شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۸ - ۱۰:۳۵
۰ نفر

مصطفی رحیمی مشکله: دریای مازندران که در خارج از ایران همه آن را با نام کاسپین می‌شناسند و ما آن را خزر یا گاهی دریای مازندران می‌نامیم، بزرگترین دریاچه زمین است.

 این دریاچه که بهتر است آن را دریا بنامیم، بزرگترین قسمت باقیمانده از تجزیه دریای عظیم تتیس است که در دوران سوم زمین شناسی بر اثر ظهور چین‌خوردگی‌ها و پیدایش فلات ایران به همراه چندین دریاچه دیگر به‌وجود آمده است طول خطوط ساحلی سراسری دریا 6400 کیلومتر است که 992 کیلومتر آن مربوط به سرزمین ایران و 5408 کیلومتر مربوط به بقیه کشورهای حوزه آن است.

از کل مساحت حوضه آبخیز این دریاچه که حدود 3733 کیلومتر است 256 کیلومتر مربع آن در خاک کشور ما قرار دارد. این دریا به تنهایی 40درصد آب کل دریاچه‌های جهان را در خود جای داده است. به‌طور کلی 78 درصد آب دریای کاسپین توسط رودهای حوضه شمالی که مهمترین آنها رودخانه‌های ولگا و اورال است تامین شده و تنها کمتر از 5 درصد آب این دریا توسط رودهای حوضه جنوبی که در کشور ما قرار دارند تامین می‌شوند.

لازم به ذکر است که عمق دریای کاسپین در قسمت‌های مرکزی به 400 متر رسیده و در قسمتهای سواحل ایران تا 1000متر هم می‌رسد! این دریاچه وسیع علاوه بر ویژگی‌های محیطی و زیبایی‌های طبیعی منبع سرشاری از انواع آبزیان است که استحصال آنها نقش عمده‌ای در اقتصاد کشور و اشتغال مردم ساحل‌نشین ایفا می‌کند. دریای کاسپین زیستگاه گونه‌های فون (جانوری) و فلور (‌گیاهی) ویژه و با ارزش است که نمونه بارز آن را می‌توان در 6 گونه ماهی نادر خاویاردار اشاره کرد.

دریای‌خزر یا خزران، دریای کاسپین، دریای اقانیا، گرگان‌ (جرجان)، طبرستان، باکو، طیلسان(طالش)، آبسکون، کمرود، گیلان(چیلان)، گسکر، کپورچال، خوالینسک، استرآباد، شیروان، دیلم، خراسان و مازندران از جمله نامهایی است که در طول تاریخ بر پهنه آبی شمال ایران نهاده شده است. در حال حاضر اصلی‌ترین و مهمترین نام دریاچه در جهان جغرافیا و دیپلماسی به‌نام کاسپین است که متاسفانه ما به‌عنوان همسایه این دریا نام دیگری بر آن اختیار کرده‌ایم اما اینکه چرا متاسفانه؟

 را باید تاکید کرد که تا پایان مقاله با ما همراه باشید. شایان ذکر است در مورد اینکه چرا به این دریاچه کاسپین می‌گویند باید گفت که کاسی‌ها از قدیمی‌ترین اقوام ماقبل آریایی هستند که در ساحل این دریا زندگی می‌کردند که حضورشان به 2500 سال قبل از میلاد می‌رسد، محل زندگی آنها نیز در آذربایجان شمالی یا جمهوری آذربایجان کنونی بود این در حالیست که برخی از محققان تا قرن 18 قبل از میلاد وعده‌ای باستان‌شناس نیز تا قرن 23 قبل از میلاد از آنها نام برده اند.

این قوم فرهنگ و تمدن درخشانی را پدید آوردند و حتی بیش از 500 سال بر کشور متمدن بابل حکمرانی کردند. کاشی، کاسیت و کاشیست نام‌های دیگر این قوم هستند در صورتی که اسامی بسیاری از شهرها در داخل کشور و حتی ماورای سرزمین ایران از نام این قوم گرفته شده است مانند، کاشان، کاشمر، کاشک در حومه سبزوار، کاشانک نزدیک تهران، کاسمند در حومه آمل، کاسکان در نزدیکی بیرجند، کاشغر در ترکستان چین،کشمیر در منطقه پاکستان و هند و بسیاری از نام‌های دیگر علی‌الخصوص محلی از سیبری و آسیای مرکزی تا شمال هند و ماوراءالنهر و... قابل ذکر است

که هر چند اقوام آریایی طی 2 نوبت به فاصله‌ای 500 ساله به حیات این قوم پایان دادند، اما تمدن غنی قوم کاس باعث شدکه این قوم از آنها تأثیرات شگرفی بپذیرند که از آن آمیختگی‌های نژادی و فرهنگی زیادی پدیدار شد.

اما در‌خصوص خزر یا خزران برخی از محققان ذکر کرده‌اند که این قوم مردمی بودند که در قرن هفتم و هشتم هجری از آسیای میانه به دو طرف ساحل رود ولگا مهاجرت کردند و در این سرزمین مأوا گرفتند و سپس به طرف روسیه کنونی پیشروی کردند.

 حکومت خزرها در قرن دهم و اوایل قرن یازدهم به‌وسیله روس‌ها برچیده شد اما نام آنان توسط ایرانیان و حتی عرب‌ها به دریای نیلگون شمال گذارده شد! داستان دیگری از این قوم وجود دارد که ذکر آن جهت شفافیت بیشتر موضوع خالی از لطف نیست و آن اینکه بسیاری از محققان عقیده دارند که خزرها قومی ساکن ساحل جنوب غربی بزرگترین دریاچه جهان بودند که بعدها تقریبا سرتاسر ضلع غربی آن را اشغال کردند

 آنها به ظن قوی از اقوام بخش شرقی این دریا بودند و در قرن دوم میلادی به سمت جنوب یا شمال دریا کوچ کردند اما سرانجام در بخش معتدل جنوب غربی آن اسکان دائمی یافتند. زندگی شبانی و کوچ‌پذیری خوی و خصلت آنها تا مدت‌های مدید بود ولی رفته‌رفته متمکن و زندگی تثبیت شده‌ای یافتند و منطقه‌ای از جنوب دریاچه تا ولگا را به‌نام خود کردند و چنانچه در منابع ذکر شده

 دین و آئین ثابت و پیشرفته‌ای نداشتند، ولی گفته شده که به شمنیزم، آنیمیسم و احتمالاً میترائیسم گرایش داشته‌اند و پس از اینکه کمی متمدن و شهرنشین شدند، بنا به‌دلایلی نامعلوم، دین یهود را آئین خود کردند و از آنجا که یهودیان دین را به نژاد خود مربوط می‌سازند فلذا این قوم برای خود تبارنامه‌ای جعلی ساخت و مدعی شدند که از تیره بنی اسرائیلند!

در منابعی دیگر همچنین آمده که آنها قبل از اینکه به یهودیت بگروند مسیحی شده بودند، ولی با تبلیغات وسیع تجار یهودی که با آنها رفت‌وآمد داشتند به این آئین گرایش پیدا کردند، ولی خلق و خوی نا‌متمدن آنها اصلا تغییر نکرد به نحوی که غارتگری و چپاول اقوام مجاور جزو مشی زیستی آنها بود و جنگ‌های آنها با ایرانیان و علی‌الخصوص ساسانیان و تضعیف ارتش ساسانی مجالی فراهم ساخت برای نفوذ ارتش روم شرقی به سرزمین ایران.

خزرها به سفارش هراکلیوس امپراطور روم شرقی با 40 هزار سپاه به یاری ارتش روم شرقی آمدند و هماهنگ با یکدیگر و مشترکاً از شمال و غرب بر سپاه خسرو پرویز تاختند و ایرانیان را درهم شکسته و تا قلب سرزمین ایران نفوذ کردند. این قوم تا چندین ماه آذربایجان را به اشغال خود درآورد و تمامی شهرهای آنرا نیست و نابود کرده و اسیران و غنائم فراوان بردند و آتشکده‌های بسیاری را ویران کردند

در این حال پس از آنکه تاریخ و دوران اسلامی آغاز شد، سپاهیان عرب و ایران بارها با قوم خزر درگیر شدند و در سال71 هجری قمری سپاه محمدبن مروان این قوم را شکست داد و بنا به سفارش سرکرده آنها که درخواست مسلمانی کرده بود پیمان صلح با آنها امضا کرد.

در این زمان بخشی از قوم خزر مسلمان شدند، عده‌ای یهودی ماندند و بخشی دیگر همچنان تحت تاثیر روم شرقی مسیحی ماندند. اما اسلام آوردن این قوم به‌واسطه ارتباط بیشتری که با دولت روم شرقی داشتند، چندان دوام و قوام نیافت و سرانجام با ازدواج دختر سرکرده خزر با ولیعهد لئوی سوم امپراطور روم، مسیحیت به طور رسمی به‌عنوان عنصر غالب فرهنگی قوم خزر شناخته شد.

در زمان هارون‌الرشید تا منتهی‌الیه شرقی ایران یعنی ماوراء‌النهر از هجوم و غارتگری قوم خزر در امان نماند و سرانجام با قدرت گرفتن اسلام و همچنین روس‌ها، این قوم خود را از هر سو در مخاطره یافتند و به‌تدریج پس از چند سال طغیانگری از صحنه تاریخ محو شدند اما نامشان به ناحق بر بزرگترین دریاچه جهان آنهم از طرف کسانی که بیشترین ضربه و ضرر را از این قوم دریافت کردند یعنی ایرانیان ماندگار شد!

 در زمان رضا شاه پهلوی کوشش فراوانی انجام گرفت تا دریای مازندران را جایگزین دریای خزر در کتاب‌های درسی سازند که با شکست مواجه شد. پس از انقلاب نیز مرکز پژوهش‌های مجلس پنجم شورای اسلامی نخستین بار در سال 1375 بر اساس مصوبه هیأت وزیران با تاکید بر هویت ایرانی این دریاچه نام دریاچه فوق را از خزر به مازندران تغییر دادند اما در اواخر سال 1381 دوباره و بنا به‌دلایلی نامعلوم رسماً به‌نام دریای خزر به ثبت رسید!

این در حالی بود که مرکز پژوهش‌های مجلس معتقد بود ریشه کاسپین در اصل فارسی است و نامگذاری این دریاچه به خزر به سبب آشفتگی در معنای نام و ناآشنایی با ریشه نام دریا بوده است. حال قضاوت امر با من، تو، شما و ما که نام این دریاچه چه باشد بهتر است، کاسپین، مازندران یا به نام قوم خزر!؟ 

همشهری استانها

کد خبر 89576

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز