سه‌شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۷ - ۱۴:۲۶
۰ نفر

دکترحسن‌سبحانی* در ماه‌های اخیر تحولات و وقایعی در اقتصاد آمریکا و برخی کشورهای دیگر رخ داده که اخیرا جلوه بیشتری در اقتصاد دنیا داشته است. درخصوص این بحران نکات قابل تاملی وجود دارد که توجه به آن ضروری است.

1- اینکه ماهیت تحولات واقع شده و چیستی آن از چه مشخصاتی برخوردار بوده و آیا می‌توان به تحولات مذکور کلمه بحران را اطلاق کرد، از موضوعات بسیار مهم تلقی می‌شود.

آنچه قطعی به‌نظر می‌رسد این موضوع است که اتفاق و حادثه مذکور برخی نشانه‌های بحران را دارد، یعنی پس از رونق در بازار مسکن، موجبات سقوط قیمت مسکن و به‌دنبال آن افت قیمت اوراق قرضه، کم اعتبار شدن اوراق مشتقه و... را فراهم آورده است. اینکه ابعاد مشکل تا چه قسمت‌هایی از اقتصاد تاثیر‌گذار باشد، مقوله‌ای است که به اطلاعات و زمان بیشتر و البته به نوع سیاستگذاری‌های اقتصادی بعدی بستگی دارد.

2- اقتصاد سرمایه‌داری همواره با بحران‌هایی مواجه بوده است، به‌نحوی که گفته می‌شود بحران، ذات سرمایه‌داری و البته مشکل اصلی آن نیست؛

چرا که تجربه نشان داده است می‌توان بر بحران و ابعاد آن غلبه کرد، اما اینکه اصلی‌ترین عامل این بحران کدام بوده و آیا بهره می‌تواند به‌عنوان پاشنه آشیل این نظام اقتصادی عمل کند، پرسشی است که رسیدن به پاسخ آن، نیازمند مطالعات بسیار جدی است.

به‌نظر می‌رسد بهره همان میوه ممنوعه‌ای است که گرفتاران آن به مشکلات فراوان مبتلا می‌شوند. همانطور که در مقوله اخیر نیز برخی نشریات و مقامات غربی اعلام کردند باید پدیده بانک‌های بدون ربا را بررسی و از ظرفیت و کارایی بالای ضد‌بحران بودن آنها بهره‌برداری کرد.

3- بحران اخیر نشان‌دهنده آن است که جهانی‌شدن بازارهای مالی و اعتباری مقدم بر جهانی شدن بازارهای حقیقی و کالا عمل می‌کند.

ارتباط تنگاتنگ و دقیق این بازارها می‌تواند خیلی سریع همچنان که فرصت‌ها را به هم منتقل می‌کند، تهدیدها را نیز به یکدیگر نشانه رود. در این ارتباط باید بحران در بازارهای مالی و اوراق قرضه و مشتقه را به‌عنوان نشانه‌ای از بروز بحرانی زودرس در بازارهای حقیقی تلقی کرد.

4- در اینکه همه کاهش قیمت نفت « آن هم در این مقیاس وسیع» متوجه بحران باشد تردید وجود دارد؛ اما در اینکه کاهش قیمت، از بحران نیز متاثر بوده شکی وجود ندارد، اما این اتفاق به هر دلیلی که باشد، اینک وابستگان به پول نفت در تنگنای شدیدی گرفتار آمده‌اند که بخشی از آن متوجه حضور عوامل بحران‌‌زا در اقتصادهای صنعتی و البته بخش بزرگ‌تری از آن متوجه سهل‌انگاری و بی‌انضباطی مالی حاکم بر ارکان برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری آنان است.

در این ارتباط باید گفت هرچند بعید به‌نظر می‌رسد که اینگونه اقتصاد‌ها، عبرت‌های لازم را از کاهش قیمت نفت بگیرند تا بحران عبرت‌آموز دیگران زمینه بحران دیگری برای آنان را فراهم نسازد.

5- برای درمان بحران، در همه‌جا سیاستگذاری‌ها و راهکارهایی اتخاذ شده است. سیاستگذاری هوشمندانه دولت‌ها به‌نحوی که تلاش می‌شود مقتضی نوع اقتصادها و بازارها باشد، می‌تواند تاکیدی بر انتزاعی بودن اندیشه‌هایی باشد که بدون توجه به واقعیات، بر کارکرد بدون کم و کاست و همیشه درست بازار اصرار می‌ورزند.

مسلما آنچه امروز در اقتصاد جهان می‌گذرد درس‌های آموزنده‌ای برای علم اقتصاد و همچنین اقتصاددانان کنونی طیف‌های مختلف و متنوع هم دارد. باید دید چگونه این آموزندگی به ممانعت‌های بعدی از بروز بحران‌های مالی می‌انجامد؟!

* اقتصاد‌دان

کد خبر 71921

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز