دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۶:۴۹
۰ نفر

یاسر هدایتی‌زفرقندی: فرقی ندارد. حتی اگر انسان بهره‌مند روزگار نو شده اکنونی نیز باشی، باز یک موجود رازورزی؛ حتی راز بزرگ تو نیز تغییری نکرده است با راز بزرگ نیاکانت در چندهزار سال پیش.

تو رازهای کوچکی داری که مثل ستاره‌ها دور خورشید راز اعظم تو می‌گردند و سال‌هاست که انسان در پس پاسخ به این رازها پله‌های معبد نیایش را گام برمی‌دارد، شاید آن رمز جاودانی را بیابد که البته نیز می‌یابد و اما این بار باز رازی از نو وجودش را پر می‌کند و خوش اینکه این نوشدگی راز، بسیار دوست‌داشتنی است برای انسان چرا که او را مقیم  دائم معبد نیایش و دعا می‌کند. وجود رازورز انسان با دعاست که صیروریت ویژه‌ای را تجربه می‌کند، حتی اگر به تعبیر ابن‌عربی نام آن وجود اعلی و صاحب راز اعظم را بلد نباشد و از یاد برده باشد؛ او که نام خویش را می‌داند. او که می‌داند بنده‌اش چه می‌خواهد.

پدر که لکنت زبان و نادانی‌شناسایی فرزندش را بهانه بر نیاوردن نیازش نمی‌کند... . اما رازهای کوچکی که همیشه نیز هستند، همان نداشته‌های همیشگی است؛ نداشته‌هایی که تا لحظه آخر که با مرگ بیدار می‌شویم، داشتن‌شان را می‌خواهیم. خوب که نگاه کنیم می‌بینیم هیچ وقت آسمان بودنمان از این همه ستاره‌های پرشمار رازهای کوچک زیست‌مان و خورشید راز اعظم وجودی‌مان خالی نیست؛  چه در دخمه‌ای جنگلی در کوره‌ دهاتی در هند باشی و آفتاب‌سوخته و گرسنه و نیمه‌برهنه پاره‌ای از اوپانیشادها را  زمزمه کنی، چه در پنت‌هاوس آسمان‌خراشی 50طبقه در قلب منهتن، معطر و سیر و مسرور صحیفه سجادیه روبه‌رویت باز باشد. انسان مقیم معبد نیایش است. گفتیم که فرقی ندارد.
نوشتار حاضر اما درنگی دارد در مفهوم نیایش در فرهنگ اسلامی شیعی. چه شیعه را پژوهندگان خرد و ذوق غیر از ولایت و امامت و جهاد و شهادت به نیایش نیز می‌شناسند.

آنها می‌دانند که نیایش برای شیعه غیر از توجهی ذاتی آنچنان که گفته‌شد (ذات انسان مقیم معبد نیایش است) حضوری عرضی نیز دارد. چرا که پناهگاه معصومین و مقدسین دین و مکتب ما بوده در اوقاتی که جز کلام پیچیده در بلاغت و آرایه آن هم خطاب به پیشگاه حضرت سلام، سلامتی در پی نداشته است، و اینگونه چراغ راه برای ما همیشه روشن بوده، از کمیل علی تا عرفه حسین و صحیفه سجاد که بهانه وجودی این نوشتار نیز میلاد صاحب این زبور آل‌محمد است در پنجم شعبان سال 38هجری؛  معصومی که شیخ کلینی در کافی او را «ابن‌الخیرتین» می‌نامد چرا که از سوی پدر به بهترین عرب یعنی قریش و تیره هاشم نسب می‌برد و از طرف مادر ایرانی است و نژاده؛  مردی که امام ساجدین است و صاحب اخت‌القرآن.

1 – متون مقدس ادیان جهان، اولین آیینه تمام‌نمای مشترکات حیات زیسته انسان در طول تاریخ خود است. این متون بازتابنده سیر رابطه انسان با وجودی فرابرتر و متعالی است؛ رابطه‌ای که در هر صورت‌بندی و در هر ساختار زبانی‌ای و با هر نشانه‌شناسی‌ای که به مطالعه آن بپردازیم، رابطه‌ای رازآمیز و با شکوه است میان موجودی دانی و صاحب راز و  وجودی عالی و صاحب راز. در این میان رازی مشترک است که موجود دانی  می‌پندارد خود صاحب آن است و برای رمزگشایی آن دست به دامن وجود عالی می‌شود و وجود عالی که می‌داند صاحب این راز موجود دانی نیست با در حیرت‌انداختن رمزگشایی راز برای موجود دانی او را راز آشناتر می‌کند.

این رابطه همان است که انسان‌پژوهنده امروز آن را در قالب نیایش‌واره‌ها که ماحصل گفت‌وگوی موجود دانی با وجود عالی است می‌بیند؛  گفت‌وگوهایی که برحسب موقعیت‌های زمانی، مکانی، تاریخی و همین‌طور نژادی و جنسیتی و شخصیتی موجود دانی متفاوت از هم هستند اما در سطوح معرفتی مشترکاتی عمیق نیز با هم دارند. اینکه موجود دانی در همه زمان‌ها خسته، دل‌آزرده و غمگین است، او نمی‌داندهای زیادی دارد و مهم‌تر از همه تنهاست.

اما آن وجود عالی، خسته و غمگین نیست، نمی‌داند ندارد و مهم‌تر از همه تنهایی‌اش آن‌قدر بزرگ،  است که انگار تنها نیست. ادیان به انسان یاد دادند این تنهای بزرگ تنهایی کوچک انسان‌ها را دوست دارد،  جواب نمی‌دانم‌هایشان را به آنها یاد می‌دهد و خستگی و آزردگی خاطرشان را برطرف می‌سازد  اما به یک شرط؛  آنها  باید بخواهند. خواستن هم مثل هر رفتار دیگری آداب دارد.

انسان ادب خواستن دانی از عالی را از مقدسین هر دین یا خود متون مقدس ادیان فرا گرفت  و اینگونه انسان به نجواهای نهانی خود با وجودی بیرون از خودش صورت استعلایی بخشید. ادیان آمدند تا انسان با رازهایش تنها نباشد و کندوکاو برای رمزگشایی آنها باعث نشود روزی گمان کند رازهایش تمام شده است؛  روزی که انسان با رازهای سرگشاده خود دهشتناک‌ترین بی‌معنایی وجودی خود را تجربه کند؛  روز وقوع واقعه.

2 – دعا یعنی «خواهانی به سوی خدا»؛  این را ناظم‌الاطبا در معنای لغت دعا نوشته است. همچنان که علامه دهخدا در یادداشت‌های خود ذیل عنوان اسم مصدری دعا مترادف زیبای «خدای خوانی» را ثبت کرده است.

در معنای اصطلاحی دعا یا همان نیایش فارسی در کشاف اصطلاحات الفنون تهانوی آمده:  «دعا در عرف علما کلمه‌ای است انشایی دلالت‌کننده بر طلب با اظهار خضوع و آن را سؤال نیز گویند...».

اما در حوزه دین‌پژوهی و معنویت‌پژوهی جدید میان دعا و نیایش یا مناجات تفاوت اصطلاحی و معنایی قائل می‌شوند. اینکه دعا به معنای خواست و طلب چیزی از وجود عالی است اما مناجات و نیایش ارتباط قلبی و وجودی موجود دانی با وجود عالی است. از طرفی در تعبیرهای دیگر اهل خرد، ما در نیایش و دعا با یادکرد کسی که همیشه حاضر است می‌خواهیم پرده غفلت موجودیت خود را کنار بزنیم و نه اینکه توجه وجود همیشه حاضر را جلب کنیم.

در ادیان مختلف نیایش‌ها با مراسم و آداب مختلف سفارش‌شده‌ای همراه هستند که در بسیاری از اوقات روح نیایش به خاطر عینیت و تکلف آن آداب  توسط برخی دستخوش تلاطم‌هایی نیز می‌شود. گفتنی‌ها بسیار زیاد است اما مجالِ ‌کم،  الزام پرداختن به مفهوم نیایش در اسلام را ضروری می‌نمایاند.

3- آیه 186 سوره بقره از لطیفه‌های بسیار قابل‌توجه در میان خردمندان و پژوهندگان است (و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان فلیستجیبو‌ا  لی... ؛ و چون بندگانم درباره من از تو پرسش کنند [بگو] من نزدیکم و دعای دعاکننده را وقتی که مرا بخواند اجابت می‌کنم، پس به فرمان من گردن نهند...) .

این آیه از قرآن اوج ارشاد بندگان در فرمان الهی برای نیایش حضرت حق است.
اعتقاد به خاتمیت این عقیده را برای ما راسخ می‌کند که در آیین خاتم باید همه آنچه انسان در رمزگشایی رازهای وجودی‌اش به آن نیاز دارد از طرف حضرت دوست به انسان رسیده باشد و جدای از آیات و روایات بسیار پرشمار ناظر بر بنیان‌های معرفتی و وجودی نیایش، آیه  186 بقره تاج باشکوه راهنمایی آن وجود عالی است. امام محمد غزالی در ربع عبادات احیا علوم دین در کتاب ذکرها و دعاها،  تفسیری لطیف از این آیه استخراج می‌کند.

به تعبیر خود او لطیفه قدسی و دقیقه روحانی این آیت این است که در چند آیه قرآن که در آن سؤالی از خداوند پرسیده شده، در جواب آن، حضرت باری،  پیامبر را واسطه پاسخ قرار داده‌اند و بیان آن را به پیامبر حواله کرده که «قل»‌ بگو. اما در این آیه با توجه به این اصلی‌ترین راز وجودی انسان «واذا سالک عبادی عنی» خداوند در جواب توسیط واسطه روانداشته و صراحتا خود جواب داده است که «فانی قریب» چرا که به تعبیر غزالی سؤال از ذات مقدس اوست و رجوع بندگان به زاری و تضرع به حضرت او و جای تجلی و رفع حجب و وسایط است. و این دلیل است بر شرف و عظمت مقام دعا.

از دیگر دقیقه‌های روحانی این آیه اینکه بندگان در این مقام به عباد یاد شده‌اند و تشریف اضافت به ذات حضرت حق ارزانی شده است. همان‌طور که گفته شد آیات و روایات بسیاری در بنیان‌های معرفتی و وجودی نیایش وجود دارد به طوری که در احصاء دکتر محمود مهدوی‌دامغانی نزدیک به  300 آیه در قرآن مربوط به دعا و نیایش است که کتابی فاخر چون «ادعیه‌القرآن» شهرستانی منبعی موثق برای پژوهش پیرامون آن است.

از طرفی ما در کتب معتبر روایی شیعه چون کافی و التهذیب و... همین‌طور کتب معتبر نزد  اهل سنت چون صحیح بخاری و مسلم و... باب‌هایی را تحت‌عنوان ذکر و دعا و نیایش می‌بینیم که به آیات و روایات   و بعضاً دعاهای ماثور پرداخته‌اند و این اهمیت خاص مفهوم نیایش در آیین خاتم اسلام را نشان می‌دهد. وقتی به‌ظاهر و در تشریع‌گویی ارتباط مستقیم زمین و آسمان گسسته شده است نیایش به‌مثابه پلی است که می‌توان دوباره تکویناً رنگین‌کمانی تا معراج حضرت حق قامت بست.

نیایش‌های ماثور از پیامبران الهی و همین‌طور معصومان علیهم‌‌السلام در قرآن و روایات، شکوهی معرفت‌آموز را برای مخاطبان خود به‌تماشا می‌گذارد که تقریباً کمتر مشابهی در میان متون مقدس دارد. این شکوه معرفت‌آموز و گاه طاقت‌سوز در تجلی این کلام حضرت امیر قابل فهم‌تر می‌شود که «داناترین شما به خدا پر درخواست‌ترین آنان است»- غررالحکم ح 3260

و شاید با ابیات تفسیری مولانای جانها، روشنای کلام الهی و  بیان علوی را بیشتر بتوان درک کرد که؛
چون خدا خواهد که مان  یاری کند
میل‌مان را جانب زاری کند
ای اخی دست از دعا کردن مدار
با اجابت یا رد آنت چه کار؟
جز تو پیش که برآرد بنده دست
هم دعا و هم اجابت از تواست
ناله مؤمن همی داریم دوست
گو تضرع کن که این اعزاز  اوست

4- جست‌وجوگران حقیقت، شیعه را جز اندیشه ولایت و اعتقاد به منجی عادل قائم و همین‌طور فرهنگ جهاد و شهادت به نیایش‌های معرفت‌آموز و طاقت‌سوز نیز می‌شناسند. جدای از نیایش‌های به‌جای‌مانده از حضرت رحمه للعالمین آنچه از نیایش‌های به‌جا مانده از ائمه‌اطهار پیش‌روی ماست بدون اغراق و به تایید غالب اهل خرد و معنا نظیری در تاریخ متون مقدس و نیایش‌های به‌جا مانده از آنها ندارد.

این نیایش‌ها تنها ارتباط معنوی میان موجودی دانی با وجودی عالی نیست بلکه درس‌نامه‌های شناخت و شعور انسانی ربانی در ساحت معلم ایمانی خویش است. گویی داعی ربانی در ملکوت معلم اعظم زانو زده و زمزمه می‌کند تا شاگردان (بخوانید انسان تا پایان تاریخ) نیز بتوانند با لکنت عقل و نقل‌شان با طوطی‌وار زمزمه‌کردنشان نیز خوشه‌چین خروارها خروار خرمن معرفت و عشق باشند.

ادعای بی‌نظیری این ادعیه ساحت عرفانی و فلسفی و حکمی مستتر در پس پشت کلام روحانی این ادعیه ماثوره است که شرح‌های بسیاری که توسط فرهیختگان بر آن نگاشته شده تازه به مانند شمعی در برابر عظمت کوهی سترگ در قفای تاریکی شب تاریخ است.

کمیل به‌جا‌مانده از حضرت امیر، دعای عرفه از امام‌حسین، دعای سحر از حضرت باقر و... کتاب شریف مفاتیح‌الجنان و صحیفه‌سجادیه گواهان زنده همه آنچه گفته شد است. گواهان زنده‌ای که در معنا و بیان بی‌همتایند و قرینگی ندارند و باز نقلی دیگرند در خاتمیت آیین محمدی که وقتی قرار شد درهای تشریع  آسمان بسته باشد، باید انسان همه ابزارها را در دست داشته باشد تا بتواند به رازهای وجودی و معرفتی خویش برسد تا درهای آسمان تکویناً برایش بسته نباشد.

تا خستگی و غم‌ها و تنهایی‌اش را به آن وجود یگانه برساند تا بخواهد «راه شناخت اختیار خود را به ما الهام کند و آن را وسیله رضای ما به قضا و گردن‌نهادنمان به حکمش قرار دهد... و بخواهیم از قضایش آنچه را که نمی‌پسندیم، در نظر ما دوست‌داشتنی کند و از حکمش آنچه را که سخت می‌شماریم، بر ما آسان فرماید... و کار ما را با ستوده‌ترین فرجام و گرامی‌ترین پایانه به پایان برد که او عطای ارزشمند می‌دهد و نعمت سترگ ارزانی می‌دارد و او بر هر کاری تواناست.» - تلخیص از نیایش سی‌وسوم صحیفه سجادیه ترجمه علی موسوی گرمارودی.

کد خبر 86334

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز