دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸ - ۱۶:۲۷
۰ نفر

سعید گودرزی: من دلم برای نوگلان سرزمینی می‌سوزد که باید چوب نابلدی‌های ما را تحمل کنند

آنان گشاده زخم فرهنگ امروز را با درد ترکه‌های فرهنگی جامعه تحمل می‌کنند. دردشان تسکین‌ناپذیر است ولی دم نمی زنند. این نشان حیا و طبع بزرگ بخشش است.

 آری بخششی کودکانه و پاک. با هزاران افسوس فرزندانمان در پهنه فرهنگ جهانی تهی از سواد تربیت می‌شوند و دیگر نسل‌ها را هم به این شیوه تربیت می‌کنند. آری این نابلدی‌ها و ندانستگی‌های کاروان فرهنگ و به یقین خانواده‌های ایرانی است که امروزه جز ناکجا‌آباد به دیگر چیزی نمی‌اندیشند.

به راستی چرا هستی جامعه ایرانی صرفا خودنمایی شده است. همه و همه به ماشینیزم زندگی نزدیک شده‌ایم و افتخار می‌کنیم که «مدرن»‌ایم و چه بسا «پست مدرن»، در حالی‌که تعریف و مشخصه منطقی از این ایسم‌ها نداریم. ما ملتی شدیم که دیگر کتاب جزو سبد فرهنگی خانواده‌مان نیست. دیگر بوی روزنامه و مجله از درون خانه‌هامان رخت بر بسته است.

کودکان ما همانگونه که به غذا نیاز مبرم دارند باید همانگونه غذای اندیشه و تفکر را در برنامه‌ریزی غذایی‌شان درج کرد. و اگر این اصل در جامعه ایرانی و در خانواده‌ها تبدیل به پایگاه و چه بسا ضرورت و نیاز نشود، دیگر باید غزل خداحافظی فرهنگ این مملکت را خواند. کودکان ما گرسنگان فرهنگ و هنراند و تشنگان ادب و علم.

اگر همین امروز به آنها نیاندیشیم برای فردایمان پشتوانه فرهنگی نخواهیم داشت و به یقین دیگران برای ما تصمیم خواهند گرفت.. متولیان فرهنگ به چه می‌اندیشید‌؟!!!خانواده‌های ایرانی به چه می‌اندیشید‌؟!

امروز دیر است و دیگر کار امروز را به فردا نسپاریم. چرا که فرداها همین امروزی است که در دل گذشته پنهان می‌شود

کودکان ما در قعر سیاهی و تاریکی گرفتارند اما به قول فروغ فرخزاد «... نجات دهنده در گور خفته است‌! آری کودکانمان را باور کنیم و از امروز به آنها «فرهنگ کتاب و کتابخوانی» را بیاموزیم...

همشهری استانها

کد خبر 88558

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز