یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۵:۱۱
۰ نفر

مهرداد ابوالقاسمی: حسین کیانی، با اجرای نمایش «اهل قبور» این بار برخلاف سایر آثارش از سال‌ها و دهه‌های گذشته فاصله زیادی گرفته و پا به دنیای معاصر امروز گذاشته است.

او حتی در شیوه اجرایی و ساختار نمایش هم تفاوت‌های زیادی در اجرایش قائل شده و شباهت و قرابت چندانی میان نمایش «اهل قبور» و سایر کارهایش چون «بیداریخانه نسوان»، «مضحکه شبیه قتل»، «تیاتر اجباری» و... دیده نمی‌شود؛ از همین رو می‌توان نمایش «اهل قبور» را متفاوت‌ترین نمایش کیانی در سال‌های اخیر دانست که با رویکرد و دیدگاهی تازه نسبت به آثار گذشته‌اش روی صحنه رفته است.

کیانی همواره در نمایش‌هایش منتقد سرسخت شرایط و اجتماع است و همیشه به نقد روابط اجتماعی پرداخته و البته در این روند، او همواره نیم‌نگاهی هم به مسائل سیاسی و تاثیرگذاری نگاه و رویکردهای حاکمان سیاسی در مسائل و مضامین اجتماعی داشته است. به عنوان مثال نمایش «بیداریخانه نسوان» با اینکه با محوریت نمایشنامه‌نویسی زنان و مشکلات پیش روی فعالیت‌های هنری زنان روی صحنه رفت اما به طور کامل، این نمایش نقدی علیه حاکمان سیاسی البته اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی بود که به صراحت از بازیچه شدن هنر و ابزاری برای حکومت حاکمان سخن می‌گفت.

از این حیث می‌توان شباهت‌هایی را میان نمایش «اهل قبور» و «بیداریخانه نسوان» مشاهده کرد. در نمایش «اهل قبور» کیانی انسان‌هایی را از طبقه فرودست جامعه انتخاب کرده و در قالب یک خانواده در کنار هم قرار داده است اما این اشخاص در عین دارابودن روابط فامیلی، به لحاظ خلق‌وخو و جهان‌بینی دارای تفاوت‌های عمده‌ای با یکدیگر هستند که هر چه نمایش بیشتر پیش می‌رود، این تفاوت‌ها آشکارتر می‌شود و به تدریج می‌توان هر یک از این شخصیت‌ها را نماینده قشر و طبقه خاصی (البته به لحاظ فکری) از اجتماع کنونی و امروزی دانست.

کیانی نویسنده‌ای باهوش و ذکاوت است و عموما در لفافه‌گویی و پرداخت غیرمستقیم مسئله مدنظرش را در نوشتن به کار می‌گیرد و با انتخاب زمان‌ها و مکان‌هایی غیر از آنچه در ذهنش می‌گذرد و حتی در برخی اوقات داستان نمایش به آن مربوط است زمان و مکانی را برمی‌گزیند که بی‌پیرایه‌تر و جسورانه‌تر بتواند، حرفش را با مخاطب در میان بگذارد و در عین حال از هر گزندی خویش را مصون نگه دارد.

از همین رو و در پی همین شیوه، او این‌بار در صحرایی نامعلوم و البته در جوار مرزهای جغرافیایی کشور که البته به نظر می‌رسد به سمت غرب گرایش دارد، مکان نمایش را متصور شده است و با گردهم‌آوردن این شخصیت‌ها که در فقر مطلق به سر می‌برند، میزان آسیب‌پذیری این خانواده را که قابل تسری به بخش‌های بزرگ‌تری هم هست، نمایان می‌سازد و چالش‌های شخصیتی بیرونی این آدم‌ها را در معرض تقابل با یکدیگر قرار می‌دهد و در واقع برخوردهایی میان اعضای این خانواده که نوعی زندگی اشتراکی را تجربه می‌کنند، مسائل و معضلات اجتماعی را آشکار می‌سازد و از نقش و تاثیر طبقه فرودست جامعه بر زندگی خود و دیگران و اهمیت حضور این طبقه از اجتماع پرده برمی‌دارد.

انتخاب شغل گورکنی برای اعضای این خانواده و قراردادن شخصیت پیمانکار که هرگز در صحنه دیده نمی‌شد و فقط از او یاد می‌شود، کاملا زیرکانه صورت گرفته است و صرفا  خندیدن و خنداندن، تنها بهانه‌ای برای این انتخاب است. انتخاب شغل گورکنی کاملا استعاره از آدم‌هایی است که تلاششان به فرجامی نمی‌رسد و با گذشت زمان، فقط و فقط تلاشی برای رسیدن به پایان زندگی است و نوعی پوچ‌گرایی حاکم بر این طبقه از اجتماع را پدیدار می‌سازد و در واقع آنان گور خود را در پی وعده‌های رنگین کارفرما می‌کنند و این فرجام تلخ طبقه‌ای تاثیرگذار از اجتماع امروز هم هست که نمی‌توان آن را انکار کرد.

کارفرما استعاره‌ای از قدرت پنهانی و آشکار موجود در جوامع دمکراسی است که با اینکه توسط مردم و رای مردم این قدرت پدیدار می‌شود اما در اغلب اوقات این قدرت برای سرکوب همان اجتماع استفاده می‌شود و کیانی در اعتراض به این رویداد، جنبه‌ها و بخش‌هایی از وعده‌های زیرکانه و عوامفریبی قدرتمندان را در قالب کارفرمای یک طبقه اجتماعی به تصویر می‌کشد و مخاطب را در معرض قضاوت قرار می‌دهد و در نهایت کیانی با همان زیرکی و ذکاوت خاصش، پای خود را از قضاوت و اظهارنظر در این مقوله بیرون می‌کشد.

دیالوگ محور بودن نمایش «اهل قبور» و روایت داستان از زبان برخی شخصیت‌ها چون مادربزرگ موجب شده تا زمان نمایش کمی بیش از حد معمول افزایش یابد که البته این نقیصه با گنجاندن رگه‌هایی طنز به نوعی جبران شده و اتفاقا طنز نمایش که منبعث از رفتارهای بیرونی شخصیت‌ها و تقابل و تضاد آن با شرایط اجتماعی است به شدت به تلخی می‌گراید و در راستای پیرنگ و محتوای نمایشنامه معنی می‌شود و علاوه بر جبران زمان بالای نمایش خود به نوعی به یکی از عناصر اصلی و پیش‌برنده داستان تبدیل می‌شود.

در طراحی صحنه نمایش «اهل قبور» تلاش شده تا محل زندگی این خانواده درنوعی حصر و گرفتاری که اتفاقا برگرفته از شرایط زندگی و اجتماعی آنان است، پدیدار شود و این گرفتاری و محصور بودن جنبه‌ای عینی هم پیدا کند اما نوع چیدمان صحنه‌ای، ضربه بزرگی به نمایش زده است و تکرار مرز ورودها و خروج‌ها و در نهایت، سقوط به ورطه تکرار میزانسن‌‌ها را پدید آورده است پس از مدتی به لحاظ زیبایی‌شناختی بصری، تمام جذابیت‌های تصویری و حرکتی نمایش از بین می‌رود و تماشاگر هم از این تکرار خسته و فرتوت می‌شود. درعین حالی که این نوع طراحی گرفتاربودن و محصور بودن آدم‌ها را پدیدار می‌سازد و تعادل میان فرم و محتوا را رقم می‌زند اما از بعد زیبایی شناختی تاثیر منفی در روند و کارکرد نمایش «اهل قبور» دارد.

کیانی به لحاظ ساختار نمایشنامه‌نویسی، باتوجه به اینکه تقدیر محتوم (مرگ) را برای شخصیت‌هایش متصور شده، نوعی ساختار نمایشنامه‌نویسی تراژیک را برای پایان‌بندی نمایش برگزیده است. ساختاری تراژدی گونه اما نه به معنای رایج و کلاسیک آن  بلکه نوعی تراژدی مدرن را برای  نمایش «اهل قبور» برگزیده که می‌توان از نقاط مثبت نمایش از این رویکرد یاد کرد؛ اما ورود لطیف در صحنه پایانی تمام این رویکرد و مدت را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. پرداخت شخصیتی لطیف مناسب داستان و نمایش نیست و این شخصیت در سطح باقی می‌ماند و نقطه پایان نمایش را که باید نقطه قوت نمایش باشد به نقطه ضعف نمایش تبدیل می‌کند و پایان سطحی را برای نمایش به وجود می‌آورد.

در حالی‌که اگر کیانی در پرداخت شخصیتی و شکل‌گیری روند تصمیم‌گیری این شخصیت همپای سایر شخصیت‌های نمایش عمل کرده بود می‌توانست همین پایان‌بندی را با عمق و غنای بیشتری رقم بزند؛ البته به نظر می‌رسد کیانی در صحنه‌های پایانی نمایش «اهل قبور» نوعی وابستگی و شیفتگی به دیالوگ‌هایش که کارکرد عینی و امروزی (دقیقا امروزی) که برگرفته از شرایط خاص اجتماعی است پیدا کرده و از این مسئله غافل مانده است. او با ارائه دیالوگ‌هایی نشات گرفته از واقعیت کنونی جامعه، رویدادهای برهه‌ای زمانی را روایت می‌کند و بعد امروزی  نمایش «اهل قبور» را پررنگ‌تر جلوه می‌دهد که البته به نیکی جای تامل و تعمق دارد.

کد خبر 86751

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز