«میترا لبافی» خبرنگار حوزه کتاب و از معدود خبرنگارانی است که افتخار مصاحبه با رهبر معظم انقلاب اسلامی را داشته است. او که مصاحبه اش را در حاشیه نمایشگاه کتاب امسال انجام داد، ماندگارترین گفت‌وگوی دوره کاری‌اش می‌داند و برای ما از حال و هوای این مصاحبه و تجربه حدود ۳ دهه خبرنگاری می‌گوید.

عکس های خبرنگاران

همشهری - پریسا نوری:«میترا لبافی» این سال‌ها به موازات کار خبری، دستی هم در نویسندگی داشته و چند کتاب در حوزه کودک و نوجوان تالیف و ترجمه کرده است. ترجمه ۸جلد کتاب «دفترچه خاطرات بچه لاغر» و تالیف کتاب «وزیر بی‌اعصاب و دانشمند یک دنده» که در آن با زبان طنز به زندگی دانشمند ایرانی زکریای رازی پرداخته شده، از آثار این خبرنگار است. همچنین کتاب «از گیرنده تا فرستنده» که به موضوع دانش رسانه و تاریخچه اخبار بیست‌وسی می‌پردازد و در دهه ۸۰ منتشر شده، از دیگر کتاب‌های اوست.

  • خانم لبافی شما جزو معدود خبرنگارانی هستید که با رهبر معظم انقلاب گفت‌وگوی مستقیم داشته‌اید، از حال و هوای آن گفت‌وگو بگویید، استرس و نگرانی نداشتید؟

من هر سال رویداد نمایشگاه کتاب را پوشش داده‌ام ولی هیچ وقت چنین مصاحبه‌ای قسمتم نشده بود، طبیعی است که این مصاحبه نگرانی‌های خاص خود را داشته باشد مثل اینکه تپق نزنم، هول نشوم و ... از طرفی رهبر انقلاب شخصیتی علاقه‌مند به کتاب هستند. ایشان با غرفه‌داران و ناشران با اطلاعات بالا صحبت می‌کردند، این موضوع ارتباط من را قوی‌تر می‌کرد چون با شخصی مطلع در شرایط مناسبی مصاحبه می‌کردم. از طرفی افرادی که مدیریت برنامه را داشتند به لحاظ روانی فضایی را فراهم کردند که با آرامشی که در خودم سراغ ندارم توانستم مصاحبه را پیش ببرم و ماندگارترین مصاحبه‌ای بود که در دوره کاری من صورت گرفت. این مصاحبه بازخورد خوبی داشت. خیلی‌ها آمدند و در صفحه شخصی‌ام به من تبریک گفتند. بعد از پخش خبر وقتی به صفحه‌ام سر زدم، در همان دقایق نخست هزار نفر به‌دنبال‌کننده‌های صفحه‌ام اضافه شده بودند. 

  •  بی‌تردید برای رسیدن به چنین دستاوردی مسیر پر فراز و نشیبی را گذرانده‌اید، اساسا چطور به صدا و سیما راه یافتید؟

مادرم معلم ریاضی بود و همه فکر می‌کردند، من هم رشته ریاضی و مهندسی بخوانم اما سراغ ادبیات فارسی رفتم و داستان‌نویسی را شروع کردم. سال ۱۳۷۲وقتی ۱۹ساله بودم مطلبی را در توصیف لاله‌های میدان شهدا نوشتم و به روزنامه کیهان بردم. دبیر سرویس ادب و هنر روزنامه کیهان آقایی به نام اثنی‌عشری بود که متن را گرفت و چاپ کرد. او گفت یکی مطلب من را گرفت و پاره کرد و در همین سطل زیر پایم انداخت من با تو این‌کار را نمی‌کنم اما بعد خودت باید بجنگی. این شروع کارم در روزنامه کیهان بود. همزمان با مجله «زن روز» و نشریات آن زمان از جمله مجله «کتاب هفته»، «کتاب ماه»، روزنامه همشهری، سروش کودک و نوجوان، سروش بانوان و... همکاری کردم. تا اینکه سال ۱۳۷۹که آقای دکتر جبلی(رئیس کنونی سازمان صدا وسیما) مدیرکل اخبار داخلی واحد مرکزی خبر شدند تصمیم گرفتند از روزنامه‌نگاران برای اخبار تلویزیون استفاده کنند. ما هم از طریق همکارانی که در تلویزیون داشتیم متوجه شدیم تلویزیون خبرنگار می‌گیرد، همراه محمد دلاوری و کامران نجف‌زاده و مصطفی قمری‌وفا و تعدادی از خبرنگاران به واحد مرکزی خبر رفتیم. دکتر جبلی که به‌کار ژورنالیست‌ها اعتقاد داشتند و به قلم اهمیت می‌دادند به سرعت ما را جذب کردند.

ماندگارترین مصاحبه ام با رهبر معظم انقلاب اسلامی است

  • حوزه کتاب به‌نظر زمینه کاری آرام و کم حاشیه‌ای است، با این حال گزارش چالشی در این سال‌ها در تلویزیون کار کرده‌اید؟

بخش کتاب حوزه تختی است و مثل حوزه‌های اجتماعی و سیاسی و... چالشی نیست. کارهایی که شاید بشود نامش را چالشی گذاشت، گزارش‌هایی درباره گرانی کاغذ و قاچاق کتاب بوده است.

  •  پیش آمده گزارشی در تلویزیون کار کنید که سیل انتقادات مخاطبان را در پی داشته باشد؟

بله اوایل کارم در تلویزیون، یک‌بار در بخش خبری ۲۰:۳۰گزارشی نسبتا انتقادی درباره کتاب‌های هری‌پاتر تهیه کردم. آن زمان وبلاگ داشتم تعداد زیادی از نوجوان‌ها و بچه‌ها پیام گذاشته و بد و بیراه گفتند. آن موقع یکی از دوستانم گفت زیاد سر به سر بچه‌ها و شخصیت‌های مورد علاقه آنها نگذار!

  •  حسرت گرفتن گزارش یا مصاحبه‌ای به دل‌تان مانده است؟

حسرت مصاحبه با خیلی از نامداران حوزه ادب و فرهنگ که دیگر در میان ما نیستند و از آنها صدا و تصویری در آرشیو تلویزیون نداریم برایم مانده مثل زنده‌یاد سیمین دانشور. یادم است قرار بود با ایشان گفت‌وگو کنم ولی هربار که تماس می‌گرفتم به‌دلیل کسالتی که داشتند نمی‌توانستند صحبت کنند. البته بسیاری از تصاویر را هم در آرشیو تلویزیون دیدم که فکر می‌کنم همیشه با استفاده از آنها در گزارش‌هایم یادشان زنده شده. مثل تصویر جلال آل‌احمد که در نوارهای یوماتیک آرشیو مرکزی سازمان کشف کردم و وقتی به مسئول آرشیو دادم گفت این کجا بود و همان وقت هم من در گزارش‌هایم گذاشتم و هم با تبدیل نوار در اختیار مستندسازان و شبکه‌های مختلف قرار گرفت. همان فیلم معروف سخنرانی جلال آل‌احمد در دانشگاه تهران که بعد از آن نویسندگان زیادی با من تماس گرفتند و یادم هست یکی از آنها گفت تا آن زمان هیچ تجسمی از صدا و تصویر جلال نداشته! این تصویر بعدها در جایزه‌های ادبی جلال‌آل احمد پخش شد.

  •  برای‌تان پیش آمده که از انتخاب شغل خبرنگاری، پشیمان شوید؟

بله. اما بعد از مدتی خلوت کردن و غصه خوردن و بد و بیراه گفتن به‌خودم عبور و حالا دیگر عادت کرده‌ام. خبرنگار حوزه فرهنگی هیچ امتیاز منحصر به‌فردی ندارد. این حوزه دفاتر خارج از کشور ندارد، ماموریت آن چنانی ندارد، چندباری به‌صورت تشویقی یا شاید برای دلداری من را به سفر خارجی فرستادند ولی بعد سر کار خودم برگشتم و همچنان با جهان خودم دلخوشم.

  •  قبول دارید که خبرنگاران در میان مردم محبوب هستند؟

بله، به‌نظر من خبرنگاران در میان مردم خیلی محبوب هستند و مردم آنها را دوست دارند. مردم ما هوشمند و عادل هستند و وقتی می‌بینند یک خبرنگار در رشته کاری خودش کوشش می‌کند به او احترام می‌گذارند. من این بازخورد را هم از اهالی فرهنگ می‌گیرم هم وقتی بین مردم هستم. یادم هست یک‌بار برای گزارش مراسم ۲۲بهمن روی سقف یک ماشین رفته بودم، وقتی می‌خواستم پایین بیایم، نمی‌توانستم. تا اینکه خانمی از جمع جدا شد کف دستش را گرفت گفت پایت را روی دستم من بگذار با اینکه کفش داشتم پایم را گرفت و من را پایین آورد. هیچ وقت چهره آن خانم را فراموش نمی‌کنم؛ آن شب با یادآوری مهربانی و لطف مردم گریه کردم.

  •  ارتباط‌تان با مخاطبان در فضای مجازی چطور است؟

درباره ادبیات و کتاب و دغدغه‌های عمومی می‌نویسم. مخاطبانم بیشتر اهل کتاب هستند. البته گاهی سؤالات بی‌ربط به حوزه‌ام می‌پرسند مثلا می‌گویند چرا از گرانی‌ها گزارش تهیه نمی‌کنید؟ یا درباره سیاستگذاری رسانه می‌پرسند و... ولی در کل ارتباط خوب و سازنده‌ای داریم.

  •  الان در کدام شبکه تلویزیون مشغول فعالیت هستید؟

در خبرگزاری صدا و سیما یا همان واحد مرکزی خبر سابق فعالیت می‌کنم و بخش‌های خبری کل سازمان و از ۲سال گذشته شبکه خبر را هم پوشش می‌دهم.

  •  فعالیت حرفه‌ای شما تغییری هم کرده است؟

بله. من از ۲ سال قبل در گروه کتاب خبرگزاری به‌عنوان سردبیر فعالیت می‌کنم. لازم است اینجا یاد کنم از معلم اول خودم جناب آقای بوالی و آموزش‌هایی که در این سالیان به بنده و همکارانم دادند. فردی که خبرنگاری تخصصی کتاب را در من احیا کرد و از همان ورودم به سازمان ۶‌ماه تمام شنبه‌ها گزارش‌های کتاب را در خبر ۲۱سیما کلید زد. طوری که در نامه‌ای از سازمان قدردانی شد. همین اتفاق در سال‌های پایانی کار من رقم خورد و با حضور معاون سیاسی جدید گروه کتاب برای نخستین بار در خبرگزاری صدا و سیما راه افتاد و آقای خدابخشی با ایجاد این گروه مسیر را تقویت کرد، ضمن اینکه معرفی کتاب به‌عنوان سرفصل گشایی معاونت سیاسی به‌صورت جدی پیگیری شد و فضاهای پخش گسترش پیدا کرد. در همین مدت ما بیش از ۵۰۰عنوان کتاب را معرفی کردیم. همین نگاه مدیران در ادوار مختلف به مقوله کتاب نشان می‌دهد که چقدر حضور افراد علاقه‌مند به موضوع‌های فرهنگی در رده‌های مدیریتی می‌تواند به نفع اهالی فرهنگ باشد چون علاقه شخصی مدیران است که دستورها و فرایندها را تقویت می‌کند.

  •  چه خاطره‌ای از سال‌ها فعالیت خبرنگاری در ذهن‌تان ماندگار شده است؟

خاطره که زیاد دارم اما ماندگارترینش از سفری است که به همراه وزیر امور خارجه به کره‌شمالی و کره‌جنوبی داشتیم. تناقضی که در سفر به این دو کشور آن هم در ۲روز تجربه کردیم خیلی جالب بود. از پلاتوی داخل هلی‌کوپتر در راهپیمایی ۲۲بهمن سال۱۳۸۸هم خاطرات زیادی دارم که آن هم مفصل است. گزارش‌های متفاوت من در سفرهای خانوادگی و با دوربین شخصی خودم رقم خورد. یک‌بار هم در کاشان به اتاق آبی سهراب رفتیم و از پنجره‌های شکسته‌اش تا سنگ مزارش گزارش گرفتیم که برایم بسیار به یادماندنی است. دیدن فضای زندگی شاعری که همه شعرهایش را حفظ هستی از موهبت‌های خبرنگاری است. روایت درباره کسانی که به مکان زیست آنها نزدیک می‌شوی...از خانه پدری جلال تا خانه نیما یوشیج...همه اینها را به فراخور تهیه کرده‌ام.

اطلاعات فوری

  • میترا لبافی
  • متولد: ۱۳۵۴در تهران
  • تحصیلات:دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی
  • ویژگی: خبرنگار حوزه کتاب با ۲۲سال پیشینه فعالیت در بخش‌های خبری سیما و ۵سال کار در مطبوعات.

کد خبر 779343

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha