همشهری آنلاین، نرجس اشکی: سریال «سوران » روایتگر زندگی، عشق و حماسهی مردم کردستان در دههی ۵۰ شمسی است. سوران اقتباسی از داستان زندگی امیرسعیدزاده ملقب به سعید سردشتی تنها نجات یافتهی زندان کریسکان است. مریم کاظمی بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون که در سریال سوران ایفاگر نقش حمیرا مادر سوران است، از تجربه بازی در این مجموعه میگوید.
*پیوستن شما به مجموعه سوران به چه شکلی اتفاق افتاد؟
- مثل همه کارهایی که اول با پیشنهاد دعوت به همکاری شروع میشود. طبیعتا همه میخواهیم بدانیم موضوع چیست، نقش ما چقدر حیاتی و کارگردان چه کسی است. من هم سیناپس فیلمنامه را دریافت کردم و آن را خواندم، به نظرم چرخش داستانی خوبی داشت و حضور کارگردان سروش محمدزاده باعث دلگرمی من شد. از طرف دیگر عنصر مهم اساسی مجتبی فرآورده تهیهکننده بود که سال ۱۴۰۰ سابقه کاری ناتمام داشتیم و رفتار بسیار حرفهای از ایشان دیده بودم.
*چالشهای پیش روی شما در نقش «حمیرا» مادر «سوران»، با توجه به بازه زمانی داستان (دهه ۵۰ و ۶۰) و مکان داستان (کردستان) چه بود؟
- برای من مهم بود ظاهر و محیط زندگی «حمیرا» به واقعیتهای بازه زمانی مورد نظر نزدیک باشد. این شباهتها همیشه مشوق من برای یافتن خصوصیات عمیقتر نقش میشود. من بر این باورم که ابتدا باید خود را در قالب نقش ببینم و باور کنم و سپس امیدوار باشم این باور را به تماشاچی منتقل میکنم. در سریال «سوران» نقش لباس و فضاسازی بسیار تعیین کننده بوده و استفاده درست کارگردان از این فضاسازی به تاثیر قصه کمک کرده است. تصوری که از مکان و زمان داشتم تا حدودی واقعی شد و سریال روی محدوده شرایط محیطی واقعی تا حدود زیادی سوار شده بود.
*چه اندازه شخصیتپردازی و عمق یافتن شخصیت در متن در پیوند شما با نقش اثرگذار است؟
-هرچه متن به ما کمک کند تا جنبههای مختلف شخصیتها را به هم گره بزنیم، موفقتر است. متن فیلمنامه «سوران» حداقل قسمتی که مربوط به زندگی پیرامون «حمیرا» و در دسترس او بود، کم اغراق و روان بوده است. کمی با تخیل و تصویرسازی شخصی اما متکی بر اطلاعات فیلمنامه تصویر نقش «حمیرا» برایم ملموستر شد.
*از نظر شما بارزترین ویژگی شخصیت «حمیرا» که به او جنبههای قهرمانی میدهد، چیست؟
-قهرمانی «حمیرا» مانند همه مادران ایرانی است به ویژه عشایر، روستائیان و قومیتهای مختلف. همه در زندگی خودشان قهرمانند، قهرمانان نامرئی. نقش مادران در زندگی روستایی و شهرهای کوچک سنتی به ویژه آنقدر تاثیرگذار و غیرقابل انکار است که خودبخود آنها را در جایگاه اسطوره احترامآمیز قرار میدهد. گیس سفید مادر، دستان پینه و حنا بسته و خالکوبیهای سنتی قسم و سوگند دارد. مادران سنتی ما دنیا و جهانبینی خود را از دیدگاه شوهر و سپس فرزندان به دست میآورند. نگاه مادران همان نگاه خانواده است، عشق و حمایت بیدریغ «حمیرا» از خانوادهاش بدون تفکر فردی بر اندیشه و احساس او حاکم است و محبت و سنت او را هدایت میکند.
*در حین فیلمبرداری با توجه به درک و دریافتتان از شخصیت پیشنهاداتی داشتید و یا به طور کامل از متن پیروی میکردید؟
-آقای محمدزاده اشراف کامل بر شخصیت و فضاسازی داشت و اگر لازم بود تغییراتی در متن داده میشد. من هم به ندرت پیش میآمد که ممکن بود پیشنهاداتی داشته باشم. متن نمایشنامه یا فیلمنامه در اجرا یا ساخت زنده میشود. ممکن است متنی بسیار تغییر کند زیرا بعضی اوقات پیشبینی شرایط تولید برای نویسنده شاید امکانپذیر نباشد.
*بازخورد مخاطبان نسبت به این سریال چطور بوده است؟
-آمار دقیقی ندارم اما از چند مخاطب اطراف خودم، دوستان یا آشنایانم تعریفهای خوبی داشتهاند و مهمترین نقطه قوت آن داستانگویی روان به دور از پیچیده کردن ماجراهاست.
*آیا مردم به ساخت سریالهای تاریخی به ویژه تاریخ معاصر مشتاق هستند؟ دلایل این امر چیست؟
-مردم به داستانگویی علاقه دارند، خواه این داستانها از وقایع تاریخ کهن یا معاصر، وقایع مستند یا خیال پردازی باشد. مهم این است که داستان چگونه گفته میشود و نوع مواجه شدن اثر با مخاطب چگونه است. باید قبول کنیم که نکته مهم در صنعت فیلم و سریال، سرگرمی است. اگر کسی از فیلم یا مجموعهای لذت نبرد، برایش مهم نیست که از چه صحبت میکند. متقابلا وقتی داستان را دنبال کند، تشویق میشود که اصل ماجرا را بداند، شاید اطلاعات خوبی به دست بیاورد، تشویق به کتابخوانی شود و مطالعات تاریخیاش را زیاد کند و دنبال کننده کارگردان اثر یا تیم اجرایی و تهیهکننده شود. همه این اتفاقات خوب از لذت دیدن نمایش یا فیلمها حاصل خواهد شد.
*با توجه به فعالیت حرفهای شما در زمینه تئاتر از وجه تمایز این کار با تجربیات گذشتهتان بفرمایید.
-به هرحال من بیش از سی سال است که به طور مستمر در تئاتر فعال هستم، اما به طور همزمان کارهای تصویری را دنبال کردهام، بعضی اوقات بیشتر و گاهی کمتر بوده و این تنوع کمی کارها در هر دو زمینه تئاتر و تصویر بوده است. در یکسال گذشته اجرای نمایشهای «رپرتوار شاهزاده خانم بدترکیب» و «غول بزرگ مهربان» را داشتم و اخیرا اجرای نمایش «سیندرلا» که تولید جدید گروه تئاترما (گروه مستقل) بوده است، به پایان رساندهام. اصولا هرکاری از کار دیگر متمایز است. هرداستانی دنیای خود را میآفریند. برای من به عنوان بازیگر، تفاوت در نوع نگاه کارگردانها به متن و شیوه رسیدن آنها به هدف است. شرایط تولید هم تفاوتهای زیادی ایجاد میکند که باعث تجربههای جدید در حرفه ما میشود.
نظر شما