گفت وگوی ما با بیگی حبیب‌آبادی درباره ادبیات دفاع‌مقدس است. شعر معروفی که با مطلع «یاران چه غریبانه رفتند از این خانه/هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه» سروده این شاعر نام‌آشناست.

پرویز بیگی حبیب آبادی

همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: پرویز بیگی حبیبآبادی چهره شناخته‌شده ای در ادبیات و شعر دفاع‌مقدس است. این شاعر در گذر سال‌ها کتاب‌های متعددی به چاپ رسانده که از این میان می‌توان به «حماسه‌های همیشه»، «غریبانه» و «فصل سوم» اشاره کرد. گفت وگوی ما با بیگی حبیب‌آبادی درباره ادبیات دفاع‌مقدس است. شعر معروفی که با مطلع «یاران چه غریبانه رفتند از این خانه/ هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه» سروده این شاعر نام‌آشناست.

ادبیات دفاع‌مقدس با ادبیات انقلاب پیوندی ناگسستنی دارند. برای شروع بحث در این‌باره صحبت کنید؟

ادبیات انقلاب تا آمد شکل بگیرد، ما وارد حوزه دفاع شدیم. بخش عظیمی از ادبیات انقلاب را ادبیات مقاومت، شعر پایداری، آیینی و شعر اجتماعی و اعتراض و بیقراری های شاعرانه که امروز ادامه همان ادبیات انقلاب محسوب می‌شود، شکل می‌دهد. اما مؤلفه اصلی این ادبیات، ادبیات پایداری و مقاومت است که بخشی عظیمی از انرژی، زمان و تلاش مردم را برای 8 سال به‌خود معطوف کرد و بدیهی است که مورد توجه بود و هرگز نمی‌شد از کنار آن به سادگی عبور کرد. یعنی واقع‌های محسوب می‌شود که جامعه با آن همدل و هم‌صدا بود، پس طبعا شاعر هم این همصدایی را پیدا کرد.

چه شد که ذات روایتگری جنگ شما را به شعر کشاند؟ چرا مثلا داستان‌نویس نشدید؟

شعر انرژیای است که در ضمیر ناخودآگاه بعضی افراد وجود دارد. شعر به‌نظرم به شکلی بالقوه در ضمیر همه مردم ایران نهفته است. برای بعضی فرصت پیدا می‌شود تا این بالقوگی را به فعلیت بکشانند. خب یک روز احساس کردم می‌توانم شعر بگویم و این سرودن من هم با انقلاب و شروع دفاع‌مقدس بود. بدیهی است آنچه را در اطراف خودم می‌دیدم و سعی می‌کردم در آن ذوب شوم تا بهتر ببینم، در قالب شعر خودش را بروز داد.

جای خالی نمادهای موشک‌باران در تهران|دفاع‌مقدس زیباترین حرکت برای رسیدن به اعتدال بود

چه ویژگی یا ویژگی‌هایی در ادبیات پایداری شما را به انتقال مفاهیم پایداری به نسل جوان ترغیب کرد؟

شاعر آنچه را می‌بیند در اثرش خلق می‌کند، با شکلی که نامیرا شود. بدون شک آنچه شاعران می‌گویند همان است که در ذهن مردم جاری و ساری است اما ناتوان از بیان آن به‌گونه‌ای هنری هستند. هنگامی که خواستم شعر بنویسم دیدم این سرزمین مقدس و این خاک پاک مورد حمله قرار گرفت، پس وقایع اطرافم را به تصویر کشیدم و معتقدم اگر چنین نمی‌کردم دچار خودسانسوری می‌شدم و انگار من به بخش عمدهای از واقعیت‌های ذهنم نمی‌پرداختم. هنرمند باید زیبایی‌ها و پلشتی‌های اطرافش را به تصویر بکشد.

جناب بیگی، در خارج از ایران هنوز دشمنان این آب و خاک می‌گویند جنگ با عراق را ما آغاز کردیم. غیراز خلق اثر ادبی در پاسخ به اینگونه اندیشه‌ها چه دفاعیه‌ای می‌توان ارائه کرد؟

یک‌سری مکتوباتی هست و تحقیقاتی صورت گرفت و منتشر شد چون دفاع‌مقدس صرفا در حوزه ادبیات نیست. یک بخش سیاسی دارد و در بعد سیاسی همه اینها مشخص است. حتی در قطعنامه 598 سازمان ملل مشخص است که شروع‌کننده جنگ چه کسانی بودند و جنگ اصلا چرا آغاز شد. حال من سؤال می‌کنم که چرا امروز جنگ همچنان ادامه دارد؟ چرا 17 کشور علیه ما و در پشت مرزهای ایران نیرو داشتند؟ با همه اینها می‌توان پاسخ را دریافت که شروع‌کننده جنگ چه‌کسی بود. بدیهی است که این بحث‌ها بحث‌های سیاسی و مقطعی است و کسانی که آن را مطرح می‌کنند، خودشان بیشتر به واقعیت‌ها آگاهند. اما منافع، دیدگاه‌ها و همسو شدن با بعضی جریانات حکم می‌کند که خلاف آن واقعیات سخن بگویند و به تحلیل بپردازند. این چیزی نیست که ما ایرانی‌ها بخواهیم نسبت به آن احساس نگرانی کنیم. مهم مردم هستند که با تمام وجود بر همین باورند که جنگ از سوی دشمن به ما تحمیل شد و ما هم دفاع کردیم. درباره خود واژه جنگ بارها گفته‌ام که واژهای منفور و مانند یک اژدها و اختاپوس است، اژدهایی که وقتی حرکت می‌کند از دهانش آتش می‌بارد و در ردپای خودش خاکستر و خون به جای می‌گذارد، اما ما دفاع کردیم، دفاعی قهرمانانه. دفاع از گذشته، حال و آینده و دین و ملیت و ارزش‌ها و باورهای این سرزمین و همه آنچه از گذشته به ما رسید. ما دفاع کردیم برای یک صلح عادلانه، چون در 300 سال گذشته هم صلح‌های تحمیلی داشتیم، صلح‌هایی که خاک کشورمان را از ما گرفتند. پایان این حماسه صلح عادلانه بود، صلحی که یک وجب از خاک کشورمان را از دست ندادیم و نقشه زیبای ایران به همین شکل باقی ماند. معتقدم دفاع‌مقدس زیباترین حرکت برای رسیدن به اعتدال بود.

با آفرینش ادبیات تا چه اندازه می‌توان این ذهنیت را در اندیشه افرادی که آن مدعا را دارند، ترمیم کرد؟

موضوع مورد بحث در مورد دفاع‌مقدس تثبیت شده، اما می‌تواند برای همیشه باقی و زنده در ادبیات و سینمای ما جاری باشد. یعنی طوری که 300سال دیگر هم اگر کسی برای تحقیق وارد این حوزه شد با چنین مواردی روبه‌رو باشد. پژوهشی انجام دادم که شعر از زبان مردم است. مردمی که سعی دارند تعلق خاطرشان را در مورد دفاع‌مقدس با شعر بیان کنند و حدود 2 میلیون صفحه روزنامه ورق زدم و تحقیق کردم تا اینکه 4200 فیش برداشتم. این تعداد از سوی مردمی است که شاعر نبودند و حماسه‌سرایی کردند. به واقع پژوهشم نوعی نگاه مردم‌شناسانه در این زمینه است. وقتی با ذکر دقیق مأخذها به 4200 فیش دست پیدا می‌کنیم، نشانگر تحمیل شدن جنگ به ما و مردمی بودن این دفاع است.

بهترین شکل اینگونه ادبیات را ما در کدام قسمت ادبیات سرزمینمان می‌توانیم سراغ داشته باشیم؟ در کدام بخش‌ها می‌توان ضرباهنگ حماسه را جست؟

ضرباهنگ ادبیات پایداری شاهنامه است. پایداری در این اثر موج می‌زند. در بسیاری از آثار منظوم و منثور ما پایداری دیده می‌شود. به قولی چون که 100‌آید 90 هم پیش ماست. من مستقیم به قرن چهارم رفتم و شاهنامه را مثال زدم که ماناترین اثر پایداری مقابله حق با باطل و نور با ظلمت است. به واقع شاهنامه یک بیانیه علمی در مورد مقاومت است. این اتفاقی که در سال‌های اخیر رخ داد به فعلیت در آوردن همان بیانیه علمی بود. مقاومت نزد همه ملت‌ها هست، شاید ادبیات ما با ادبیات دیگر سرزمین‌ها وجه افتراق زیادی داشته باشد اما در حوزه مقاومت وجه اشتراک فراوانی داریم.

چه نقدی بر ادبیات پایداریمان دارید؟ ادبیاتی که طی این سال‌ها نوشته شد؟

کسانی که در این حوزه فعال بودند، بخش عظیمی از حق مطلب را ادا کردند. بحث برمی‌گردد به مسئولان فرهنگی که نتوانستند در تثبیت آنها کاری انجام دهند. بارها گفته‌ام که تهران هدف ده‌ها فروند موشک قرار گرفت اما شما هیچ نمادی در جایی نمی‌بینید که نشان‌دهنده نقاطی باشد که آسیب دیده است. این ارتباط‌هاست که قطع شده. هنرمندان به گمانم وظیفه خود را انجام دادند و مسئولان فرهنگی در بسط و تقویت آن کاری انجام ندادند.

کد خبر 791286

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha