سه‌شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۸ - ۱۸:۴۸
۰ نفر

دکتر حسن سبحانی: مسائل و پدیده‌های اقتصادی معمولا دارای وجوه متعددی هستند از این رو، در بررسی آنها نباید به‌گونه‌ای عمل شود که گویی از توجه به وجوه مختلف آن غفلت شده است.

بنابراین موضوع موردنظر دچار ساده‌انگاری و سطحی‌‌نگری شده یا می‌شود. تبعات منفی اتخاذ چنین شیوه‌ای موجب می‌شود که نه تنها مسئله حل نشود بلکه به خاطر نوع مواجهه با آن، مشکلات جدیدی هم به مشکلات موجود اضافه شود.

بر این اساس، پدیده «اسراف در مصرف» و ضرورت تلاش برای اصلاح شیوه‌های غلط مصرف که از موضوعات مطرح جامعه و اقتصاد امروز ماست ممکن است در معرض چنین آسیبی قرار گیرد و لذا ضرورت دارد برخی از نکات ذیل در پرداختن به آن مورد عنایت قرار گیرد:

1- مسئله مصرف و چگونگی آن به‌شدت متاثر از چگونگی توزیع درآمد در جامعه است به‌نحوی که می‌توان گفت الگوی توزیع درآمد می‌تواند به فهم نحوه الگوی توزیع مصرف مددرسان و راهنما باشد. بنابراین هر نوع اصلاح در حوزه مصرف منطقا باید به اصلاحات در حوزه توزیع درآمد هم معطوف گردد.

2- از اصلاح الگوی مصرف لزوما نباید کاهش مصرف را استنباط کرد. وقتی توزیع درآمد را از عوامل مؤثر در مصرف می‌دانیم قاعدتا باید خانوارهای بسیاری باشند که دچار کم‌مصرفی و سوء تغذیه هستند و عنایت به ارتقای استانداردهای مصرفی آنان از خواسته‌های مطلوب تلقی می‌شود.

بدیهی است چنانچه اراده ما از اصلاح در الگوی مصرف معطوف به مصرف متعادل و به دور از اسراف و تبذیر باشد در قلمرو مصرف خانوارها می‌توان به پرهیز از اسراف توسط عده‌ای و تکمیل چرخه مصرف ضروری توسط عده‌ای دیگر اندیشید و برآیند چنین رفتاری را الگوی مناسب دانست. الگویی که پابه‌پای تحولات اقتصادی متاثر شده و به لحاظ کمیت و کیفیت مشمول تغییرات مستمر قرار می‌گیرد.

3- در اینکه رابطه‌ای بین قیمت کالاها و میزان تقاضای آنها برقرار است تردیدی نیست اما باید عنایت داشت که هر کالایی متاثر از ویژگی‌های خود و شرایط حاکم بر محیط اقتصادی به میزان کم و زیاد، از این رابطه برخوردار می‌شود به‌نحوی که برای بعضی از کالاها و خدمات که اصطلاحا با کشش هستند درصدی افزایش در قیمت آنها موجب کاهش تقاضا برای آنها به میزان قابل توجهی می‌شود (کالاهای لوکس) در حالی‌که کالاهای دیگری هستند که چون تقاضا برای آنها در قبال تغییرات قیمت حساس نیست (کالاهای بی‌کشش)؛ هرچند قیمت آنها با درصدهای بالایی هم اضافه شود اما لزوما تقاضا برای آنها خیلی کاهش نمی‌یابد.

این قاعده علمی را باید در ارتباط با الگوی مصرف نیز همواره در نظر داشت. نباید اجازه داد که اشتیاق عده‌ای به افزایش قیمت حامل‌های انرژی و برخی از اقلام اساسی دیگر با این استدلال که مصرف را کاهش می‌دهد عملیاتی شود، زیرا موجب می‌‌شود که بدون توجه به کشش‌های قیمتی کالاها، افزایش قیمت‌ها مجاز، ولی در عمل مشاهده شود که مصرف کاهش نیافته است یا آنقدر کم کاهش پیدا کرده است که فواید موردنظر از افزایش قیمت - در این بحث کاهش مصرف یا حتی اسراف- رخ نداده است.

متأسفانه دیده و شنیده می‌شود که بعضی از افراد در دستگاه‌های تصمیم‌گیر کشور بر آن هستند که تحت عنوان اصلاح الگوی مصرف از ساده‌ترین و کم‌نتیجه‌ترین راه یعنی افزایش قیمت‌ها استفاده کنند. این کار، تحقیقات به معنای ساده‌انگاری در پرداختن به موضوع است.
4- از آنجا که معمولا طرف دیگر مصرف کالاها و خدمات، تولید مربوط به آنهاست، بنابراین پرداختن به شیوه‌های ساخت کالا و ارائه خدمات در یک دوره برنامه‌ریزی واقع‌بینانه می‌تواند علل اصلی افزایش بی‌رویه مصرف یا اسراف در مصرف را از بین برده و موضوع مصرف بهینه را ساماندهی کند.

5- آموزش از جمله تمهیداتی است که دارای نقش قابل اعتنایی است. اینکه به تولیدکننده و مصرف‌کننده اعم از بخش دولتی و بخش خصوصی درباره چگونگی تولید و مصرف تبادل نظر کنیم و تلاش شود که در عمل نیز آموزش‌های ذی‌ربط جلوه نماید، می‌تواند در نیل به هدف مؤثر باشد و نباید فراموش کرد که در پرداختن تبلیغ به اصلاح الگوی مصرف نیز نباید اسراف کرد.

فرهنگ اسراف طی نسل یا نسل‌هایی به‌وجود آمده و نباید انتظار داشت طی ماه یا سال‌هایی کاملا پیرایش شود

کد خبر 79051

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز