چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۴:۵۱
۰ نفر

احسان تقدسی: کشوری که محمدعلی جناح بنای آن را گذاشت و آرزو کرد جایی برای آرامش مسلمانان باشد، اینک به یکی از بحرانی‌ترین نقاط جهان تبدیل شده است.

گروه‌های سیاسی در کشوری که شعار رسمی‌‌اش اتحاد است آنچنان به مجادله برخاسته‌اند که بیم آن می‌رود در روزگاری نه چندان دور دیگر نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان.

طالبان زاییده سرویس اطلاعات ارتش پاکستان است. این گروه که از مدارس مذهبی پاکستان شکل گرفت، در دهه 1990 افغانستان را به تصرف درآورد و چند سالی هم قدرت را در دست داشت. حمله هوایی و زمینی نیروهای غربی به رهبری آمریکا بعد از 11 سپتامبر، افغانستان را از دست طالبان درآورد و این پایان حکومت طالبان در افغانستان شد.

اما این گروه از سال گذشته بار دیگر نه تنها در خاک افغانستان قدرت‌نمایی می‌کند و بخش عمده‌ای از این خاک را دوباره در کنترل دارد، بلکه چند ماهی است که برای دولت پاکستان هم به دردسری بزرگ تبدیل شده‌است. در هفته‌های گذشته طالبان از منطقه دره سوات که پایگاه این گروه در پاکستان است بیرون آمد و منطقه دره بونیر در 100 کیلومتری اسلام‌آباد را تصرف کرد. اکنون نظامیان پاکستان مشغول نبرد باشبه نظامیان طالبان در این منطقه هستند. این درحالی است که دولت باراک اوباما در آمریکا با شعار مقابله با شبه‌نظامیان و القاعده در خاک افغانستان و پاکستان به عنوان جایگزینی برای جنگ عراق که محور فعالیت دولت جورج بوش بود، روی کار‌ آمد.

گسترش فعالیت جریان افراط در چند ماه گذشته از سویی و فشارهای بی‌امان دولت آمریکا به دولت اسلام آباد و معرفی پاکستان به‌عنوان تهدید اول رژیم صهیونیستی چند موضوعی است که تلاش کردیم در گفت‌وگو با ماشاءالله شاکری، سفیر کشورمان در پاکستان پاسخی برای سؤالاتمان بیابیم.

  • چرا غربی‌ها همواره پاکستان را به‌عنوان خط مقدم جنگ بر ضد‌تروریسم معرفی می‌کنند؟

این موضوع سابقه تاریخی دارد.باید به سال‌های اشغال افغانستان برگردیم.در دوره 1979تا1988هزاران مبارز عرب همراه بامجاهدین افغانی تحت آموزش‌های نظامی سازمان‌های سیا آمریکا و‌ ای اس‌ای پاکستان قرار داشتند.

بعد از خروج شوروی و عدم‌حاکمیت پشتون‌های مورد حمایت پاکستان باعث شد که پاکستان اهتمام خود را صرف تربیت طلاب افغانی پناهنده در پاکستان نماید و نتیجتا طالبان به‌وجود آمد، این گروه توانست در سال 1996با حمایت ارتش و دولت پاکستان قدرت را در افغانستان به دست گیرد.حاکمیت طالبان در افغانستان تا اشغال این کشور توسط آمریکا و متحدان وی در اکتبر2001 ادامه داشت.

پس از حمله آمریکا به افغانستان، نیروهای طالبان و القاعده با توجه به شکست‌های متعددی که متحمل گردیدند به سوی مرزهای پاکستان عقب‌نشینی کرده و در برخی مناطق مرزی 2 کشور پاکستان و افغانستان که حاکمیت دولت اسلام آباد یا ضعیف بود و یا اصلا وجود نداشت، توانستند پناه بگیرند. این شرایط آنقدر مساعد بود که مقامات آمریکایی از این مناطق به بهشت تروریست‌ها یاد کرده‌اند و خواستار مقابله ارتش پاکستان با تروریست‌ها شدند. البته آنها فراموش نکرده‌اند که منشأ و منطقه ظهور طالبان در مدارس علمیه پاکستان بوده و به وسیله دولت وقت اسلام آباد در سال 1997 بود که ارتش این گروه به سوی کابل رفت و آنجا را فتح کرد.

  • ساختارهای نظامی و سیاسی پاکستان تا چه میزان در گسترش جریان افراط در این کشور مؤثرند؟

آنگونه که در تاریخ می‌گویند طالبان در دهه 90 میلادی توسط سازمان اطلاعات وابسته به ارتش پاکستان به‌وجود آمد. این گروه ابتدا نیات رهبران سابق این کشور را پیاده می‌کرد اما پس از 11 سپتامبربخشی از آن به مقابله با دولت مرکزی پاکستان به‌عنوان عامل آمریکا پرداخت. هم‌اکنون نیز درون نیروهای نظامی و اطلاعاتی پاکستان جناح‌هایی هستند که درصدد استفاده از طالبان برای اهداف سیاسی خودشان هستند. این گروه جنگ را عامل ادامه نفوذ و حیات پاکستان می‌دانند و درصدد بهره برداری از شرایط بحرانی در منطقه هستند. آمریکایی‌ها اخیرا ادعا کرده‌اند که عواملی در سازمان اطلاعات ارتش پاکستان مطالب محرمانه درخصوص گروه‌های تروریستی را که آمریکایی‌ها به آنها داده‌اند، به طالبان منتقل کرده‌اند. این موضوع نشان‌دهنده اهمیت نقش افراد فوق الذکر است.

  •  در درون ساختار قدرت و خارج از آن در میان احزاب و گروه‌های پاکستانی، چه نهادها و افرادی از گسترش طالبانیسم ناراحت نیستند؟

همانگونه که گفتم در داخل ارتش و سازمان‌های اطلاعاتی گروه‌هایی درصدد کمک به حیات طالبان هستند اما در برخی از احزاب و گروه‌های سیاسی و مذهبی نیز اعتقاد به ارزشمند بودن طالبان و گروه‌های تروریستی به‌عنوان اهرم قدرت پاکستان، وجود دارد. اگرچه بعضی از گروه‌هایی که از طالبان حمایت می‌کردند، همچنان در صحنه سیاسی پاکستان فعال هستند لیکن این لزوما به معنای حمایت از طالبان نیست بلکه گروه‌هایی بدون حمایت از طالبان فکر می‌کنند اگر آمریکا افراد یا گروه‌هایی را تروریست می‌خواند لزوما برای پاکستان صادق نیست و صراحتا بیان می‌کنند که جنگ با تروریسم جنگ پاکستان نیست و مربوط به آمریکاست. آنها خواهان حفظ طالبان برای گرفتن امتیاز از آمریکا هستند و این را وسیله‌ای برای کسب کمک‌های بیشتر می‌دانند.

  • توان دولت گیلانی در برخورد با پدیده گسترش جریان‌های افراط چقدر است؟

قدرت گیلانی برای مقابله با تروریست‌ها و جریان‌های افراط  بر2 بخش نظامی و غیرنظامی متکی است. در بخش نظامی در حقیقت ارتش ضامن اجرایی خواست رهبران سیاسی است. البته این بدیهی است که تصمیمات نظامیان همیشه با خواست سیاستمداران تطابق ندارد.

اما در بخش غیرنظامی نیز ترس غلبه و سلطه تندروها بر سرنوشت پاکستان، اتفاق نظری به‌وجود آورده که قابل بهره‌برداری برای دولت است. رفتار ناشایست تندروها در زمان حاکمیت در کابل و همچنین در برخی مناطق پاکستان، چنان وحشتی را آفریده که به دولت این امکان را می‌دهد با تمام قوا علیه آنها اقدام کند اما این موضوع نیز با کارشکنی عوامل پیدا و پنهان همراه است و هنوز یکپارچکی لازم پدیدار نگشته است.

  •  جریان‌های حامی افراط از چه طیف‌هایی در ساختار دولت پاکستان تاثیر می‌گیرند؟

الهام‌گیری افراطیون در پاکستان در حقیقت از 2 منبع متضاد است:
1- گروه‌ها و بخشی‌هایی از بدنه نیروهای نظامی واطلاعاتی که خواهان حل مسائل این کشور به وسیله بحران هستند.
2- روش و منش دولتمردان و گروه‌های غربزده و واداده مانند برخی رسانه‌ها، روشنفکران و... که با تسلیم شدن و ابراز ناتوانی در برابر غرب، موجب بی‌ریشگی نسل جدید و بی‌ثباتی مدیریتی این کشور شده است.

  • پیش‌بینی نهادهای امنیتی آمریکا درباره فروپاشی نظام سیاسی پاکستان با توجه به افزایش قدرت طالبان چقدر جدی است؟

دولتمردان آمریکایی به دلیل عدم‌شناخت صحیح شان از منطقه و به‌خصوص شرایط موجود، در طول سال‌های گذشته اشتباهات بزرگی در عمل و گفتار داشته‌اند. آنها خود عامل به‌وجود آورنده بسیاری از ناملایمت‌های امروز هستند. آنها هرگز به‌صورت درست به حل و فصل مشکلات جنوب آسیا و پاکستان نپرداخته‌اند و پس از آنکه به خیال خودشان به اهدافشان رسیده‌اند، مردم و دولت پاکستان را رها کرده و هنگامی بازگشته‌اند که خطرات بیشتری این منطقه را تهدید کرده است. اکنون نیز به جای آنکه به ساختار دموکراتیک پاکستان کمک و سعی در حمایت از دولت مردمی گیلانی کنند، به تبلیغات منفی علیه آن اقدام کرده و پیش‌بینی‌هایی اینچنینی می‌کنند که ثمری جزء پیچیده کردن اوضاع ندارد. اگرچه فشار بر دموکراسی نونهال اسلام آباد بسیار زیاد است و هرکس می‌تواند به چنین پیش‌بینی‌هایی دست بزند لیکن نباید دولت آقای گیلانی را در این زمان با چنین سخنانی در مقابل تروریست‌ها و تندروها تضعیف کرد.

  • هم‌اکنون مهم‌ترین نقاطی که طالبان در اختیار دارند کدام مناطق است؟

پاکستان از نظر حاکمیت سیاسی دارای پیچیدگی خاصی است. این کشور دارای مناطقی مانند مناطق قبایلی است که حاکمیت دولت در آن وجود ندارد و یا مناطقی که در گذشته نیز با قوانین و حاکمیت ریش سفیدها و سران قبایل اداره می‌شده و دولت حضور کم‌رنگ دارد. طالبان نیز از وجود برخی مناطق که حاکمیت دولت به دلیل شرایط جغرافیایی و تاریخی پررنگ نیست، استفاده کرده و نفوذ خود را افزایش داده است. آنچه را امروز می‌توان مناطق در دست طالبان دانست، درحقیقت نفوذ طالبان در مناطق مرزی پاکستان و افغانستان است که به دلیل صعب العبور بودن، ارتش نمی‌تواند در آن حضور داشته باشد.

  • مهم‌ترین دلیل قدرت‌یابی طالبان در برهه کنونی چیست؟

مهم‌ترین عوامل قدرت‌گیری طالبان پاکستان در برهه کنونی را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1- اشتباه دولت‌های قبلی پاکستان در ایجاد و قدرت‌بخشی به آنها
2- فقر مادی و معنوی شامل بی‌سوادی، بیکاری و... در پاکستان به‌خصوص در مناطق شمالی این کشور
3- حضور نظامی قدرت‌های فرامنطقه‌ای به‌خصوص آمریکا به‌عنوان توجیهی برای گسترش تندروی‌ها در منطقه
4- ناتوانی نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پاکستان در پاسخ گویی به نیازهای همه اقشار این کشور
5- عدم‌رهبریت سیاسی و معنوی واحد در طول سال‌های گذشته
6- نفوذ گروه‌های ماجراجو در نهادهای نظامی و اطلاعاتی

  • لیبرمن وزیر خارجه اسرائیل هم اخیرا پاکستان را تهدید شماره یک برای این رژیم خوانده بود. چه تحلیلی از این گفته دارید؟

با توجه به اینکه پس از انتخابات اخیر رژیم صهیونیستی، در اذهان جهانیان این موضوع قوت گرفت که گروهی افراطی و تندرو در تل‌آویو حاکم گشته است، مقامات این کشور به‌خصوص شخص وزیر خارجه که به افراطی گرایی مشهور است، سعی در انحراف افکار عمومی و نشان دادن مدل‌های قوی‌تری از افراطی‌گرایی برآمده و بدین خاطر پاکستان و افغانستان را تحت توجه قرارداده است. این درحالی است که افراطیون صهیونیست از وجود گروه‌های تندرو در افغانستان و پاکستان برای ورود به این منطقه استفاده کرده و با بحرانی کردن منطقه بهتر می‌توانند نفوذ نمایند.

  • درگیری این روزهای ارتش پاکستان با طالبان تا چه میزان امید به حذف جریان افراط از این کشور را تقویت می‌کند و آیا در نهایت سودی دارد؟

مطمئنا راه‌حل مسائل منطقه جنوب آسیا ( افغانستان و پاکستان)  صرفا عملیات نظامی نیست. مردمی که نان برای خوردن ندارند و در نهایت فقر و گرسنگی به سر می‌برند می‌توانند دلایل بسیاری داشته باشند تا سلاح به دست بگیرند. برای همین برای حذف افراطی‌گرایی می‌بایست دولت‌هایی که ادعای مبارزه با تروریسم را دارند با انجام طرح‌های اقتصادی و فرهنگی به کمک این مردم بیایند و آنها را برای ادامه زندگی کمک نمایند.

  • در خبرها آمده بود که ارتش آمریکا، ارتش پاکستان را برای جنگ با طالبان آموزش می‌دهد. فکر می‌کنید آمریکا چه اهداف پشت پرده‌ای را در این باره جست‌وجو می‌کند؟

بیشترین اهدافی که آمریکا می‌تواند از آموزش دادن نیروهای نظامی پاکستان به دست آورد را می‌توان در 3 عامل خلاصه کرد:
1- نفوذ در ارتش پاکستان و به دست آوردن محورهای اساسی ارتش این کشور
2- استفاده از آن به‌عنوان ابزاری برای گرفتن اهداف و خواسته‌های واشنگتن در منطقه جنوب آسیا
3- مهار گروه‌های تندرو در داخل بدنه ارتش و سوق دادن نیروهای رده پایین‌تر به سوی فرهنگ و خواست‌های کشورهای غربی.

کد خبر 80725

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز