همشهری آنلاین- مهدیه تقوی راد: در محله دزاشیب در کوچهای بنبست با نام ارض، میتوان سراغی از خانه عشق سیمین و جلال گرفت. خانهای که خشت بر خشت و تاروپودش را جلال، با عشق به سیمین بنا کرد و سیمین آن را از هر قصری بیشتر دوست داشت. در سالهای ۱۳۳۱ - ۱۳۳۲، وقتی که سیمین برای ادامه تحصیل به دانشگاه استنفورد آمریکا رفته بود، جلال طرح خانه را ریخت و آجر به آجر آن را با پنج هزار تومان روی هم نهاد تا نهتنها خانه آرامش خودشان باشد، بلکه پاتوق بزرگان ادب این سرزمین مثل نیما یوشیج، احمد شاملو و محل آمدوشد سیاستمدارانی چون آیتالله طالقانی و امام موسی صدر باشد؛ این خانه، هسته شکلگیری کانون نویسندگان نیز به شمار میرود؛ بعد از آن که جلال و دوستانش از انجمن نویسندگان جدا شدند، جلسههای کانون را در این مکان برپا میکردند.
خانه ای برای سیمین و جلال
خانه سیمین و جلال را جلالآل احمد در فاصله سالهای ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲ طراحی کرد و ساخت. در سال ۱۳۹۷ مصادف با روز تولد سیمین این خانه که توسط شهرداری خریداری شده بود به عنوان خانه موزه به بهرهبرداری رسید. اتاق نشیمن، آشپزخانه، کتابخانه در طبقه همکف قرار دارند و اتاق نشیمن خصوصی در طبقه دوم ایجاد شده است.تمام اسباب و وسایل این خانه شامل کتابها و لوازم اتاقها و آشپزخانه و تمامی قسمتها همان لوازمی هستند که جلال و سیمین استفاده میکردند. حتی یک دستخط از جلال و یک طرح اولیه از خانه در خانه موزه سیمین و جلال وجود دارد. از در حیاط که وارد می شوید، سیمین روی صندلی در ایوان نشسته و چشم انتظار آمدن جلال یا شاید مهمانانش است. اما تنها همین یک تندیس در خانه سیمین و جلال نیست، در اتاقهای خانه هم مجسمههای جلال و سیمین را می توانید ببینید که هر کدام از آنها مشغول کاری هستند.

تندیس های زنده
اسباب و وسایل و یادگاریهای جلال و سیمین همانطور دستنخورده در خانه باقیماندهاند؛ یادداشتی که خوردن قرصهای جلال را در ساعات معین برایش تحریر کرده، قوری و کتری روی اجاق گاز و زودپزی که لابد برای ناهار ظهر بار گذاشته شده، دستنوشتههای جلال و پیراهن سیمین که تازه از اتوشویی تحویل گرفته شده با همان کاور نازک پلاستیکی در گوشه اتاق به چشم میخورند.حلقه های ازدواج سیمین و جلال عقدنامه ی آنها و کارت ملی سیمین دانشور را هم میتوانید ببینید جالب است بدانید پرده های خانه هنر دست بانو بوده است تابلوهای نقاشی و عکسهای قدیمی این زوج دیدنی هستند.
سیمین اما در اتاقش روی صندلی چوبی لهستانی نشسته و خسته از نگارش سووشون چشم به در دوخته تا شاید جلال با استکانی از چای سربرسد.
یکی دیگر از تندیسهای جلال هم در بالکن اتاق نشسته و در حالی که عصایش را به نردههای چوبی تکیه داده است در حال نوشتن «مدیر مدرسه» است. در اتاق پذیرایی هم میتوانید تندیسهایی از این زوج نویسنده را ببینید که روی مبل نشستهاند و یکی به در ورودی چشم دوخته ودیگری از پنجره به حیاط نگاه می کند و منتظر مهمانانی هستند که قرار است برای ناهار روز جمعه مهمانشان باشند.

نظر شما