شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۸:۱۷
۰ نفر

حمیدرضا امیدی سرور: شوپنهاور در زمان جوانی روی خوشی از محافل فلسفی و آکادمیک ندید

هرچند که خودش معتقد بود با کتاب جهان همچون اراده و تصور که از 26تا30سالگی آن را نوشته بود، شاهکاری بزرگ را در عالم فلسفه ارائه کرده است اما ظاهرا دیگران با نظر او موافقتی نداشتند، نه‌فقط زمانی که چاپ اول آن در 1818منتشر شد و نه حتی زمانی که نزدیک به 20سال بعد ویرایش تازه‌ای از آن را با اضافاتی که ‌حجم کتاب را به دو برابر می‌رساند، منتشر کرد. انگار نه انگار که اتفاق خاصی افتاده باشد، این را جاسوسانی که خودش استخدام می‌کرد تا در سطح جامعه و بین مردم دوره ببینند و نبینند، فیلسوف از چه میزان شهرتی برخوردار است، گزارش داده بودند.

تقریبا شوپنهاور در نیمه دوم زندگی به طور ثابت چنین آدم‌هایی را داشت که اخبار را برایش می‌آوردند و طرف اعتماد او نیز بودند. با وجود این بی‌توجهی که برای فیلسوف بسیار آزاردهنده بود، او با تفرعن و اعتماد به نفس عقیده داشت که زمان شهرت این آثار خواهد رسید و شرایط فعلی را پای حماقت دیگران می‌گذاشت که آن‌قدر احمق بودند که اهمیت آثار او را درک نمی‌کردند. بداقبالی شوپنهاور آن بود که هم دوره فیلسوفی شده بود که هم خودش و هم دستگاه فلسفی‌اش مقبول طبع فلاسفه و به ویژه محافل دانشگاهی بود و همین مسئله باعث شده بود شوپنهاور با هگل‌باوری زمانه خود سخت مخالف باشد و البته بی‌توجهی که نثارش می‌شد را نتیجه تبانی این گروه علیه خود می‌دانست.

حتی یک بار سعی کرد که در رقابت با هگل که کلاس درسش در دانشگاه جای سوزن انداختن نداشت، کلاسی برگزار کند و چون همان روز و ساعت را برگزید، جز 3نفر کسی از کلاس او استقبال نکرد و فعالیت دانشگاهی شوپنهاور به همین مختصر محدود ماند. شوپنهاور نیز همانند بسیاری، در آن روزگار، سخت متاثر از کانت بود اما عقیده داشت در میان خیل کسانی که نظریات خود را بر پایه آرای کانت بسط و گسترش داده‌اند، تنها کسی که راه به خطا نبرده است، خودش است و این را هم باید پای همه آن اظهارنظرهای عجیب‌وغریبی گذاشت که اندیشمندان بزرگ در طول زندگی کم نداشته‌اند، به خصوص آدمی مثل شوپنهاور که یکی از مشکلات بزرگش آن بود که دیگران را ناتوان از درک نبوغ خود می‌دانست.

اما به هر حال فرصت به شهرت‌رسیدن او نیز رسید؛ هرچند قدری دیرهنگام، در دهه آخر عمر او و زمانی که او سومین چاپ از شاهکارش «جهان همچون اراده و تصور» را ارائه کرده بود و البته این‌بار برخلاف گذشته با استقبال روبه‌رو شد. اما با این وجود، شهرت روزافزون و نظرات تاییدآمیزی که شوپنهاور در این سال‌ها از گوشه و کناری می‌شنید، چیزی از مردم‌گریزی، بدبینی و انزوای او نکاست و شوپنهاور ترجیح داد این سال‌های آخر را نیز طبق همان برنامه ثابت روزانه‌اش که سال‌ها بدان عادت کرده بود، سپری کند.

اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم رفته‌رفته شوپنهاور و آثارش از شهرتی عالمگیر برخوردار شدند؛ هرچند که او خودش زنده نبود تا تحقق آنچه را که در تمام عمر با یقین کامل از آن سخن می‌گفت شاهد باشد. در طول این سال‌ها فیلسوفان، متفکران و هنرمندان بسیاری، یکی پس از دیگری سر و کله‌شان پیدا شد که از شوپنهاور و آثار باشکوه و عظمتش بسیار سخن می‌گفتند. نیچه از بزرگ‌ترین فیلسوفانی بود که آرا و اندیشه خود را به شکلی عمیق وامدار آثار شوپنهاور خواند. در همین زمان واگنر آهنگساز بنام آلمانی نیز با ستایش و تحسین بسیار از او یاد می‌کرد. فروید هم دست کمی از بقیه نداشت و شوپنهاور را یکی از
6 مرد بزرگ تمام تاریخ نامگذاری کرد.

تولستوی در جوانی به شدت تحت تاثیر فلسفه شوپنهاور بود و تمامی آثار او را مطالعه کرد و حتی دست به کار ترجمه برخی از آنها نیز شد و همواره تعجب از آن بود که چرا شوپنهاور اینگونه ناشناخته مانده است! در میان متفکران قرن بیستمی ویتگنشتاین را داریم که رد تاثیرپذیری از شوپنهاور را در نظریاتش به روشنی می‌توان یافت و البته نویسندگان و هنرمندانی که هر یک برای خود نام‌های قدری بودند از آلبرکامو، توماس‌مان، مارسل پروست، ایبسن، جوزف کنراد، تامس هاروی گرفته تا حتی چارلی چاپلین هر یک به نوعی متاثر و وامدار شوپنهاور بوده‌اند.

بنابراین شوپنهاور از جمله چهره‌هایی بود که نه‌تنها با آثار و دستگاه فلسفی خود، بلکه به شکل غیرمستقیم و به واسطه خیل انبوه متفکران و هنرمندانی که از او تاثیر پذیرفته‌اند، جهان پس از خود را تحت‌الشعاع آرای خود قرار داد و از سوی دیگر این تاثیرپذیری از کیفیتی ادبی نیز برخوردار بود، چرا که آثار شوپنهاور نه فقط به دلیل اندیشه فلسفی او، بلکه به لحاظ ادبیاتی که از آن برخوردار هستند نیز مورد توجه قرار گرفته است، به ویژه نثر او که
 اگر چه ابزار میان آرای فلسفی‌اش بوده اما نثری فوق‌العاده ادبی و البته روشن و قابل فهم بود. به همین واسطه شوپنهاور همیشه بسیاری از فیلسوفان و به ویژه هگل را به دلیل استفاده از زبان پیچیده آثارش مورد انتقاد و تمسخر قرار می‌داد و عقیده داشت نثر و زبان فیلسوف شایسته است ساده و قابل فهم باشد، نه سردرگم‌کننده که نتیجه، چیزی جز شارلاتانیزم فلسفی نیست.

با این اوصاف بسیار عجیب بوده است که فیلسوفی چنین بزرگ و تاثیرگذار، آثارش در ایران تا این اندازه با کم‌توجهی روبه‌رو شده و هیچ یک تا چندی پیش به فارسی برگردانده نشده بود. در واقع اگرچه در سال‌های دور و نزدیک درباره شوپنهاور بسیار گفته شده است و البته کتاب‌های چندی نیز درباره او به فارسی درآمده بود، اما همیشه جای خالی ترجمه آثار خود او احساس می‌شده است و از این‌رو آشنایی علاقه‌مندان فارسی‌زبان فلسفه با شوپنهاور، همواره با واسطه و دست دوم بوده است.

کارنامه نثر فارسی در رابطه با شوپنهاور تنها محدود بوده است به کتاب‌هایی که به تاریخ فلسفه اختصاص داشته‌اند و در این آثار نیز فصلی به شوپنهاور اختصاص داده شده است.
جدا از این آثار به چند کتاب دیگر نیز برمی‌خوریم که درباره شوپنهاور و فلسفه‌اش نوشته شده است، همانند  «شوپنهاور و نقد عقل کانتی» که نوشته رامین جهانبگلوست و کتابی ترجمه شده به نام «فلسفه شوپنهاور» که توسط نشر پرسش منتشر شده است و همچنین کتابی به نام «زندگی و فلسفه آرتور شوپنهاور» که به سال 1350 مهرداد مهرین به فارسی برگردانده است اما ترجمه آثار خودش محدود بوده به ترجمه‌ای از گزیده آرا و نظریات او یا ترجمه بخش‌هایی کوتاه از چند اثر پراکنده دیگرش که با آنچه مرتضی مشفق‌همدانی تحت عنوان فلسفه عشق به سال 1311 به فارسی ترجمه کرده آغاز می‌شود و با یک کتاب کوچک از بنگاه نشر و ترجمه کتاب، تحت عنوان «جهان چون اندیشه»، ترجمه منوچهر بزرگمهر که ظاهرا ترجمه بخشی از شاهکار شوپنهاور به نام جهان همچون اراده و تصور است. در این میان همچنین به کتابی تحت عنوان« افکار شوپنهاور» نیز برمی‌خوریم که گزیده‌ای است از نظرات پراکنده او که توسط مرتضی مشفق‌همدانی در حوالی دهه30 منتشر شده و ظاهرا با اقبال هم روبه‌رو شده و با فاصله زمانی اندک 4 بار تجدید چاپ شده است.

در سال‌های پس از انقلاب نیز به همین ترتیب به یکی، دو مورد ترجمه برمی‌خوریم که هیچ‌یک حق مطلب را درباره این فیلسوف و اهمیت او در تاریخ فلسفه ادا نمی‌کند، حتی کتاب « جهان و تأملات فیلسوف» که آن هم گزیده‌ای از آثار شوپنهاور است به ترجمه رضا ولی‌یاری و توسط نشر مرکز به بازار ارائه شده است.

به این ترتیب با این مجموعه کوچک و البته پراکنده که برخی از آنها نیز نایاب یا کهنه به نظر می‌رسند، چیزی دستگیر مخاطب علاقه‌مند به فلسفه یا شوپنهاور نمی‌شود، چرا که تا این زمان و با این ترجمه‌های مخدوش و یا پراکنده هنوز هیچ یک از آثار کلیدی و مهم این فیلسوف که از قضا بسیار هم نوشته، به فارسی درنیامده است. اما سرانجام در بهار امسال بالاخره طلسم شکسته شد و ترجمه‌ای از شاهکار او یعنی جهان همچون اراده و تصور به همت نشر مرکز و با ترجمه رضا ولی‌یاری منتشر شد.

رضا ولی‌یاری، مترجم جوانی است، که هنوز به 30سالگی نرسیده است. ترجمه‌ای از گزیده آثار شوپنهاور را در کارنامه دارد، اما هنوز در قد و قواره‌ای جلوه نکرده که بتوان با خیال راحت این کتاب را خرید و به دست گرفت. از طرف دیگر او نه از زبان آلمانی بلکه از ترجمه انگلیسی این کتاب برای برگرداندن آن به فارسی استفاده کرده است که آن نیز تا اندازه‌ای بر اگر و اماها می‌افزاید؛ حتی به فرض اینکه حاصل کار او توسط پیام یزدانجو با اصل کتاب به زبان آلمانی مقایسه شده باشد. با این اوصاف تنها نقطه اتکایی که در این زمینه وجود دارد، همان اعتبار ناشر است که اگر این اثر با همین مترجم توسط ناشر متفرقه‌ای به بازار آمده بود، مطمئنا دست و دل آدم برای خرید آن  نمی‌رفت. البته در شرایط فعلی قیمت حدودا 25هزار تومانی این کتاب هم خودش معضلی است برای بسیاری از کسانی که علاقه‌مند به داشتن کتاب هستند و توان این‌قدر هزینه‌کردن را ندارند!

«جهان همچون اراده و تصور» کلیدی‌ترین اثر شوپنهاور است؛ اثری که او در جوانی آن را نوشت و تقریبا چارچوب و طرح فلسفه خود را در آن پی‌ریزی کرد و در تمام طول عمر نیز در حال کامل‌کردن همان بود، چه در قالب دیگر آثاری که نوشت و به شرح و بسط همین نظریات پرداخت و چه در چاپ‌های بعدی اثر که هر بار با ویرایش‌هایی همراه بوده است، به ویژه در دومین چاپ آن که تقریبا اضافاتی برابر با اصل کتاب داشته و حجم آن را به دوبرابر رسانده است.

شوپنهاور زندگی را همچون آونگی می‌دید که در میان درد و رنج در نوسان بود در آثار هیچ فیلسوفی تا این اندازه از رنج و اندوه زندگی سخن رانده نشده است؛ هرچند که با تمام این ایده‌ها خود سخت دلبسته به زندگی کردن بود. شاید او نیز همچون برخی از متفکرانی که از درد و رنج زندگی می‌گریند، راه‌های گریز و رهایی از آن را پیدا کرده بود.

کد خبر 86736

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز