این ساعات بیشتر است‌.

نهادینه‌شدن مطالعه در خانواده

به محض شنیدن خبر افتتاح یک کله‌پزی یا کبابی در محل‌، در برنامه‌ریزی‌های خود به‌دنبال آن هستیم تا در نخستین فرصت دستپخت آشپز تازه‌رسیده را امتحان کنیم و درصورت رضایت، مشتری دائم او شویم اما آیا با گشایش هر کتابفروشی هم‌، چنین تب و تابی خواهیم داشت؟ خانواده‌ها چقدر به تغذیه روحی خود و فرزندانشان می‌اندیشند؟ آیا کتاب جایگاهی در خرید ماهانه دارد؟ یکی از تصورات نادرستی که موجب شده کتاب و مطالعه جایگاه واقعی‌اش را در برنامه‌های خانواده‌ها نداشته باشد آن است که مطالعات آزاد‌، کاری غیرضروری و تفننی خوانده می‌شود‌؛ کاری که در حاشیه است و اگر فرصت شد‌، می‌توان به آن پرداخت در حالی‌که بخشی از مطالعه آزاد، مقوم زندگی آگاهانه و در خور است و برای همه‌ انسان‌ها ضروری است.

از این‌رو گفتن اینکه  من به مطالعه و کتاب نیاز ندارم همان‌قدر غیرطبیعی است که کسی بگوید من به خوردن و خوابیدن نیاز ندارم. اگر بر ارزش‌های مطالعه آگاهیم و باور داریم که خانواده می‌تواند بسیاری از ارزش‌ها را در وجود انسان نهادینه کند و اگر می‌دانیم که بچه‌ها از رفتار و نه‌گفتار ما الگو می‌گیرند باید بپذیریم که مطالعه و کتاب نیز باید در زندگی ما حضور داشته باشد تا فرزندانی کتابخوان داشته باشیم‌. دختر یا پسر بچه‌ای که همیشه مادر را در آشپزخانه و پدر را مشغول عوض کردن کانال‌های تلویزیون می‌بیند، مطالعه را از چه کسی بیاموزد؟

‌ای کاش همانطور که بچه‌ها را ساعت‌ها در مغازه‌ها می‌گردانیم تا کفش و لباس مناسب برایشان تهیه کنیم‌، وظیفه خود بدانیم که هر مدت یکبار فرزندانمان را به کتابفروشی‌ها ببریم‌ و اجازه دهیم که با آرامش به گشتن درمیان قفسه‌های کتاب پرداخته‌، کتاب‌ها را ورق زده و کتاب‌های مورد علاقه‌شان را انتخاب کنند‌. با تشویق فرزندان به مطالعه (نه فقط به قصد قبول‌شدن در کنکور و گرفتن مدرک و ارتقای شغل و اضافه حقوق) و برانگیختن و شدت بخشیدن به نیاز دانستن در شخصیت آنها، سرمایه و میراث فناناپذیری را برایشان به یادگار خواهیم گذاشت.

انگیزه مطالعه: زندگی بهتر

یکی از توجیهات پدرها و مادرها برای نپرداختن یا کم پرداختن به مطالعه‌، کار و گرفتاری‌های زندگی است. باید گفت  آنچه موجب می‌شود در اقدام به هر امری وقت و انرژی صرف کنیم انگیزه و آگاهی به ضرورت انجام آن امر است‌. وقوف بر پیامدهای منفی نپرداختن به نیاز گرسنگی‌، انگیزه نیرومندی برای غذا خوردن است‌. هرقدر آگاهی ما بر ضرورت کسب دانش افزون شود و بدانیم که داناتر شدن تک‌تک ما‌، جامعه‌مان را به ایده‌آلی که آرزویش را داریم نزدیکتر خواهد ساخت‌، یقیناً زمان و نیروی بیشتری صرف مطالعه خواهیم کرد.

آن روز خواهیم دید که دیگر مغازه‌داران به‌جای ساعت‌ها خیره ماندن بر خیابان‌ها و عابرین به کتاب خیره می‌شوند‌، مادران خانه‌دار به‌جای غوطه خوردن در امواج کارهای خانه‌، دقایقی خواهند ساخت به‌نام ساعات مطالعه و در آن به تغذیه فکری و روحی خویش خواهند پرداخت و همه کارمندان ادارات کتابی همراه خواهند داشت تا اگر در بین انجام کارهای اداره فرصتی به‌دست آمد به‌جای صحبت‌های غیرضروری و بازی‌های رایانه‌ای و تلفن‌های بیهوده‌، مطالعه کنند‌. در آن روز اگر روی نیمکت پارک‌ها و در صف اتوبوس و مترو‌، کسی را ببینیم که کتاب یا روزنامه در دست ندارد و بیکار ایستاده، با تعجب از خود خواهیم پرسید‌: مگر ارزش وقت را نمی‌داند یا کتاب و روزنامه ندارد؟ (متأسفانه امروز اگر کسی را در صف مترو یا درحال مطالعه ببینیم با خود می‌گوییم‌: ‌ای بابا‌، چه حالی داره!)

چه خوب بود اگر در جمع دوست و فامیل، در کنار لطیفه گفتن و خندیدن و شرح احوال خویش و شنیدن اخبار دیگران و...از یکدیگر می‌پرسیدیم: راستی آخرین کتابی که خواندی چه بود؟ یا رمان خوب، کتاب تاریخی‌، کتاب درباره‌...سراغ نداری؟
چه خوب بود اگر به‌جای بوفه‌های شیشه‌ای که پر از ظرف‌های گرانبها و بی‌استفاده است در همه خانه‌ها کتابخانه داشتیم.

چه خوب بود اگر برای توجیه مطالعه نکردن دیگر از این و آن نمی‌شنیدیم که  آخه می‌دونی چیه؟ من هر وقت کتاب را جلوی چشم‌هایم می‌گیرم، خوابم می‌بره!
ای کاش می‌دانستیم بهای این خواب چقدر گران است!

کد خبر 93511

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز